ظرفیت عظیم گردشگری ایران؛ اولویت «تولید محتوا» یا زیرساخت؟
تهران - ایرنا - وقتی از ابتدای دهه 80 برخی روزنامهها و خبرگزاریها اقدام به تاسیس سرویس «میراث فرهنگی» کردند، شاید کمترکسی حدس میزد، کمتر از 20 سال بعد این حوزه مهم و درآمدزا، صاحب یک وزارتخانه مستقل شود.
نهادی که در ابتدای دهه 70 با نام «سازمان ایرانگردی و جهانگردی» فعالیت میکرد، انتهای سال 1382 از ادارهای متروک در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، منفک و با ادغام در سازمان میراث فرهنگی، به سازمان مستقل (در حد معاونت ریاست جمهوری) تبدیل شد و در نهایت، مردادماه 98 وزارتخانهای شکل گرفت با نام «میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی».
ظرفیت و اهمیت تولید محتوا برای «گردشگری» بیان این تاریخچه کوتاه از آن جهت اهمیت داشت که فعالان رسانهای، گردشگری و نیز میراث فرهنگی به خوبی میدانند که اگر سابقه نزدیک به دو دهه تولید محتوا در این حوزه نبود و حتی در دورهای، دو خبرگزاری تخصصی (دولتی و غیردولتی) انحصاری به این بخشها نمیپرداخت و روزنامهنگاران زیادی مدتها مشغول تولید محتوا نبودند، شاید قانعکردن 290 نماینده مجلس برای تاسیس وزارت مستقل، به این راحتیها فراهم نمیشد. در واقع اهمیت و کارکرد تولید محتوا و نشر مطالب در یک حوزه تخصصی به یاری گسترش ابزارهای رسانهای بود که ارزش راهبردی حوزههای گردشگری و میراث فرهنگی را برجسته کرد.
به تازگی یکی از فعالان عرصه گردشگری این موضوع را باردیگر و در ارتباط با رویدادهای مسافرتی نوروز 1401 مطرح کرده و به درستی گفته است که نیازمند تولید محتوا در این زمینه و حتی یک شبکه تلویزیونی هستیم. جالب اینکه وزیر گردشگری دولت، سالها سابقه ریاست سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی را در کارنامه دارد.
ظرفیت گردشگری جام جهانی قطر برای ایران اما در کنار رویدادهای مسافرتی نوروز از جمله موج گردشگری عیدانه که با «افزایش حدود 60 درصدی اقامت مسافران نسبت به سال پیش از کرونا (نوروز 1398) و ثبت آمار بیش از 50 میلیون نفر - اقامت شب و تراکم مسافران در بازه 18 روزه» همراه بوده. سفر «رستم قاسمی» وزیر راه و شهرسازی به جزیره کیش نیز بحثها و موضوعهای مربوط به گردشگری و اهمیت آن را برجسته کرد؛ سفری که به قصد دیدار با وزیر «حملونقل و ارتباطات» قطر (میزبان جام جهانی فوتبال) و بازدید از ظرفیتهای گردشگری این جزیره انجام شد. البته موضوع استفاده ایران از ظرفیت گردشگری جام جهانی (همچون فرصت اقامتپذیری ایران برای حاضران در این جام و امکان حملونقل هوایی دریایی)، در جریان سفر رئیسجمهوری به قطر مطرح و در شمار توافقهای اولیه آیتالله رئیسی با امیر این کشور بوده است.
ارزشهای اقتصادی و غیراقتصادی گردشگری در شرایطی که کشور در فشار سنگین تحریمهای تاریخ قرار دارد، استفاده از مزایای ارزی و درآمدی گردشگران جام جهانی، آنهم در در نزدیکی کشورمان ایدهای هوشمندانه بوده است.
واقعیت اینکه همه ما سالهاست از اهمیت و ارزش صنعت گردشگری ایران در حوزههای اقتصادی (توسعهبخشی، درآمدزایی، اشتغالآفرینی) و نیز انتقال و صدور ارزشهای فرهنگی کشور شنیده و مکرر خواندهایم. برخی منابع رقم دریافتهای گردشگری بینالمللی را که از طریق مقصدهای جهانی به دست میآید از 2 میلیارد دلار در سال 1950 به 104 میلیارد دلار در سال 1980و 495 میلیارد دلار در سال 2000 و 1220 میلیارد دلار در سال 2016 برآورد میکنند؛ همچنین گفته میشود صنعت گردشگری خارجی (جهانگردی) در جهان، پس از مواد شیمیایی و سوخت و بالاتر از محصولات خودرو و مواد غذایی رتبه سوم را دارد. گفته میشود صنعت گردشگری خارجی (جهانگردی) در جهان، پس از مواد شیمیایی و سوخت و بالاتر از محصولات خودرو و مواد غذایی رتبه سوم را دارد. همچنین میدانیم بسیاری از مزایای جهانگردی، برای ایرانگردی نیز قابل تصور است و با افزایش حجم و گستره سفرها، ضمن اشتغالآفرینی و توزیع منابع ثروت و گردش پول در سطح روستاها و مناطق کمتر توسعه یافته، چرخهای اقتصاد و تبادلات مفید فرهنگی بیشتر میچردخد؛ حتی بسیاری میدانیم که ارزش فرهنگی، روانشناختی و تحکیم پیوندهای ملی و محلی از دیگر مزایای رونق این صنعت است.
