عدم احیای بازدارندگی هزینهها را برای محور مقاومت افزایش میدهد
اندیشکده حکمرانی شریف در تحلیلی نوشت: عدم احیای بازدارندگی، هزینهها و شاید سطح این جنگ تنظیم شده را برای سایر محورهای مقاومت افزایش خواهد داد.
اندیشکده حکمرانی شریف در تحلیلی نوشت: عدم احیای بازدارندگی، هزینهها و شاید سطح این جنگ تنظیم شده را برای سایر محورهای مقاومت افزایش خواهد داد.
به گزارش خبرگزاری مهر، اندیشکده حکمرانی شریف در تحلیلی از جنایات رژیم صهیونیستی و واکنش مناسب به آن نوشت:
منطقه غرب آسیا پس از عملیات طوفان الاقصی در وضعیت و سلسله تحولاتی افتاده است که به نظر میرسد وضعیت آن را به شکلی معنادار تغییر خواهد داد. در این سیر نقاط عطفی مانند حمله به سفارت ایران و شهادت سردار زاهدی، عملیات وعده صادق، شهادت اسماعیل هنیه و فواد شکر، عملیات اربعین و در نهایت شهادت ابوعقیل و سید حسن نصر الله عزیز قابل شناسایی است. تا قبل از شهادت سید حسن، وضعیت بین محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، نوعی جنگ کنترل شده بوده است. اساساً مثل بسیاری از مفاهیم علوم انسانی، آن هم در عصر حاضر به وضعیت ساده جنگ یا عدم منازعه و حتی صلح مواجه نیستیم. یعنی از جنگ تمام عیار تا عدم منازعه، طیفی از سطح و گستره منازعه فی ما بین است. وضعیت تا قبل از ترور ششم مهر، بین محور مقاومت و رژیم صهیونیستی، شدید تر از مشابه جنگ سرد بین آمریکا و شوروی بود، اما با جنگ داغ و تمام عیار نظامی نیز فاصله داشت.
حوزه برتری رژیم صهیونیستی با توجه به حمایتهای بی دریغ کشورهای غربی و تخصص نیروهای آنان، عرصه امنیتی و نظامی به شکل کلاسیک است. پس جای تعجب نیست که توان ردیابی یا شناسایی برخی افراد و مکانهای حساس را دارند. اما چه چیزی تغییر کرده است که امروز باید در سوگ از دست رفتن فرماندهان مقاومت بنشینیم؟
برای فهم این وضعیت و به دنبال آن تعبیه سیاستهای صحیح باید به این نکات عنایت داشت که در عرصه تصمیمگیری رژیم صهیونیستی نسبت به محور مقاومت، این برداشت وجود دارد که وضعیت فعلی پس از شناسایی تهدید وجودی در پسا هفت اکتبر، وضعیت جنگی کامل است. لذا تقریباً از بسیاری از قواعد سنتی رژیم صهیونیستی در منازعات مانند عدم جنگ طولانی مدت و ترس از تلفات بالا گذر کرده است. اما این پیش فرض وضعیت جنگ کامل در ذهن تصمیم سازان فعلی رژیم صهیونیستی، به واسطه هزینهها و ریسک اقدامات نظامی با تمامی ظرفیت و عدم پشتیبانی آمریکا در سال انتخابات به صورت تهاجمی از اسرائیل (حداقل تاکنون) موجب آن شده است که به جای جنگ تمام عیار عرصه نظامی، تمرکز جنگ رژیم صهیونیستی با محور مقاومت بیشتر در حوزه امنیتی یا ضربات موضعی باشد. این "جنگ تنظیم شده (Calibrated war)" به شکل عملیاتهای ویژه (عملیات مصیاف و حمله به تأسیسات سوریه)، ترور، خرابکاری (انفجار پیجرها برای ضربه هدفمند به حزب الله و ارتباطات آن) و تخلیه تواناییهای محور مقاومت (به شکل ضربه به خط پشتیبانی محور) است که توسط رژیم صهیونیستی در بالاترین سطح پیگیری میشود. البته که این نوع جنگ رژیم صهیونیستی به ویژه با اعضای مقاومت، میتواند حوزههای نظامی پر رنگ تری پیدا کند. خواست اولیه رژیم از اتخاذ این راهبرد، خنثی سازی معنادار تهدید مقاومت حداقل در فلسطین و لبنان است، اما اگر راهبرد فعلی نتانیاهو نتیجه ببیند، به تمامی عرصه جبهه مقاومت چه توسط خود رژیم و چه توسط آمریکا کشیده خواهد شد.
