ضرورت بیان و تکرار تاریخ برای ایستادن در مقابل توطئه دشمنان برای تحریف تاریخ ایران
دشمن در تلاش است با تحریف تاریخ به ویژه برای نسلی که انقلاب و پیش از انقلاب را ندیدهاند، مهمترین مؤلفه انقلاب اسلامی یعنی مردم را از آن بگیرد تا بتواند به آن ضربه بزند. مهمترین رسالت امروز در مقابله با این توطئه بیان صحیح تاریخ قبل و بعد انقلاب است.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ سالها و قرنها بر کره زمین گذشت تا بالاخره در نقطهای از این زمین شرایط به شکلی فراهم شد که هم مردم به رشد و تکاملی رسیدند که آمادگی قیام در مقابل حکومت غیرالهی و پذیرش حکومت الهی را پیدا کردند و هم در آن زمان رهبری پدیدار شد که این مردم را به سمت حکومت الهی پیش ببرد و سرانجام در سال 1357 یکی از مهمترین وقایع تاریخ بشر رخ داد و انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
مهمترین مؤلفه شکل گیری این انقلاب مردم بودند و گرنه در طول قرون گذشته هم ائمه و پیامبرانی بودند که توان رهبری و هدایت مردم را داشتند و هم بارها و بارها مردم به زیر یوق ظالمان درآمده بودند ولی به قول رهبر معظم انقلاب همان گونه که در بیاینه پام دوم انقلاب فرمودند: «ز میان همهی ملتهای زیر ستم، کمتر ملتی به انقلاب همت میگمارد؛ و در میان ملتهایی که بهپا خاسته و انقلاب کردهاند، کمتر دیده شده که توانسته باشند کار را به نهایت رسانده و بهجز تغییر حکومتها، آرمانهای انقلابی را حفظ کرده باشند. اما انقلاب پرشکوه ملت ایران که بزرگترین و مردمیترین انقلاب عصر جدید است، تنها انقلابی است که یک چلهی پرافتخار را بدون خیانت به آرمانهایش پشت سر نهاده و در برابر همهی وسوسههایی که غیر قابل مقاومت به نظر میرسیدند، از کرامت خود و اصالت شعارهایش صیانت کرده و اینک وارد دومین مرحلهی خودسازی و جامعهپردازی و تمدنسازی شده است.»
قرآن کریم نیز چه در این آیه مشهور سوره مبارکه رعد که میفرماید: «له معقبات من بین یدیه ومن خلفه یحفظونه من أمر الله ان الله لا یغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بأنفسهم واذا أراد الله بقوم سوءا فلا مرد له وما لهم من دونه من وال: برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا [= حوادث غیر حتمی] حفظ میکنند؛ (اما) خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!» چه در آیات دیگر بر نقش مردم در سرنوشت ایشان تأکید فراوان دارد و این موضوع در احادیث فراوانی نیز نقل و روایت شده است که آن گونه که مردم میخواهند شرایط برای ایشان رقم خواهد خورد.
مطالعه تاریخ هم پر است از مصادیق این سخن که مردم تعیین کننده چیزی هستند که برای ایشان رقم میخورد. این که در زمانی گوهری نایاب همچون امیرالمؤمنین علی - علیه السلام - خانه نشین میشود و حتی دستانش به بند کشیده میشود ماحصل و برایند چگونگی وجود تک تک مردم است و این که روزی به مسند خلافت درمیآید نیز این چنین است.
اکنون در زمان حاضر در کشور ایران که برای اولین بار در تاریخ مردمی آمدند و تاریخی را رقم زدند و با انقلاب خود نقطه عطفی بر تاریخ جهان شدند و علیه استکبار و ظلم و طاغوت قیام کردند و طاغوت برای اولین بار یک دشمن واقعی در مقابل خود پیدا کرد، تنها راه از پای درآوردن این انقلاب، گرفتن مهمترین مؤلفه آن یعنی مردم است و این امر چگونه محقق میشود؟ این گونه که تاریخ را به گونهای تحریف و روایت دروغ کنند که نسل جدید و جوان که انقلاب و قبل از انقلاب را ندیده گمان کند انقلاب به اشتباه صورت گرفته است.
رهبر معظم انقلاب بارها به این موضوع اشاره فرمودهاند و در یکی از مهمترین سخنرانیهای خود در سالروز رحلت امام در سال 1396 به این موضوع پرداختند. ایشان فرمودند: «عمدهی خطاب من در بحثهای امروز و صحبت امروز، به شما جوانهای عزیز است؛ علت هم این است [اولا] که جوانها، دوران حماسههای بزرگ را مشاهده نکردند، ندیدند؛ دوران پیروزی انقلاب را، دوران دفاع مقدس را، دوران حرکات عظیم و مجاهدتهای بزرگ در مقابل تجزیهطلبان را جوانها [فقط] شنیدهاند و اینها برای جوانهای ما تاریخ است؛ لذا لازم است برای آنها بیشتر توضیح داده بشود و بیان بشود؛ این اولا. ثانیا ذهن جوانها آماج تحریف تحریفکنندگان است؛ امروز بیشتر روی ذهن جوانهای ما میخواهند کار کنند و نگذارند نسل جوان گستردهی این کشور، با بسیاری از حقایق آشنا بشود. لذا خطاب من امروز به جوانها است.
