یک‌شنبه 8 تیر 1404

ضرورت آتش‌بس فوری بین ایران و اسرائیل از نگاه کوروش احمدی

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
ضرورت آتش‌بس فوری بین ایران و اسرائیل از نگاه کوروش احمدی

به‌رغم اینکه وزیر دفاع آمریکا تاکید‌کرده؛ این تقویت نیرو برای دفاع از امکانات و منافع آمریکا در منطقه است، اما مشکل می‌توان تاثیر آن‌را بر روند اوضاع در یک شرایط جنگی نادیده گرفت.

به گزارش اقتصادنیوز، کوروش احمدی دیپلمات پیشین و تحلیلگر مسائل بین الملل در یادداشتی در روزنامه دنیای اقتصاد نوشت؛

با هر جنگی نطفه ایده‌ها و راه‌حل‌های محتمل برای خاتمه‌دادن به آن نیز کاشته می‌شود. جنگی که در نتیجه تجاوز اسرائیل به خاک ایران درگرفته است نیز از این قاعده خارج نیست.

در ضرورت آتش‌بس فوری

به‌طور کلی، از ابتدای تاریخ بشر تاکنون سه راه بیشتر برای پایان جنگ‌های بی‌شمار بین جماعات انسانی و واحدهای سیاسی به فکر بشر نرسیده‌است.

1. شکست قاطع یک‌طرف، 2. تسلیم بدون قید و شرط یک طرف و 3. یافته‌شدن راه‌حلی مرضی‌الطرفین که بتواند زمینه‌ساز آتش‌بس و نهایتا صلح بین دو طرف درگیر باشد. در همین جنگ‌جهانی دوم شکست قاطع آلمان را و تسلیم بدون قید و شرط ژاپن را به‌عنوان نمونه‌هایی از راه‌حل اول و دوم دیدیم، اما عمده جنگ‌ها بین واحدهای سیاسی معمولا از طریق مذاکره و نیل به یک راه‌حل مورد قبول طرفین به آخر رسیده‌اند.

البته در ارتباط با محتوا و حدود و ثغور راه‌حل قابل‌قبول طرفین، همیشه مناقشه و کشمکش وجود داشته‌است. در این‌رابطه، معمولا شماری از عوامل عینی و ملموس تاثیر تعیین‌کننده دارند. اینکه کدام طرف در جنگ دست بالا را دارد؟ کدام طرف از امکانات بیشتری برای وارد‌کردن ضربه به دیگری و ادامه جنگ برخوردار است؟ کدام طرف اقتصادی قوی‌تر و متحدانی پا به رکاب‌تر دارد؟ و اما اگر اراده‌ای برای آتش‌بس وجود داشته باشد، این عوامل تنها بر لحن و محتوای یک توافق آتش‌بس تاثیر خواهد داشت و معمولا نمی‌توانند اصل آن‌را منتفی کنند.

درمیان این عوامل معمولا توازن در قدرت آتش در حال یا دورنمای آن در آینده مهم‌ترین عامل است. به این شکل که طرفی که قدرت آتش بیشتر دارد، می‌تواند موقعیت بهتری نیز در میز مذاکره داشته باشد.

اکنون نیز در ارتباط با تجاوز اسرائیل به ایران راهی جز تمرکز بر مذاکره برای یافتن راه‌حلی که به آتش‌بس منجر شود، وجود ندارد. ایران کشور بزرگ و نیرومندی است با وسعتی حدود 80‌برابر وسعت اسرائیل و جمعیتی حدود 9‌برابر جمعیت اسرائیل، با این‌حال مشکل این جنگ برای ایران این است که صرفا از راه دور انجام می‌شود؛ به این‌معنی که ایران و اسرائیل همسایه هم نیستند و از این جهت شاید تنها جنگی است که بین دو کشور متوسط که مرز مشترک ندارند، درگرفته است، لذا این جنگی است که صرفا و انحصارا هواپایه و تنها متکی به ابزار و ادوات تکنولوژیک و الکترونیک است.

نیروی زمینی و سرباز و خاکریز و لجستیک و ارتفاعات و جاده‌های تدارکاتی و مانند آن هیچ نقشی در این جنگ ندارند. این عامل موجب‌شده تا نقاط قوت ایران یعنی وسعت سرزمین و جمعیت 9‌برابری نیز نتوانند نقشی در این جنگ داشته باشند.

ایران به لحاظ حمایت بین‌المللی نیز متاسفانه از موقعیت خوبی برخوردار نیست. اینکه تنها 21کشور اسلامی و 12کشور عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی از ایران حمایت کرده‌اند، اما اینکه در نشست اخیر شورای‌حکام آژانس و شورای امنیت قطعنامه‌ای که حاوی محکومیت حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران و تجاوز آشکار اسرائیل به خاک ایران باشد، صادر نشد، جای تاسف و توجه دارد. بیانیه 7کشور صنعتی بی‌شرمی را از حد گذراند و با اصرار ترامپ از «حق اسرائیل برای دفاع از خود» سخن گفت و دعاوی همیشگی مبنی‌بر تهدید‌بودن ایران در منطقه را تکرار کرد.