اما پرسش این است که چرا تاکنون کمتر از این ظرفیت خدادادی بهرهبرداری شده است و کشوری با ویژگیهای غنی تاریخی، دارای میراث فرهنگی ملی و جهانی، صنابع دستی، تنوع آبوهوایی، بسترهای جغرافیایی خدادادی (ساحل، دشت، کوه و کویر) و نیز سابقه تمدنی، دینی و فرهنگی، کمترین بهره را از مزایای گردشپذیری برده است؟
بهانههای فرهنگی یا کمکاری؟ نگارنده به عنوان کسی که مدتی به طور مستقیم در حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، تولید محتوا کرده و سالها تحولات آن را دنبال میکند، معتقد است اگرچه محدودیتهای فرهنگی_اعتقادی ما، مانع گسترش بیضابطه و خارج از اصول گردشگری بینالمللی است اما بخش عمده موانع و مشکلات موجود، محصول کمکاری و نداشتن زیرساختهای مناسب است؛ زیرساختهایی همچون مراکز اسکان استاندارد، مراکز تفریحی مناسبسازی شده، ضعف صنعت توریسم، معضلات حملونقل، کمبودهای فرهنگی و از همه مهمتر فترت و غفلت مسئولان و متولیان. بخش عمده موانع و مشکلات موجود، محصول کمکاری و نداشتن زیرساختهای مناسب است؛ زیرساختهایی همچون مراکز اسکان استاندارد، مراکز تفریحی مناسبسازی شده، معضلات حملونقل، کمبودهای فرهنگی و از همه مهمتر فترت و غفلت مسئولان و متولیان. به عنوان مثال امروزه دیگر کسی منکر ارزش و اهمیت اقتصادی_فرهنگی «گردشگری مذهبی»، «گردشگری علمی»، «گردشگری درمانی» و... نیست و برای هیچکدام از این موارد، مانع فرهنگی، اصلیترین مشکل به حساب نمیآید. حتی با وجود سازههای میراثی بهجامانده از قرنها پیش، سواحل بکر، هوای چهارفصل، صنایع دستی رنگارنگ و... در همین شرایط موجود نیز، ظرفیت توسعه گردشگرپذیری کشور بسیار بالاست و میتواند بدون اغراق سالانه صدها میلیارد دلار ارز وارد چرخه اقتصاد کند.
از اینها گذشته حتی اگر بپذیریم گردشگری خارجی برای کشورمان با محدودیتهای غیرقابل رفع مواجه است (که اینگونه نیست)، گردشگری داخلی ما نیز به دلیل همین فقر در زیرساختها، دچار توسعه نیافتگی طولانی است و جای کار بسیار دارد.
تولید محتوا یا زیرساختها؟ به این ترتیب به نظر میرسد گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی ایران، به طور همزمان، هم نیازمند تولید محتوا و توجه روزافزون رسانهای است و هم توسعه زیرساختها و امکانات اولیه و بدیهی سفری ایمن، لذتبخش، شادیآفرین و اشتغالساز. با فروکش کردن موجهای سنگین کرونایی و تجربه نوروز 1401، به نظر میرسد باید برای محو کامل آثار مخرب همهگیری کووید -19 و سویههایش آماده شد و ضمن حفظ هشیاری (و رعایت دقیق شیوهنامهها تا زمان لازم)، از اکنون به فکر تدبیر و ترسیم برنامههای تحولی در حوزه گردشگری باشیم.
از شخصیتی چون عزتالله ضرغامی که سابقه فرهنگی بسیاری دارد، انتظار میرود وزراتخانه تازه تاسیس را بهگونهای بسیج و مدیریت کند که تا پایان دولت سیزدهم، شاهد برداشتهشدن گامهای جهشی برای توسعه صنعت گردشگری، میراث فرهنگی و صنایع دستی باشیم.