با در نظر داشتن موارد فوق به نظر میرسد، رژیم صهیونیستی توانایی ضربه زدن به ویژه در عرصه امنیتی را داشته و دارد. کما اینکه به نظر نمیرسد مثلاً امکان انفجار پیجرها به تازگی دست داده باشد، یا پایگاه سوریه به تازگی شناسایی شده باشد. اما چه عاملی از اتخاذ تصمیمات پرمخاطره و پر ریسکی توسط رژیم صهیونیستی جلوگیری میکرده است؟ هزینه آن. اگر این هزینه و به تعبیر دیگر بازدارندگی به صورت فعال وجود داشته باشد، رفتار رژیم را با استفاده از عواملی که خواستار جنگ تمام عیار نیستند کنترل و تنظیم خواهد کرد. لذا بازدارندگی بایستی در سطح تصمیم سازی رژیم صهیونیستی تأثیر بگذارد و اگر نه توانایی رژیم صهیونیستی به ویژه در عرصههای امنیتی و نظامی کلاسیک قابل توجه است.
باید این دقت را داشت که روزهاست از آستانه عدم منازعه بین رژیم صهیونیستی با محور مقاومت عبور کردهایم. «تصمیم سازان محور مقاومت و به ویژه ایران باید این عنایت را داشته باشند که ما در وضعیت جنگ تنظیم شده با اسرائیل بودیم. لذا همان قدر که باید توجه به عدم گسترش جنگ و تله آن افتاد، نباید این تصور وجود داشته باشد که در وضعیت عدم منازعه و عادی در منطقه هستیم.» این قسمت که چند روز پیش از اتفاقات اخیر نوشته شده بود، بعد از شهادت سید حسن، تغییر کرده است و میتوان گفت اقدام رژیم در پی عدم ترس از پاسخی متناسب، سطح جنگ کنترل شده را بر هم زد و عملاً حداقل با لبنان، وضعیت را به صورت جنگ تمام عیار تبدیل کرده است. پشتیبانی سایر اعضای مقاومت در این زمان ضروری است و یکی از عوامل ترس از قدرت این جبهه است. از همین رو است که راهبرد وحدت جبههها بیش از پیش بایستی در دستورکار قرار بگیرد. پشتیبانی همه جانبه و یکپارچه نظامی و به ویژه غیر نظامی از مردم لبنان امری ضروری است که سریعاً باید برای آن تعبیه ایجاد کرد و از ظرفیتهای مردمی نیز استفاده نمود.
عدم احیای بازدارندگی، هزینهها و شاید سطح این جنگ تنظیم شده را برای سایر محورهای مقاومت افزایش خواهد داد. لذا در کنار توجه بیش از پیش به موضوعات امنیتی، بایستی در سطح تصمیمگیری نتانیاهو و تیمش تأثیر گذاشته شود و ریسک اقدامات آنان افزایش یابد. این مهم میتواند با برجسته کردن مخاطرات در ذهن آمریکاییها و فشار بر رژیم نیز اتفاق بیافتد. توانایی ضربه زدن توسط رژیم صهیونیستی وجود داشته و دارد، باید عزم آن را با افزایش مخاطرات آن و متحدانش به ویژه آمریکا از بین برد. این مهم با نشان دادن قدرت عیان شکل میگیرد. البته که دریچه فرصت تنظیم رفتار رژیم بدون ورود به جنگ، نامحدود نیست.