عوامل فوق از یک‌سو و دشواری برقراری توازن آتش از سوی دیگر راهی جز تمرکز بر مذاکره برای آتش‌بس باقی نمی‌گذارد. توییت روز دوشنبه آقای دکتر عراقچی را که اشاره‌ای تلویحی به این موضوع داشت، باید به فال‌نیک گرفت.

ایشان در این توییت گفته است: «تنها یک تماس تلفنی از واشنگتن لازم است تا کسی مثل نتانیاهو را ساکت کند. این می‌تواند راه را برای بازگشت به دیپلماسی هموار کند.»

نگارنده بر این باور بود که مذاکره با آمریکا باید ادامه می‌یافت. در اینکه آمریکا در این جنگ دوشادوش اسرائیل قرار دارد، تردیدی نیست؛ اما ایران می‌توانست اعلام علنی وزیرخارجه اسرائیل همزمان با شروع تجاوز اسرائیل و نیز اظهارات اولیه ترامپ را مبنی‌بر اینکه اسرائیل راسا وارد جنگ شده است و آمریکا در آن دخالت ندارد، مصلحتا بپذیرد و بر مبنای آن می‌کوشید تا تماس نزدیک با آمریکا را حفظ کند. تردیدی نباید داشت که هیچ کشور دیگری غیر از آمریکا امکان تاثیرگذاری بر عملکردهای اسرائیل را ندارد. برخی کشورهای دیگر مانند کشورهای عربی و روسیه تنها می‌توانند یا واسطه بین ایران و آمریکا باشند یا حداکثر تلاش کنند تا آمریکا را به اعمال فشار بر اسرائیل برای قبول آتش‌بس تشویق کنند.

آمریکا در جریان نشست 7کشور صنعتی در کانادا و بعد از آن از طریق رشته توییت‌هایی مثل همیشه اظهارات ضد‌ونقیضی را مطرح کرده‌است، اما صحبت او از دادن «فرصت دیگری» به ایران و پیشنهاد شروع تماس و مذاکره بین ایران و نماینده‌اش در این هفته حکایت از تمایل او برای شروع دور جدیدی از مذاکره با هدف نیل به توافقی بین ایران و آمریکا در مورد برنامه هسته‌ای ایران دارد.

او البته همزمان مکرون را برای اعلام اینکه هدف ترامپ از ترک زودهنگام اجلاس جی7 تمرکز بر آتش‌بس بوده، رد و تمسخر کرد. این می‌تواند به این معنی باشد که ترامپ همچنان جنگ را به‌عنوان وسیله‌ای برای اعمال فشار به ایران با هدف گرفتن امتیاز درنظر دارد. همزمان اخباری مبنی‌بر تقویت مجدد نیروهای نظامی آمریکا در منطقه موجب نگرانی است.

به‌رغم اینکه وزیر دفاع آمریکا تاکید‌کرده؛ این تقویت نیرو برای دفاع از امکانات و منافع آمریکا در منطقه است، اما مشکل می‌توان تاثیر آن‌را بر روند اوضاع در یک شرایط جنگی نادیده گرفت. این در شرایطی است که نتانیاهو که توان لازم برای زدن ضربه کاری به تاسیسات زیرزمینی نطنز و فردو را ندارد، هدف وارد‌کردن آمریکا در جنگ را دنبال می‌کند.

همچنین قابل‌توجه است که بحث «تغییر رژیم» بین آمریکا و رژیم اسرائیل نیز مطرح است، درحالی‌که این رژیم صحبت‌هایی در مورد «تغییر رژیم» مطرح کرده، روشن است که آمریکا و اروپا با چنین دورنمایی مخالفند و این ماجراجویی اسرائیل را حرکتی می‌دانند که هیچ تصویری از پیامدهای آن نمی‌توان داشت.

مکرون در کانادا به صراحت در مخالفت با «تغییر رژیم» سخن گفت. آنها مایل نیستند به هیچ حرکت ماجراجویانه‌ای که بتواند بیش از پیش منطقه را درگیر بحران کند و موجب غیرقابل‌پیش‌بینی‌شدن روند اوضاع شود، میدان بدهند. این موضوعات و بسیاری دیگر ایجاب می‌کند که ایران مذاکرات با آمریکا را به‌طور مستقیم و در ارتباط با طیفی از موضوعات ازسر بگیرد.

همچنین بخوانید ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید