دوشنبه 5 آذر 1403

عامل اصلی طلاق ایرانی‌ها مشخص شد

وب‌گاه اقتصاد نیوز مشاهده در مرجع
عامل اصلی طلاق ایرانی‌ها مشخص شد

اقتصادنیوز: معاونت سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی بیشترین فراوانی علل طلاق بر اساس داده‌های سامانه، عدم مسئولیت‌پذیری، عدم تسلط به تکنیک‌های مرتبط با مهارت‌های زندگی، بی‌توجهی، بددهنی، بی‌احترامی و طلاق عاطفی بوده است.

درحالی‌که تا سال 1400، «بی احترامی» سومین دلیل اصلی طلاق زوجین در ایران بود، هم اینک اعلام شده که این فاکتور در صدر لیست یاد شده قرار گرفته است.

«آرمان امروز» از نقش بد دهنی در طلاق گزارش می‌دهد: مدیرکل دفتر مشاوره و امور روانشناختی معاونت سلامت اجتماعی سازمان بهزیستی از ارائه 110 هزار و 999 جلسه مشاوره برای زوجین متقاضی طلاق که در «سامانه تصمیم» ثبت‌نام کرده‌اند طی سه ماهه پاییز خبر داده و گفته است؛ بیشترین فراوانی علل طلاق بر اساس داده‌های سامانه، عدم مسئولیت‌پذیری، عدم تسلط به تکنیک‌های مرتبط با مهارت‌های زندگی، بی‌توجهی، بددهنی، بی‌احترامی و طلاق عاطفی بوده است.

معصومه توکلی در پاسخ به این سوال که آیا برنامه‌ای برای گسترش مراکز مشاوره در بهزیستی و آموزش تکنیک های ارتباطی به زوجین وجود دارد یا خیر؟ تصریح کرد: با توجه به افزایش روزافزون درخواست افراد به دریافت خدمات مشاوره در مراکز مشاوره (اعم از دولتی و غیر دولتی)، برنامه ریزی جهت افزایش تعداد مشاوران و روانشناسان در مراکز و راه اندازی مرکز جدید در استان‌های فاقد مرکز و افزایش مرکز در استان‌های بزرگ انجام شده است.

به گفته وی، ارائه خدمات مشاوره و روانشناختی و برگزاری دوره‌های آموزشی مهارت آموزی (از قبیل مهارت‌های زندگی، آموزش پیش از ازدواج، مهارت‌های فرزندپروری، آموزش روابط زوجین، حل تعارض و...) برای زوجین بی‌بضاعت در این مراکز ارائه می‌شود.

توکلی همچنین مدعی شد که طرح «پیشگیری و مداخله در طلاق و کاهش عوارض ناشی از آن» و به دنبال ارائه خدمات روانشناسی به زوجین متقاضی در سال جاری منجر به سازش 21.98 درصد زوجین و بازگشت به زندگی مشترک شده است. مهم ترین عواملی که باعث تحکیم رابطه های زوجین می شود، احترام گذاشتن و دریافت احترام متقابل است. وقتی زنی در طول زندگی مشترک با همسرش، به او احترام می گذارد و این احترام را نیز در حضور فرزندان و دیگر افراد خانواده حفظ می کند، باعث می شود شوهرش نسبت به وظایفی که دارد، احساس مسئولیت بیشتری داشته باشد. از طرفی دیگر با احترام گذاشتن زن به شوهر، فرزندان نیز یاد می گیرند که به پدرشان احترام بگذارند. احترام گذاشتن به همسر نشان دهنده احساسات مثبتی به او شامل عشق و علاقه، حمایت عاطفی و روانی و... است.

ممکن است تغییر رفتار و بی احترامی همسر تان، ناشی از رفتار خود شما باشد و در نتیجه رفتار و یا بی توجهی که شما نسبت به او داشته‌اید، بی احترامی می‌کند. در این خصوص، کارشناسان معتقدند، اگر همسرتان به شما بی احترامی می‌کند، باید به خانواده او نیز توجه داشته باشید. آیا این عادت ناپسند در خانواده همسر شما نیز وجود دارد و آن‌ها هم به شما یا به یکدیگر بی احترامی می‌کنند؟ اگر این گونه باشد، در واقع همسر شما نیاموخته است که چگونه باید به دیگران احترام بگذارد، بهتر است به او کمک کنید تا بتواند کم کم این رفتار نامناسب خود را کنار بگذارد.

تربیت خانوادگی، اولین متهم

دکتر مسعود غفاری اما معتقد است که بخش اعظمی از ریشه های بی احترامی های زوجین نسبت به هم به تربیت خانوادگی آنها بر می گردد. وی در گفت و گو با «آرمان امروز» در این خصوص می گوید: واقعیت این است که 80-90 درصد ما ایرانی ها هر کدام به نوعی از ایرادهای تربیتی رنج می بریم. حالا ممکن است این ایرادها در بخش شخصیتی باشد یا در مورد رفتاری.

