عودلاجان را نیمه جان رها نکنید!/4
عودلاجان روزگاری است که دیگر جایگاه ارزشمندی ندارد و با وعده حفظ و بازسازی آن به شرط حفظ بافت تاریخیاش به دل کوچهها و بناهای تاریخی و قدیمیاش چنگ میزنند تا آن را مدرن و خاطرات تهران را مخدوش کنند.
در سلسله گزارشهای گذشته به اهمیت حفظ و صیانت از میراث فرهنگی و همچنین آثار و بناهای تاریخی که مورد بیمهری متولیان قرار گرفتهاند، تا جاییکه برخی از آنها به ورطه نابودی کشیده شدند، اشاره کردیم. همانطور که گفته شد ایران با پیشینه تاریخی و فرهنگی غنی از موارث فرهنگی غنی نیز بهرهمند است و یکی از دغدغههای امروز نگهداری درست از این آثار است که مانند شناسنامه یک ملت و بیانگر فرهنگ و خاطرات گذشته ایران هستند.
در گزارشهای قبل به بررسی «عودلاجان» (اودلاجان) یکی از قدیمیترین محلههای تهران پرداختیم، محلهای که از دل آن افردا نامداری بیرون آمدند؛ از آن محلههای قدیمی با باغات و خانههای باشکوه بسیار که خانه مدرس، باغ ملکالشعرا، کاخ گلستان و عمارت مسعودیه در این منطقه جای گرفتهاند. محله «عودلاجان» بهعنوان یکی از پنج محله تاریخی تهران، با توجه به نزدیکی به ارگ سلطنتی، سابقه طولانی در اسکان دادن اعیان و اشراف و صاحبان مناصب در ادوار مختلف تاریخ دارد. مجاورت این محله با بازار نیز از مهمترین دلایل حضور اقوام و قومیتهای مختلف اعم از یهودیان، اعراب و... در این محله بوده است. ساکنان این محله در قدیم بیشتر کلیمی بودهاند و زرتشتیانی نیز در این محله سکونت داشتند. همچنین برخی از مشاهیر تاریخ معاصر ایران مانند خاندان قوام الدوله، خاندان مستوفی، نصیرالدوله بدر و سید حسن مدرس نماینده مجلس شورای ملی در «عودلاجان» ساکن بودند.
«عودلاجان» از جنوب به میدان مولوی، از شمال به خیابان امیرکبیر و سرچشمه، از غرب به شمسالعماره و ضلع شرقی آن به امامزاده یحیی محدود میشود و هماکنون محلههای پامنار، ناصرخسرو و امام زاده یحیی را در برگرفته است. گذر باغ نظامالدوله، گذر در حمام نواب، گذر شتر گلو، گذر مسجد حوض، گذر در مدرسه و کوچههای نظام العلما، سردار، سپهدار، شاه بیاتی، معینالملک، حاجی علی، آقا موسی تاجر، میرزا آقاجان، خدابندهلو، حاجی آقا بابا، آقا محمد محمود، سهرابخان، نقارهچیها، هادی خان و محمدخان امیر تومان از جمله گذرها و کوچههای عودلاجان هستند.
اما این محله قدیمی تهران که هویت و شناسنامه آن است و خاطرات تهران قدیم را یدک میکشد، امروز رنگ و بوی دیگری دارد؛ رنگ پریده است و دیگر بوی زندگی نمیدهد. محلهای که روزی عیاننشین بوده، امروز تبدیل به انباری برای بازار شده و برخی خانههای قدیمی و فاقد مالک آن جایگاه معتادان و افراد خطرناک شده است. در طول دو دهه اخیر تنها اقدام موثر که برای «عودلاجان» انجام دادهاند، ثبت ملی این محله 140 هکتاری بوده است.
در سومین گزارشی که درباره «عودلاجان» با تیتر "عودلاجان ار نیمهجان رها نکنید /3" در ایسنا منتشره شده، به بررسی وضعیت بازارچه «عودلاجان» پرداختیم. قصه از آن جا شروع شد از اواخر سال 87 طرحی برای سر و سامان دادنِ مغازههای زیر بازارچه «عودلاجان» در اداره کل میراث فرهنگی تهران مطرح شد اما این طرح فقط در دست مطاله بود و هیچ حرفی ازآن زده نمیشد تا زمانیکه بخشی از سقف بازارچه «عودلاجان» ریخت، این طرح و ایجاد یک شهر - موزه در «عودلاجان» جدیتر مورد بحث و بررسی قرار گرفت.
