«قدمهای سر به هوا» چطور نوشته شد؟
قهرمان داستان توانست در بازگشت از این سفر هر کدام از قدمهایی را که بالا رفت و تصمیماتی را که گرفت با قدمهای سفر اربعین همانند سازی کند و خودش را ببیند که انگار در سفر اربعین حضور دارد.
قهرمان داستان توانست در بازگشت از این سفر هر کدام از قدمهایی را که بالا رفت و تصمیماتی را که گرفت با قدمهای سفر اربعین همانند سازی کند و خودش را ببیند که انگار در سفر اربعین حضور دارد.
فاطمه شایان پویا نویسنده کتاب «قدمهای سر به هوا» در گفت و گو با خبرنگار مهر، درباره نوشتن اینکتاب گفت: ایده اولیه این کتاب از سال اول کرونا که راه اربعین به روی ایرانیان بسته شد رقم خورد. مخاطبان اصلی اینکتاب که توسط انتشارات کتابستان در 220 صفحه به چاپ رسیده، دانش آموزان متوسطه اول و دوم هستند.
وی افزود: در مرکز دختر نوجوان با دوستان به این فکر کردیم حالا که این اتفاق افتاده است باید چه کار کنیم؟ آیا واقعاً اربعین تعطیل میشود؟ بدون شک راهپیمایی و حرکت اربعین تعطیل نمیشود و قرار است ان شاءالله به ظهور و عصر حضرت مهدی (عج) منتهی بشود. وی گفت: در جامعه امروز با ضعف انگیزه در نوجوانان مواجه هستیم. در مرکز تصمیم گرفتیم روی مصداق حرکت برای نوجوان فکر کنیم و کتاب حرکت آقای صفایی حائری منبع اصلی من برای نوشتن کتاب قدمهای سر به هوا شد.
نویسنده «قدمهای سر به هوا» در ادامه گفت: کتاب حرکت را جمع خوانی کردیم، من موانع و انگیزههای حرکت را درآوردم و نشستم فکر کردم که چه کار کنیم؟ در اینجا طرح داستان نوشته شد. پریا قهرمان اصلی داستان، یک دختر 16 ساله است که با جدا شدنش از یک دوست و رفتنش به مدرسه دیگر دچار عدم تعادل اولیه شد. این دختر با جدا شدن از دوستش، پیدا کردن دوستان جدید، شکست در یک مسابقه که همزمان با تعطیلی سفر اربعین بود و مشکلات زمینهای که داشت کم کم رو به ناهنجاری رفت. در مدرسه شیطنت میکردند و مشکلاتی را به وجود میآوردند که در این بین یکی از معلمها توانست با این چند دختر به خصوص قهرمان داستان ارتباط بگیرد.
شایان پویا گفت: چهار دختر داستان ما هر کدام مشکلات فردی ای را داشتند که معلم یک راهکاری را به صورت غیر مستقیم جلو دختران گذاشت و بچهها به طور ناخودآگاه با خودشان مواجه شدند. وی با بیان اینکه هر کدام از دوستها نماد یک حرکتی است، یکی راحت طلبی، دیگری در مشکلات با کسی تعامل نمیکند و آن یکی به فضای مجازی اعتیاد دارد، گفت: یک سفر کوهنوردی پیش آمد که در این سفر هر کدام توانستند تصمیماتی بگیرند و همانندسازیهایی بکنند. مثلاً عوامل شکستشان در مسابقه را در بیاورند و تصمیمات خوبی برای یک حرکت سازماندهی شده بگیرند. حرکت سازمان دهی شدهای که کمکشان میکرد قدم بزرگی برای کار خیر جریان سازی بردارند.
فاطمه شایان پویا ادامه داد: قهرمان داستان توانست در بازگشت از این سفر هر کدام از قدمهایی را که بالا رفت و تصمیماتی را که گرفت با قدمهای سفر اربعین همانند سازی کند و خودش را ببیند که انگار در سفر اربعین حضور دارد. دوست پریا که از پریا جدا شده بود، در سفر اربعین شرکت کرده بود، با پریا تماس میگیرد و میگوید من تو را در مسیر راهپیمایی اربعین دیدم و پریا باور کرد که در سفر اربعین حضور داشته است.