فهرستی که بالاخره از جیب بیرون آمد، اما...
چند روزی است که اسامی برخی از ابربدهکاران بانکی در اختیار رسانه ها قرار گرفته است و هر روز یکی از بانک های دولتی با انتشار فهرستی که نام برخی شرکت ها و افرادی که هیچ کدام برای اذهان عمومی آشنا نیستند، و بعضا هم فاقد نام کامل هستند، اقدامی را آغاز کرده است.
انتشار چنین فهرستی سال ها است که یک مطالبه عمومی بوده و اکنون خاندوزی، وزیر اقتصاد، به نظر می رسد به آنچه برای شفاف سازی وعده داده بود، عمل می کند. امید می رود این اتفاق همچنان ادامه داشته و فهرست کسانی که در دولت قبل ارز ترجیحی برای واردات کالاهای اساسی دریافت کرده اما ارز سر از جای دیگر درآورد نیز منتشر شود و همچنین، امید می رود تا نام سایر مفسدان پنهان نیز منتشر شود تا اندکی از اعتماد تضعیف شده مردم نسبت به فضای سیاسی و اقتصادی کشور که در انتخابات خود را نشان داد، بازگشته یا تا حدی ترمیم شود.
ماجرای ابربدهکاران بانکی یک قصه قدیمی که نه، یک واقعیت قدیمی است. سال ها قبل در دولت نهم و دهم رییس جمهوری وقت یعنی محمود احمدی نژاد همواره از فهرستی سخن می گفت که در جیبش بود اما هیچ گاه از جیب او بیرون نیامد تا منتشر شود و مردم بدانند که اختلاس های ریز و درشت و آن مراکز ثروت و قدرتی که وی همواره از آن سخن می گفت چگونه بر این سیستم چمبره زده اند.
در هر حال، حدود دو دهه طول کشید تا این فهرست منتشر شود. اینکه آیا این فهرست همان است که رییس دولت نهم و دهم از آن سخن می گفت و یا اصولا آن نام ها در همان جیب ماند و این فهرستی جدید است، خدا داند و بس! اما در خصوص این فهرست برخی نکات ضروری قابل ذکر است:
تکرار نام برخی شرکتها در سیاهه چند بانک و یا حتی یک بانک یک سوال اساسی ایجاد میکند. وقتی یک فرد حقیقی و حقوقی در سامانه بانک مرکزی در فهرست بدهکاران بانکی باشد بر اساس قوانین نمی تواند نه حساب بانکی افتتاح کند و متعاقب آن نه تسهیلات بگیرد و نه دسته چک، به عبارتی هر گونه عملیات بانکی ولو به مبلغ هزار تومان طبق قانون برای این فرد حقیقی و حقوقی ممنوع می شود. نکته اساسی اینجاست که چگونه یک نام حقیقی و حقوقی و یا صاحب چند شرکت توانسته علی رغم اینکه به یک بانک بدهکار بوده چندین بار دیگر تسهیلات دریافت کند؟
نکته بعدی این است که بانک ها معمولا برای سایر شهروندان حساسیت زیادی نسبت به دریافت ضمانتهای لازم آنان برای ارایه تسهیلات از خود نشان می دهند. دریافت یک وام چند میلیونی ساده با دو ضامن رسمی و دارای کسر از حقوق و فاقد چک برگشتی میسر است و در صورتی که بدهی فرد دریافت کننده تسهیلات تعداد معوقاتش به سه یا چهار برسد به راحتی بدهی بانک وصول می شود. حال چگونه این افراد طی این مدت بدون هیچ نگرانی از معوقات خود باز هم تسهیلات گرفته اند؟
و بالاخره مهم تر اینکه برخورد با این قبیل تخلفات و مفاسد نباید صرفا محدود به انتشار چند نام باشد. باید هر چه سریعتر نسبت به وصول مطالبات بانکی که در واقع مطالبات مردم است اقدام شود و ترتیبی اتخاذ شود که قبل از اینکه یک فرد به یک ابربدهکار تبدیل شود راه های نفوذ در شبکه بانکی و دریافت تسهیلات کلان بدون پشتوانه بسته شود.