چهارشنبه 7 آذر 1403

قسمت اول؛ مرگ سریالی پزشکان جوان و رزیدنت‌ها، واقعیت یا شایعه؟

خبرگزاری ایسنا مشاهده در مرجع
قسمت اول؛ مرگ سریالی پزشکان جوان و رزیدنت‌ها، واقعیت یا شایعه؟

طی چند روز گذشته انتشار خبر مرگ‌های پشت سر هم رزیدنت‌ها (دانشجویان پزشکی تخصصی) از سوی همکاران آنها در فضای مجازی، فاجعه‌ای دردناک بود که فشارهای بر دوش کادردرمانی در دوره شیوع بیماری کرونا را دوچندان کرد.

طبق شنیده‌ها، علت اولیه این مرگ‌های سریالی، فشارهای کاری و اجحاف های حقوقی و مالی است که این پزشکان جوان متحمل می شوند. از طرفی به گفته مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی ایران هنوز تحقیقات درباره این مرگ ها در دست بررسی است.

خودکشی سریالی رزیدنت‌ها پزشکی ایران موجب واکنش کاربران شبکه‌های اجتماعی به ویژه فعالان صنفی حوزه پزشکی شده و این روزها در اتاق‌های گفتگوی متعددی در رابطه با علل این مسائل صحبت می‌شود چراکه از نظر جامعه ایرانی، پزشکان همواره از اقشاری هستند که جایگاه، شأن اجتماعی و توان مالی بالایی دارند بنابراین مرگ خودخواسته به سبب فشارهای زندگی، برایشان یک امر غیرطبیعی است.

اما این تمام ماجرا نیست؛ خودکشی چهار دانشجو در دانشگاه علوم پزشکی جندی شاپور اهواز طی سال های اخیر و یا قبل از آن در تاریخ 17 خردادماه سال 98، خبر ایست قلبی دکتر رسول قائدی، دستیار سال دوم ارتوپدی بیمارستان امام خمینی (ره) تهران، ناگهان و بدون هیچ بیماری زمینه ای یا شکایت پزشکی قبلی، در اتومبیل شخصی خود، شرایط سخت کاری دستیاران را در کانون توجه قرار داده و موجی از واکنش‌ها را نسبت به فشار کار جسمی و تحمل شیفت‌های بی‌وقفه و شبانه از سوی دستیاران پزشکی را بر سر زبان‌ها انداخت.

این در حالی بود که روابط عمومی مجتمع بیمارستانی امام خمینی (ره) در پیامی ضمن عرض تسلیت به مناسبت درگذشت دکتر قائدی، از درگذشت او سه روز پس از آخرین کشیک و حضور ایشان در بیمارستان و وقوع حادثه در زمان مرخصی و در شهرستان محل اقامت خانوادگی اش خبر داد و اخبار منتشر شده درباره درگذشت او حین کشیک و در نتیجه کشیک های سخت و طاقت فرسای اعمال شده را رد کرد.

حال واژه پزشکی به جای متبادر کردن یک فرد با روپوش سفید، پرستیژ کاری، امنیت شغلی و شرایط مالی پایدار ما را با قشری آشنا می‌کند که تاکنون دردهایشان شنیده نشده، دردهایی که از تحقیر و توهین سال بالایی و استاد می‌گویند، از مشکلات مالی صحبت می‌کنند، ساعات کاری بیش از استانداردهای بین‌المللی را مطرح می‌کنند و از بار روانی حضور مداوم در بیمارستان سخن می‌گویند.

ایسنا در سلسله گزارش‌های «آن روی دیگر سکه» راوی مشکلاتی است که کارورزان پزشکی و دستیاران تخصص با آن مواجه می‌شوند اما هیچ وقت صدای آنها شنیده نشده چراکه هیچ مرجعی مسئولیت حمایت از این افراد را برعهده نمی‌گیرد و در نتیجه به دنبال مشکلاتی که بر روی این افراد وجود دارد، ما با یک نسل فرسوده و افسرده پزشک مواجه می‌شویم.