من عرض میکنم جوانهای عزیز! انقلاب اسلامی که بهوسیله امام بزرگوار تحقق پیدا کرد و با دست تدبیر او اراده الهی محقق شد، صرفا یک جابهجایی سیاسی نبود که یک گروهی از رأس قدرت کنار بروند، یک گروه دیگر بیایند سر جای آنها؛ این نبود، بلکه انقلاب یک تحول عمیق بود؛ هم تحولی بود در سیاست کشور - در عرصهی سیاست تحول عمیقی بود - هم تحولی بود در متن جامعهی ایرانی. در عرصهی سیاست این تحول به این معنا بود که یک دیکتاتوری بستهی ارثی وابستهی به دشمنان و دنبالهرو بیگانگان را که در کشور حاکم بود - یک چنین حکومتی را - تبدیل کرد به یک حکومت مردمپایه که متکی به مردم است و مستقل است و سربلند است و دارای هویت است؛ در عرصهی سیاست، این تحول عظیم اتفاق افتاد. در عرصهی متن جامعه هم، جامعهی ما یک جامعهی بیهویت شده بود؛ ایران با این سابقهی فرهنگی، با این عظمت، با اینهمه دانشمند، با این فلسفه، با این معارف عظیم بشری در این کشور، تبدیل شده بود به یک جامعهی دنبالهرو غرب و بدون هویت. هدف انقلاب تغییر این وضعیت بود که جامعه را تبدیل کند به یک جامعهی باهویت، دارای استقلال، دارای اصالت، دارای خلاقیت، دارای حرف نو؛ این انقلاب اسلامی، یک چنین تحولی بود که امام بزرگوار به کمک مردم، این انقلاب را به پیروزی رساند.»
امروزه مطالبی در تعریف از خاندان پهلوی، آمریکا و سایر ظالمان و زورگویان عالم بیان میشود که در نظر آگاهان و مطلعان خنده دار است همان گونه که این مطالب را کسی جرأت نمیکرد دو دهه قبل بیان کند زیرا مورد تمسخر همه مردم کشور قرار میگرفت اما امروز نسلی به میدان آمده است که در جریان وقایع انقلاب نبوده است و آن چیزی را باور میکند که به او گفته میشود لذا این دروغا و یاوهگویی ها مخاطب نااگاه و غیرمطلع پیدا کرده است برای همین روز به روز شاهد بیان این گونه مطالب هستیم.
این که رسانههای فارسی زبان خارج نشین مرتب از خانواده پهلوی به گونهای صحبت میکنند و نماهنگهای احساسی و عاطفی منتشر میکنند که گویی قدیسههایی بودند که با مظلومیت از ایران رفتند ناظر به همین موضوع است. رضاخان فاسدی که انقلاب مدنی ایران یعنی همان نهضت مشروطه را به نابودی کشاند و هزاران هکتار از اراضی حاصلخیز کشاورزی را به زور از چنگ مردم بی پناه در اورد و سالها همه تمرکز خود را بر ایجاد ارتشی گذاشت که در برابر تجاوز بیگانگان یک تیر هم نتوانست شلیک کند و در نهایت توسط همان حکومت استعمارگری که آمده بود برداشته شد و به جایی انتقال داده شد که عرب نی انداخت امروز در رسانههای منوتو و ایران اینترنشنال تبدیل شده است به یک قهرمان ملی و این آن تحریفی است که به ویژه نسل جوان را هدف گرفته است.
محمدرضا پهلوی بی لیاقت که به اذعان اعضای خانواده پهلوی و به استناد روایات اطرافیانش حتی اختیار خانواده خود و کاخ خود را نیز نداشته است تبدیل میشود به ابرمردی که ایران را به سمت پیشرفت سوق میداده است در حالی که بررسی وضعیت ایران در زمان پهلوی انسان را به گریه میاندازد برای مردمان آن زمان و برای فساد و ظلمی که وجود داشته است چه از باندهای مافیایی فساد و مواد مخدر خواهر شاه گرفته تا برگزاری مراسمات غیراخلاقی درون کاخ شاهنشاهی که انسان از بیان آن شرم دارد و چه تا فسادی که در دستگاه اداری حاکم بوده است و چه تا عقب ماندگی که کشور نسبت به دیگر کشورها داشته است.