طرح ساماندهی «عودلاجان» دوباره از سال 88 و در زمان مدیریت محمدحسین فرمهینی فراهانی در میراث فرهنگی تهران مورد مطالعه قرار گرفته و قرار شده بود تا پایان شش دماهه اول سال 92 با همکاری میراث فرهنگی، شهرداری و مغازهداران بازارچه، به طور کامل اجرا شود اما این طرح تا پایان عمر مدیریت فراهانی به سامان نرسید و هر روز و در هر مناسبت وعدهای برای افتتاح این پروژه مطرح میشد.
در روزهایی که این طرح نیمهکاره رها شده بود، امیدها با روی کار آمدن محمدعلی نجفی در میراث فرهنگی و گردشگری جان گرفت. در آذر ماه سال 92 رجبعلی خسروآبادی مدیر جدید ادراه میزاثفرهنگی و گردشگری استان تهران اعلام کرد که «قصد دارد کار نیمه تمام عودلاجان را با آغاز کنندهی پروژه به پایان برسد» وی در آن زمان گفت «فراهانی مدیر جدید پروژهی ساماندهی بافت تاریخی عودلاجان است» او استدلالش این بود که «هر کسی این فرزند را زاییده است باید خودش آن را بزرگ کند.»، هر چند او هم که وعده داده بود تا 22 بهمن ماه این پروژه به پایان میرسد، عطای بازارچه عودلاجان را به لقایش بخشید.
بیش از پنج سال از تعطیلی 20 مغازه در بازارچه «عودلاجان» میگذرد که در اوایل سال 94 بهمن نامورمطلق، معاون وقت صنایع دستی و هنرهای سنتی سازمان میراث فرهنگی در نشستی مشورتی با عنوان «راهاندازی بازار صنایع دستی عودلاجان»، این بازارچه را یکی از نقاط کلیدی فروش صنایع دستی در تهران میداند و از آن به بعد بحث ایجاد «راهاندازی بازارچه سنتی صنایعدستی» با هدف داشتن مرکزی مجزا برای فروش صنایعدستی پایتخت برنامهریزی میشود.
بازگشت هویت به قلب تاریخی تهران قدیم
سرانجام 11 مهرماه سال 95 این بازارچه قدیمی به عنوان نمایشگاه صنایع دستی عودلاجان افتتاح میشود.
مهدی چمران رئیس شورای شهر تهران نیز در مراسم این افتتاحیه رسمی میگوید: یک زمان بازارچه و محله عودلاجان رونق و اعتباری داشت و جای خوبی بود و من امیدوارم که عودلاجان با همکاری خوب مردم و مسئولان بار دیگر سر و سامان گرفته و به رونق اقتصادی خود بازگردد.
عابد ملکی شهردار منطقه 12 نیز با اشاره به روند احیاء و مرمت بازارچه عودلاجان با بیان اینکه مردم و کسبه این بازارچه نقش مهمی در احیای آن داشتند، می افزاید: طبق برنامه ریزیهای انجام شده، قرار است ادامه این بازارچه از سمت شمال تا خیابان پامنار و از سمت غرب، از کوچه حاجیها به کوچه مروی راهاندازی شود. بازگشت هویت به قلب تاریخی تهران قدیم از جمله برنامه های شهرداری تهران در منطقه 12 محسوب می شود، به عبارت سادهتر احیای بازارچه عودلاجان به مانند طرح های عمرانیای که در محدوده تاریخی این منطقه در حال انجام است؛ در راستای طرح ارتقاء کیفیت زندگی در این منطقه است. در حال حاضر تعداد زیادی از املاک در بخش مسکونی عودلاجان به حال خود رها شده اند که ما برآنیم تا با رونق بازارچه عودلاجان به بخش مسکونی هم سر و سامان بخشیم و فضای مناسبی را برای گردشگران فراهم آوریم.
مسعود سلطانیفر رییس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری نیز در این افتتاحیه، به صرف مبلغ شش میلیارد تومان برای افتتاح فاز اول آن اشاره میکند که قرار است با همین رویکرد به بازسازی بخشهای دیگر آن و حتی محله مسکونی اودلاجان ادامه پیدا کند.
خبرنگار ایسنا بعد از گذشت چند روز از افتتاح نخستین بازارچه صنایع دستی تهران، سری به مغازهدارها میزند. تعداد زیادی از این هنرمندان به درخواست مدیرکل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری اصفهان بهطور موقت برای عرضه صنایع دستی به تهران آمدهاند و باید برای حضور یکماهه در این بازارچه، حدود 500 هزار تومان به مالکان مغازهها اجاره دهند، برخی دیگر هم مالکان هستند که در جلوی مغازههایشان ترمه، سفال یا گلیم عرضه میکنند و در پشت آن همچنان به شغلهای قدیمی خود مانند فروش ظروف یکبار مصرف و سِلِفون مشغولاند!
یکی از مغازهدارها به خبرنگار ایسنا میگوید: چون عرضه صنایع دستی اجبار شده، ما هم بهطور موقت جلو مغازه را با صنایع دستی تزیین کردهایم و این اجناس را بهصورت امانی از یکی دیگر گرفتهایم تا این یکماه که عرضه صنایع دستی اجباری است، بگذرد و ببینیم بعد چه میشود. رفتوآمد در این بازارچه کم است و کسی اصلا نمیآید که بخواهد صنایع دستی بخرد! حالا اگر در این مدت نتیجه خوبی بگیریم و همه هم حاضر شوند صنایع دستی عرضه کنند، خودمان این شغل را ادامه میدهیم، در غیر این صورت به شغل قبلیمان برمیگردیم.
یکی دیگر از هنرمندانی که از اصفهان آمده است نیز به ایسنا میگوید: ما هر شب برای اقامتمان پول پرداخت میکنیم، هزینههایی که تا حالا برای ما برگشتی نداشته و فروشی هم نداشتیم. در این مدت هم مجبور شدیم چندبار به اصفهان برویم و برگردیم. چون آینده بازارچه صنایع دستی مشخص نیست، مغازهها هم طبقهبندی ندارند و هر جایی که توانستیم یک چیز را آویزان کردهایم. دقیقا نزدیک ماه محرم هم بازارچه را افتتاح کردند، زمانی که برای فروش اصلا خوب نیست.
بسیاری از هنرمندان و کاسبان اودلاجان معتقدند، اگر همه با هم بخواهند و کمک کنند واقعا میتوانند بازارچه صنایع دستی را حفظ کنند، مثل روزی که این بازارچه افتتاح شد، گرچه تا روز قبلش در حال ساخت و ساز بود و همهچیز نامرتب بود، اما این اتفاق افتاد.
تعدادی از آنها گفتهاند، ما حاضریم اینجا بمانیم به شرط آنکه همهی مغازهها به معنای واقعی صنایع دستی عرضه کنند.
سرنوشت بازارچه صنایع دستی «عودلاجان» چه میشود؟
حالا بعد از پنج سال تعطیلی بیست مغازه و ضرر مالی ماکان آن این بازارچه راه افتاده اما این نگرانی برای مالکان مغازه بازاچه عودلاجان همچنان وجود دارد که آیا با تغییر کاربری دائم مغازه هایشان به صنایع دستی، این بازارچه رونق خواهد داشت یا خیر؟ همچنین تعدادی از این مغازهها تحت مالکیت سازمان اوقاف بوده اند و باید مستاجران این مغازهها برای تغییر کاربری به این سازمان عوارض میپرداختند.
علی محمد سعادتی - قائم مقام شهردارمنطقه 12 تهران، در این باره می گوید: در حال حاضر بازارچه عودلاجان در مرحله تثبیت رونق اقتصادی قرار دارد و دیگر قرار نیست به صورت یک نمایشگاه فعالیت کند؛ بلکه موضوع اصلی تغییر کاربری شغلی تمامی مغازه های این بازارچه تاریخی به صورت دائمی از فروش نایلون به صنایع دستی است. یکی از نگرانی های صاحبان بازارچه عودلاجان و افرادی که مغازه های آن را اجاره کرده اند؛ در رابطه با همکاری سازمان میراث فرهنگی و همراهی سازمان اوقاف بود که خوشبختانه سازمان میراث فرهنگی از ابتدا و معاونت صنایع دستی بعد از راه اندازی راسته صنایع دستی، همکاری خوبی با کسبه؛ هیات امنای بازارچه و شهرداری منطقه دارند. در عین حال نگرانیهای کسبه بازارچه عودلاجان را در ابتدای راه جدید فعالیت آن طبیعی است و تا صنعتگر اطمینان کند و یا وام کم بهره از سوی سازمان میراث فرهنگی به تولید کنندگان داده شود و مسائل اوقافی حل و فصل شود؛ زمان نیاز دارد، همانطور که می دانید در ابتدا این بازارچه به صورت یک نمایشگاه صنایع دستی با حضور معاون رئیس جمهور افتتاح شد و به رغم تلاقی برگزاری نمایشگاه صنایع دستی در بازارچه عودلاجان با ماه محرم؛ کسبه و هنرمندان از فروش و اطلاع رسانی زیادی که در این زمینه انجام شده بود؛ راضی بودند.
او با اشاره به تخفیفاتی که به مالکان در زمان احیاء و مرمت مغازه ها و بازارچه ارائه شد، بیان میکند: به رغم آنکه شهرداری منطقه در رابطه با تغییر مشاغل، مرمت و تعمیرات اساسی و غیر اساسی به صورت عرفی می توانست عوارض مربوط به این اقدامات را از مالکان و یا مستاجران دریافت کند، اما در این بازارچه به دلیل اینکه هم مالکان و هم مستاجران کنونی و افرادی که مستاجران آتی این بازارچه خواهند شد در این راسته بازار با خیال راحت اقدام به تولید و فروش صنایع دستی کنند و با آسودگی خاطر منابع مالی خود را در ارتقاء شغلی خود به کار ببرند؛ تخفیفات زیادی در پرداخت عوارض به آنها ارائه کرد و حتی بسیاری از عوارض معمول را در عودلاجان مورد معافیت قانونی قرار داد، به عبارت ساده تر سعی کردیم از ظرفیت های قانونی استفاده کنیم تا دغدغه این افراد در گام های اول، کسب و کارشان باشد و خیلی نگران پرداخت های مالی به شهرداری و سایر سازمان ها نباشند. همچنین برای پرداخت عوارض برخی مغازهها که تحت مالکیت سازمان اوقاف هستند، جلساتی با این سازمان برگزار کردهایم، تا با همراهی و همیاری اوقاف، موجبات بهتر شدن اقتصاد این بازارچه را فراهم کنیم.
بعد از گذشت چهارماه از افتتاح این بازارچه و بیتوجهی برخی مالکان به هشدارهای دادهشده از سوی معاونت صنایع دستی و هنرهای سنتی کشور و شهرداری بهدلیل عرضه کالاهایی بهجز صنایع دستی، سرانجام بیستم دی ماه 95 مغازههای خاطی پلمب شدند.
حالا یک سالی است ورودی بازارچه عودلاجان از خیابان 15 خرداد ساماندهی شده، سقف قدیمی قاجاری آن بار دیگر روی حجرههای بازارچه استوار شدهاند و با مرمت کامل بازارچه، حالا کسبهی چند سال بیکار مانده، با کنار گذاشتن شغلِ اجدادشان به فروش سوغات و صنایع دستی در این بازارچه روی آوردهاند.
هر چند هنوز نیمی از مغازهها تعطیلاند، اما بازارچه به گواه مغازهداران این روزها از یک سو به خاطر زیباییهای مرمتیاش و از سوی دیگر به دلیل تورم و گرانیها، جایش را فقط بین دانشجویان معماری و مرمت و سلفیبگیران باز کرده است و مغازهدارانش با اجناس صنایع دستی خود که حتی ارزانتر از دیگر بورسهای صنایع دستی در تهران است و کافهها و رستورانهایی که تلاش کردهاند خوراک و غذاهای سنتی تهران را احیا کنند، چشم به در ماندهاند، آنها مهمترین علت نبود گردشگران در این محوطه تاریخی و فرهنگی را تبلیغ نکردن میراث فرهنگی و شهرداری در نقاط مختلف تهران میدانند.
این همان کابوسی بود که مغازه داران عودلاجان از آن وهم داشتند.
تیرماه 96 پویا محمودیان - مدیرکل صادرات صنایع دستی - در گفتوگو با ایسنا، از افتتاح کافیشاپی با طراحی هنرهای سنتی در این بازارچه خبر میدهد و میگوید: سعی داریم در این کافیشاپ با سرو نوشیدنیها و خوراکیها در ظرفهای صنایع دستی، هم به معرفی ظروف کاربردی صنایع دستی کمک کنیم و هم این محصولات را برای فروش عرضه کنیم.
مدیرکل صادرات صنایع دستی و هنرهای سنتی همچنین درباره برنامه معاونت صنایع دستی برای جذب گردشگر به این بازارچه، اظهار میکند: مکاتبههایی با هتلها انجام شده است. یکی از اعضای هیات مدیره عودلاجان در حال رایزنی با هتلهای چهار و پنج ستاره برای معرفی این بازارچه است. در آینده نزدیک نیز نشست مشترکی بین کسبه بازار، تورگردانان و نمایندگان هتلهای تهران برگزار میکنیم تا بتوانیم جاذبههای گردشگری و صنایع دستی این بازارچه را به آنها بهتر معرفی کنیم. همچنین درصدد طراحی لوگو، سایت، صفحه و اپلیکیشن موبایل برای بازارچه عودلاجان هستیم. قطعا برای اجرایی شدن این اقدامات به زمان نیاز داریم تا بخش خصوصی و سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری با تامین بودجه با هدف انجام اقدامات لازم برای این کار همکاری کنند. همچنین ما به کسبه این بازارچه قول داده بودیم تا شرایط گرفتن وام 100 میلیون تومانی با بهره چهار درصد از صندوق کارآفرینی امید را برای آنها فراهم کنیم. اکنون در حال پیگیری هستیم تا بعد از بازدید سرپرست صندوق کارآفرینی امید حوزه تهران از مغازههای بازارچه اودلاجان، پرونده متقاضیان وام را به آنها بدهیم تا کسبه متقاضی وام در اولویت قرار بگیرند.
اما هیچ یک از این اقدامات و وعدهها شرایط را برای کسبه «عودلاجان» هموار نکرد و همچنان آنهایی که در ضرر بودند همان کسبه بازارچه صنایع دستی عودلاجان بودند.
این بازارچه برای رونق، به تبلیغات نیاز دارد
بر همین اساس حیدری، نماینده کسبه عودلاجان، شهریور سال 97 به ایسنا میگوید: کسبهی بازارچه آنقدر در این مدت هزینههای ریز و درشت دادهاند که دیگر توان پرداخت هزینه برای تبلیغات را ندارند. کسبه از میراث فرهنگی و شهرداری برای انجام این کار درخواست داده است. مسئولان میگویند میتوانند با اوردن جمعه بازار به این نقطه از بافت تاریخی تهران، به شناسایی این مکان کمک کنند. از سوی دیگر هزینههایی از سوی اداره مالیات برای هر کدام از مغازهها بسته شده، در این شرایط مغازهداران که در طول چند سال گذشته هیچ درآمدی نداشتهاند، ترجیح میدهند باز هم مغازههای خود را باز نکنند، چون هنوز هیچ درآمد و پولی ندارند که بخواهند به اداره مالیات بدهند. از سوی دیگر گرانیهای این روزها وضعیت درآمد کسبهای که مغازههای خود را باز کردهاند هم با مشکلات زیادی مواجه کرده است. خرج کسبه اودلاجان با درامدشان نمیخواند، تبلیغ میتواند یکی از راههای درآمدزایی بیشتر برای این بازار باشد، اما هنوز کسی به آن فکر نکرده است.
بعد از ساماندهی این بازارچه توجه کمتری از سوی مدیریت شهری و میراثیها به آن شده است، به جز یکی دو بازدید مسئولان که در طرح تهرانگردی علیاصغر مونسان معاون رئیس جمهور و رئیس سازمان میراث فرهنگی (تیرماه سال 97) در آن فضا انجام شد و به ایجاد جمعه بازار در آن فکر کردند تا شاید قدری رونق را به این منطقه بیاورند.
انگار هنوز آن قدرها هم دست و دل مسئولان برای بازارچه عودلاجان با آن همه هزینهی مرمتی و ضرر مالکانش نمیلرزد.
