عهدشکنی غرب در برجام به تغییر نظم جهانی شتاب داد
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «علم صالح» در گفتگو با روزنامه هممیهن اظهار داشت: در مرحله انتقال و تغییرات در نظم نوین جهانی و جابهجایی قدرت در سطح جهانی، مناطقی مثل مناطق غرب و شرق آسیا و آمریکای جنوبی از اهمیت زیادی برخوردار میشوند. در این مرحله غرب دست بهاشتباهات استراتژیکی بزرگی زد که در نهایت سرعت این مرحله انتقالی را بیشتر کرد و یکی از اشتباهات استراتژیکیاش اشتباه...
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، «علم صالح» در گفتگو با روزنامه هممیهن اظهار داشت: در مرحله انتقال و تغییرات در نظم نوین جهانی و جابهجایی قدرت در سطح جهانی، مناطقی مثل مناطق غرب و شرق آسیا و آمریکای جنوبی از اهمیت زیادی برخوردار میشوند. در این مرحله غرب دست بهاشتباهات استراتژیکی بزرگی زد که در نهایت سرعت این مرحله انتقالی را بیشتر کرد و یکی از اشتباهات استراتژیکیاش اشتباه در رفتارش با ایران بود. توافق برجام 2015 یک فرصت تاریخی برای غرب بود که اعتماد ایران را جلب و ایران متقابلاً اعتماد غرب را جلب کند تا بتوانند رودررویی تاریخی و حس عدم اعتماد تاریخی که بین ایران و غرب ایجاد شده بود را تا حدودی بهبود ببخشند.
در سال 2018 ترامپ بر سر کار آمد و از برجام خارج شد و معتقدم این اقدام بزرگترین ضربهای بود که میتوانست یکبار و برای همیشه اعتماد ایران به غرب را نابود کند. وقتی میگویم غرب، معمولا غرب به سرکردگی آمریکاست و چیزی به نام اروپا بهعنوان قدرت جهانی نداریم و این آمریکاست که میتواند در کنار اروپا قدرت مضاعفی پیدا کند. باید به مشاوران رئیسجمهور وقت آمریکا و کشورهایی مثل عربستان و اسرائیل که در 2018 به ترامپ این توصیه را کردند که از برجام خارج شود گفت بزرگترین اشتباه استراتژیک تاریخی خود را انجام دادهاید. قرار بود خروج از برجام باعث شود ایران به زانو دربیاید؛ اما نهتنها به زانو درنیامد، بلکه ایران خیلی قویتر شد و فعالیتهای اتمی و نظامیاش بسیار پیشرفتهتر و فعالتر شد و در کنارش، به سمت شرق چرخش کرد؛ یعنی دقیقاً همان چیزی که آمریکا باید از آن نگران میشد، برایش ایجاد شد و تنها امید غرب این بود که تغییرات در داخل کشور ایجاد گردد که این هم نشد و نه در اعتراضات دیماه 1396، نه در اعتراضات آبان 1398 و نه در اعتراضات شهریور 1401 اتفاقی در داخل ایران رخ نداد.
غرب و رسانههایشان این امید را داشتند که اتفاقاتی در داخل بیفتد. پس سیاستهای آمریکا نسبت به ایران و آنچه که «فشار حداکثری» نامیده بود، با شکست مواجه و این امر موجب شد تا حدود زیادی برجام اهمیت خود را از دست بدهد و وجود و روح برجام تا حدود زیادی از بین برود؛ به این معنا که اگر هدف برجام این بود که ایران از اتمی شدن دور شود، به این هدف منجر نشد یا اگر قرار بود برجام شروعی برای حل مشکلات بین ایران و غرب یا آمریکا باشد، این امر هم انجام نشد و یا اگر قرار بود ایران کشوری شود که وابستگی به غرب یا درهمتنیدگی اقتصادی با غرب داشته باشد تا منجر به تعادل سیاستاش شود، با قراردادهای چندصد میلیاردی، این مورد هم به وقوع نپیوست و ایران به شرکای شانگهای، چین و روسیه روی آورد. از طرف دیگر تهران متوجه شد ضرورتاً برجام منافع و عواید اقتصادی آنچنانی برای ایران نخواهد داشت؛ یعنی حتی در دوران سهساله 2015 تا 2018 محدودیتهای اقتصادی زیادی برای ایران وجود داشت و از 2018 به بعد ایران توانست تلاش کند که با ایجاد جایگزینهایی برای غرب و ایجاد مکانیسمهای جدید تعامل برای فروش نفت و روابط اقتصادی تا حدودی بقای اقتصادی خود را به سختی حفظ کند.
درحالیکه 15 گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تعهد ایران به توافق حکایت داشت، اروپاییها بودند که در همراهی با آمریکا امید داشتند که ایران به زانو دربیاید و اسمش را هم سیاست «فشار حداکثری» گذاشتند. این را هم میدانیم که آمریکا در حال حاضر جزو برجام نیست و این آمریکاست که باید حسن نیتاش را ثابت کند چراکه در سال 2018 بهصورت یکجانبه از برجام خارج شده است.
منبع: کیهان