در ابتدا با یک متخصص بیماری های داخلی به گفت‌وگو می‌پردازیم، او به تبعیض بین برخی پزشکان پیشکسوت و جوان که سبب سرخوردگی پزشکان جوان شده است، اشاره و اظهار می کند: وجود قوانین ناعادلانه، اختلاف شدید طبقاتی بین پزشکان، قوانین نامناسب، انحصارطلبی پزشکان پیشکسوت، حمایت ناکافی، فشار کاری بیش از حد و روند طولانی استقلال از نظر کاری و مالی سبب شده زندگی و شرایط کاری پزشکان جوان در کشور با سختی های بسیاری مواجه باشد.

دکتر حمیدرضا امیرذهنی در گفت‌وگو با ایسنا، با اشاره به اینکه یک پزشک پس از گذراندن هفت سال دوره عمومی در دانشگاه دولتی یا آزاد، باید طرحی اجباری به مدت دو سال را در مکان و شرایط تعیین شده توسط وزارت بهداشت، بگذراند، بیان می کند: قبولی در آزمون دستیاری پزشکی پس از گذراندن طرح دوساله پزشکان عمومی، بیش از 60 تا 70 درصد به سهمیه شرکت کنندگان در آزمون بستگی دارد و تقلب نیز در سوابق این آزمون ثبت شده و به طور کلی قبولی در آن بسیار سخت است و پزشک اگر بتواند این خوان را پشت سر بگذارد، ابتدا باید فرم تعهد محضری از دستیاران را امضاء کند.

پرداخت دو برابر کلیه هزینه های وزارت بهداشت در صورت انصراف

او به بند سوم این فرم تعهد محضری اشاره و تصریح می کند: مطابق بند سوم تعهد نامه در صورتی که رزیدنت به دلایل آموزشی، سیاسی، اخلاقی و...، موفق به اتمام تحصیلات در مدت مقرر و مطابق ضوابط آموزشی نشود و یا از ادامه تحصیل انصراف دهد و یا بعد از پایان دوره تخصصی به هر علت از انجام تعهدات ذکر شده در تعهدنامه استنکاف کند و یا بلافاصله پس از پایان دوره مجاز تحصیل، خود را به وزارت بهداشت معرفی نکند یا به محل تعیین شده از سوی وزارت بهداشت برای انجام خدمت مراجعه نکند و یا صلاحیت اشتغال به کار نداشته باشد و یا پس از آغاز به کار به هر علتی از مؤسسه محل خدمت اخراج شود و یا ترک خدمت کند، باید متعهد شود دو برابر کلیه هزینه های انجام شده از سوی وزارت بهداشت و دانشگاه محل تحصیل از جمله هزینه های تحصیل، اسکان، حقوق و مزایای پرداختی، کمک هزینه تحصیلی و... و خسارات ناشی از عدم انجام خدمات مورد تعهد را به صورت یکجا و بدون هیچ گونه قید و شرطی به وزارت بهداشت بپردازد.

به گفته امیرذهنی، پرداخت دو تا سه برابر هزینه ها در صورت عدم پرداخت توسط پزشک و یا مرگ او، باید توسط ضامن دارای رده حقوقی که فرم تعهد را امضاء کرده، پرداخت شود همچنین بلافاصله پس از پایان دوره مجاز تحصیلی تخصصی، پزشک باید خود را به وزارت بهداشت معرفی و براساس قوانین و مقررات مربوط، مصوبات نشست های شورای آموزش پزشکی و تخصصی و سایر ضوابط مصوب وزارت بهداشت به میزان حداقل نیم و حداکثر تا دو برابر مدت تحصیل با احتساب ضرایب مربوطه، در هر محلی که وزارت بهداشت تعیین می کند، خدمت کند.