«عودلاجان»؛ مرگ تدریجی یک رؤیا!
دو سال از افتتاح بازارچه صنایع دستی عودلاجان میگذرد اما اوضاع فروشندگان این بازارچه باز زمانی که مغازههایشان بسته بود فرقی نمیکند، چه بسا که باید هزینههایی هم از جیب بدهند.
الهام قادری صاحب یکی از فروشگاههای صنایع دستی و تنها کافه بازارچه دائم صنایع دستی پایتخت 10 مهرماه 97 درباره وضعیت این بازارچه به ایسنا، میگوید: بازارچه صنایع دستی عودلاجان مثل یک نوزاد متولد شده و رها شده است. برای آنکه این نوزاد شکل بگیرد و متولد شود مسوولان و نهادها تلاش کردند اما زمانی که متولد شد هیچکس بانی سرپرستی از آن نشد و همه آن را رها کردند و هر کسی گفت به من مربوط نمیشود.
او همچنین درباره مبلغ 6 میلیارد تومانی که رییس وقت سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در روز افتتاحیه از آن صحبت کرد، چنین اظهار نظر میکند: این مبلغ به دو میلیارد تومان رسید. سال گذشته اعلام کردند که مدارکتان را ارائه کنید، به هر مغازه 100 میلیون تومان وام میدهیم. من هم مدارک را ارائه کردم که بعد از مدتی برای وام تماس گرفتند. زمانی که دوباره مراجعه کردم گفتند این مبلغ به 50 میلیون تومان رسیده است و وقتی اعتراض کردم، پاسخ دادند: «همینه که هست».
این تنها بخشی از صحبتهای یکی از مغازهداران است و در این لینک میتوانید گزارش کامل مصاحبه ایسنا از مغازهداران عودلاجان و مشکلاتشان را بخوانید.
بازار بیرونق «عودلاجان» هرروز که میگذشت بیرمقتر و بیرونقتر میشد. انگار بعد از آن همه انتظار برای آباد شدن، قسمت نبود مغازههای این بازار گذر مردم و مشتریها را به خود ببیند. تا کمی رنگ و رو به خود گرفت و خواست با کاربری جدید صنایع دستی میان مردم و گردشگران جای گیرد، سر و کله کرونا پیدا میشود، دوباره رنگ از این بازارچه تازه پا گرفته، میپرد.
در این لینک میتوانید ویدویی از وضعیت بازارچه صنایع دستی عولاجان و کسبههای این بازارچه در واپسین روزهای اسفند 98 ببینید.
اردیبهشت 99 است و بازار تهران در روزهای شیوع کرونا و قرنطینه خانگی مانند شب عید شلوغ و پرهمهه است، اما در این هیاهوی عجیب و غریب مردمی که با سرعت در حال رفت و آمدند، دالان تاریخی «اودلاجان» انگار در نقطه دیگری از دنیا قرار گرفته؛ ساکت، کساد و سوتوکور.
نمیتوان انکار کرد بازار صنایعدستی و بهویژه عودلاجان پیش از شیوع ویروس کرونا هم رونق چندانی نداشت، اما امید بود که این وضع درست میشود و با تبلیغات درست و افزایش گردشگران خارجی این بازارچه هم رونق میگیرد.
بازارچهای که به سختی نفس میکشد
خرداد ماه سال 1400 است و در میان هیاهوی بازار، دالان سربستهای به سختی نفس میکشد؛ دالانی که حالا بیشتر محل رفت و آمد باربرهاست و نه چندان خبری از مشتری هست و نه حتی رهگذر. «عودلاجان» انگار فرزند ناخلف بازار بزرگ و شلوغ تهران است؛ همان بازراچهای که بعد از سختیهای بسیار با شکل و شمایلی سنتی و دلنشین، بازار صنایع دستی تهران شد. وعده افزایش حجرههایش به 140 باب نیز به گوش رسیده بود، اما حالا همان 20 مغازه سامان گرفته، بعد از گذشت پنج سال با تعداد محدودی دکان در این سو و آن سوی گذر سرپا مانده است.
بازارچه صنایع دستی عودلاجان نیاز به حفظ و توجه بیشتری دارد تا جان دوباره گیرد.
انتهای پیام