وی ادامه می دهد: اصولا ما را والدینی به دنیا آورده اند و تربیت کرده اند که هیچ آشنایی و دانشی نسبت به تربیت فرزندانشان نداشته و ندارند. الان کافی است شما از چند نفر از زنان یا مردان همکار یا فامیل خود سوال کنید که تربیت به چه معنایی است؟ بی شک بخش اعظمی از آنها نمی توانند جواب درستی به این پرسش بدهند. وی با ذکر اینکه «تربیت» یک نرم افزار ابزار شناختی است می گوید: وقتی پدرو مادرها، نادانسته و نسنجیده به فرزندانشان توهین می کنند یا در برابر آنها به همسرشان توهین می کنند، به نوعی دارند به وی به صورت «رفتاری» این آموزش را می دهند که وقتی ازدواج کردی تو هم باید با همسرت اینگونه برخورد کنی! مادری که جیغ می زند به دخترش آموزش می دهد که وقتی ازدواج کردی در مواجهه با مشکلات و در دعواها تو هم می توانی با جیغ زدن از این بحران ها گذر کنی... در واقع دختر و پسرهای دیروز و زوجین امروز کاری نمی کنند جز الگو برداری از رفتار والدین. در حالیکه از این موضوع غافل هستند که اینگونه رفتارها یا هر گونه بی احترامی تا چه حد می تواند در تزلزل ساختار یک خانواده موثر باشد. از سویی گرچه علاوه براین مسایلی چون، مشکلات و فشارهای زندگی، کنترل نداشتن روی هیجانات خود و.... نیز در بی احترامی و خشونت و دعواهای زن و شوهری موثر هستند. این مشاور خانواده با اشاره به 10 فاکتور اصلی در یک ارتباط سالم بین زن و شوهر می گوید: اعتماد، احترام، همدلی، همدردی، مشارکت، همکاری، گفت و گو، شهوت نسبت به هم، فداکاری نسبت به هم و نگهداری از یکدیگر10 فاکتوری هستند که برای دوام هر زندگی سالم و مستحکمی لازم و ضروری است. این مدرس دانشگاه تصریح می کند: وقتی معلم به دانش آموزش احترام بگذارد یا زمانیکه کارفرما به کارگرانش احترام بگذارد یا مرد و زن به هم احترام بگذارند، آن وقت می توان امیدوار بود که بی احترامی به حداقل برسد. چون از قدیم گفته اند، وقتی به کسی احترام بگذاری، قطعا احترام هم می بینی. اصولا انسان هایی «روان» سالمی دارند که با یک نگاه، با یک گفته، یا یک رفتار به آدم های اطراف خود انرژی بدهند. این ها نیز میسر نمی شود مگر با همان احترام متقابل.

اما برای کاهش این بی احترامی ها در بین زوجین چه باید کرد؟ سوالی که غفاری در پاسخ به آن می گوید: همانطور که می دانید «عمر کردن» هر فردی به تغذیه، ورزش، بهداشت و... بستگی دارد ولی «زندگی کردن» آموختنی و ساختنی است. برای همین اگر کسی به دنبال زندگی بهتر است باید دوباره تربیت شود. چطور؟ یعنی باید برود پیش روانشناس و تربیت خود را «به روز» کند و تکنیک ها و مهارت های برخورد با همسر و فرزندانش را یاد بگیرد. تنها در این صورت است که می توان امیدوار بود که بی احترامی در خانواده های ایرانی کاهش پیدا کند.

در مقابل بی احترامی و تحقیر های طرف مقابل چکار کنم؟

براساس یک پژوهش دانشگاهی، زمانی‌که در رابطه‌اتان با بی احترامی و تحقیر همراه می شود در قدم اول باید برای اصلاح و مدیریت این شرایط اقدام کنید و در نهایت اگر تلاش‌هایتان به نتیجه مطلوب نرسید برای ادامه رابطه به طور جدی تصمیم‌گیری کنید.

این پژوهش اما توصیه ها و راهکارهای دیگری هم برای زوحینی که به هم بی احترامی می کند دارد. در این خصوص از زوجینی که با چنین مشکلی مواجهند خواسته شده تا این راهکارها را در پیش گیرند. مقابله به‌مثل نکنند، محیط متشنج را ترک کنید، با طرف مقابل‌تان شفاف صحبت کنند، به شکلی صحیح خواسته‌ها و انتظاراتشتان را به دیگران بدون ترس، خجالت و اضطراب بیان کرده و از حق اشان دفاع کنند، و بالاخره اینکه حتما با یک مشاور خانواده و یا روانشناس، مشورت کنند.

همچنین بخوانید