در این رسانهها و توسط پیاده نظام امپراطوری رسانهای استعمار، فرح پهلوی امروز مادر مهربان امت شده است در حالی که فساد از سرتا پای روایات زندگی این فرد میبارد. مردم نسل اول انقلاب هنوز فضاحتهای جشن هنر شیراز را فراموش نکردهاند و کتب خاطرات خاندان پهلوی پر است از فساد و خیانت فرح دیبا و عشق بازی های او با مردانی غیر از همسر بی لیاقتش که پادشاه ایران بود و خود را وارث کوروش کبیر میخواند.
خاطرات متعدد بیان شده از درباریان پهلوی با ذکر جزئیات فساد اعضای خانواده پهلوی و بی توجهی ایشان به مردم را با ذکر جزئیات و مکان و زمان و اشخاص بیان کردهاند و از طرفی نیز مردم خود شاهد تبعیض و فساد در سطح جامعه بودند.
در حالی که کشورهای دیگر به سمت فضایی شدن پیش میرفتند و صنعت خود را رشد میدادند مردم شهرهای کوچک هم از نعمت آب و برق محروم بودند در حالی که نفت ایران در بهترین حالت خود به فروش میرفت و سرمایه کلانی در دست حکومت بود و هزاران مطلب دیگر که باید هر ساله از پیش از انقلاب بیان شود تا اجازه تحریف تاریخ از دشمنان این ملت گرفته شود و طوری وانمود نکنند که گویی مملکت گل و بلبلی بوده و با انقلاب مردم، به بدبختی مبتلا شده است.
برای این منظور نه تنها باید تاریخ قبل از انقلاب به درستی و قوت بیان شده و مرتب تکرار شود بلکه باید تاریخ بعد از انقلاب نیز به درستی روایت شود.
عامل بسیاری از کاستیهای امروز تفکری بوده که به غیر از تفکر انقلاب اسلامی بوده و حکومت را در دست داشته است. نفوذیان و لیبرال مسلک هایی که اعتقادی به آرمانهای انقلاب نداشتند اما سالها نهادهای تصمیم ساز کشور را در دست داشتند اقتصاد کنونی را برای ایران به وجود آوردند که این قدر کشور با مشکلات مالی درگیر است.
تاریخ بعد از انقلاب باید به درستی بیان شده و تکرار شود تا مردم بدانند چه کسانی با لباس انقلابی پیش آمده و مدتی زمام امور را در دست داشتند و البته فساد کردند وگرنه بسیار پیش از اینها باید مشکلات کنونی جامعه حل شده بود. هر چند مردم خود شاهدند که دولتهای مختلف چقدر در دیدگاه نسبت به مسائل مختلف اختلاف نظر دارند.
اما این تاریخ باید گفته شود تا هم برای نسل کنونی روشن شود، هم برای نسل نوجوان و جوان مطلب جا بیافتد و میراثی باشد برای آیندگان و نسلهایی که در آینده خواهند آمد. از این طریق میتوان راه انقلاب را حفظ کرد. باید بصیرت داد و روشنگری کرد.
بخشی از تاریخ کشور بعد از انقلاب موفقیتهایی است که کشور بعد از انقلاب به دست آورده است و قلههایی است که در عرصههای مختلف علمی، فرهنگی، ورزشی، سیاسی و غیره فتح کرده است ولی با سیاه نمایی دشمن و البته با کم کاری رسانههای خودی مردم از آن بی اطلاع هستند یا حتی وارونه جلوه کرده است.
تمجید کم نظیر رهبر معظم انقلاب از کتاب «صعود چند ساله» به همین سبب بود چرا که حقایقی در مورد پیشرفت های کمتر بیان شده ایران بعد از انقلاب را از زبان افراد صاحب نام بین المللی و بی طرف گردآوری کرده است.
رهبر حکیم انقلاب بارها در سخنرانیهایشان با بیانهای گوناگون لزوم پرداختن به تاریخ و روایت صحیح از سرگذشت کشور قبل و بعد از انقلاب را گوشزد کردهاند اما این کدها کمتر توسط رسانههای داخلی گرفته و پرداخته شده است.
نه تنها تاریخ ایران باید برای مردم ایران و جهان گفته شود بلکه تاریخ کشورهایی نظیر آمریکا، انگلیس و کشورهایی که مدعی پیشرفته بودن هستند باید بیان شود؛ هم تاریخ الان و هم تاریخ گذشته این کشورها. این که چند ده میلیون نفر را قتل عام کردند تا خود را بالا بکشند و این که امروز که مدعی رشدیافتگی هستند، با چه مشکلات اساسی دست و پنجه نرم میکنند و چه اوضاعی در جامعه ایشان وجود دارد.
انتهای پیام /