شیفت های سنگین و طاقت فرسا با حقوق دو تا سه میلیون تومانی

این متخصص بیماری های داخلی به سوءاستفاده های کاری از بسیاری از رزیدنت ها توسط تعداد محدودی از اساتید علاوه بر شیفت های سنگین و طاقت فرسا اشاره و تصریح می کند: حق اشتغال شخصی در مطب یا هر مکان دیگری از پزشک عمومی که پس از امضاء تعهدنامه، وارد دوره رزیدنتی شده، ساقط می شود و او تنها موظف است طی این مدت، تمام وقت در اختیار وزارت بهداشت باشد. پس از طی دوره تعهد دستیاری و کار در مناطق محروم با تعریفه های ناچیز دولتی که به تازگی به علت شیوع بیماری کرونا به 2 تا 3 میلیون تومان رسیده است، یک پزشک جوان متأهل در سن 30 و چند سالگی برای آغاز کار خود آزاد می شود.

اجاره یک مطب شخصی با هزینه های میلیونی برای یک پزشک جوان غیرممکن است

امیرذهنی متعقد است که پزشک پس از طی دوره رزیدنتی با شرایطی که گفته شد یا باید برای خود یک مطب شخصی اجاره کند که با هزینه های میلیونی اجاره بهاء مطب ها و دیگر هزینه های جاری اکثر پزشکان جوان چنین سرمایه های هنگفتی برای زدن یک مطب شخصی ندارند و یا در صورت داشتن شرایط و ضوابط از پیش تعیین شده، در یک مرکز درمانی دولتی مشغول به کار شود که درآمد ناچیز و تعرفه های دولتی این مراکز، کفاف زندگی را نمی دهد و بخش زیادی از این هزینه ها که توسط بیمه ها باید پرداخت شود، ماه ها و یا حتی سال ها بعد به دست پزشک می رسد.

جاده بی انتهای پیش روی یک پزشک جوان پس از طی دوره رزیدنتی

او کار در مراکز درمانی خصوصی را راه دیگر پیش روی پزشک جوانی می داند که پس از تحمل سختی های بسیار و پشت سر گذاشتن دوره طاقت فرسای رزیدنتی، به آن می رسد و می گوید: پزشک برای کار در مراکز درمانی خصوصی باید سهام بخرد که خرید این سهام ها که گاهی هزینه های میلیاردی دارند، برای پزشکان جوانی که هیچ سرمایه ای نداشته و تازه کار خود را آغاز کردند، دست نیافتنی است به طوریکه عطایش را به لقایش می بخشند و حتی در خواب هم نمی بینند روزی سهامدار مراکز درمانی شوند، از طرفی اکثر سهام بیمارستان های خصوصی تنها بین خانواده های سهامداران و پزشکان پیشکسوت می چرخد و سهامی برای فروش به پزشکان جوان باقی نمی ماند.

امیرذهنی ادامه می دهد: راه دیگر این است که این پزشکان جوان به اسم سهامداران و پزشکان پیشکسوت در مراکز خصوصی کار کنند و درصد ناچیزی از درآمد خدمتی که تمام و کمال خودشان به بیمار ارائه دادند، عاید آنها می شود، یا اینکه می توانند به صورت توافقی با پرداخت مبلغی به عنوان «پره ویلیج» به سهامداران، فعالیت های محدودی در این مراکز خصوصی داشته باشند که پرداخت 60 تا 70 میلیون تومان به عنوان پره ویلیج، برای پزشک جوانی که هیچ سرمایه ای ندارد، در بسیاری موارد غیرممکن است.

به گفته این متخصص، پزشکان جوان در صورتی که تمایل به فعالیت به عنوان هیئت علمی را داشته باشند، حق مطب شخصی از آنها سلب می شود این در حالیست که ضمن احترام به اساتید و پیشکسوتان متعهد و درستکار، برخی پزشکان پیشکسوت علاوه بر دریافت حقوق و مزایای هیئت علمی دانشگاه، مطب شخصی دارند و سهامدار چندین بیمارستان خصوصی بوده و حتی اگر کار نکنند، از طریق دریافت پره ویلیج و بیگاری کشیدن از پزشکان جوان، درآمد کسب می کنند.

مهاجرت از روی ناچاری

امیرذهنی مطرح می کند: متأسفانه شرایط خوبی بر زندگی پزشکان جوان در کشور ما حاکم نیست و زندگی آنها گرفتار قوانین ناعادلانه ای شده که توسط برخی پزشکان پیشکسوت و با سابقه که دستی بر آتش قانونگذاری سیستم پزشکی کشور دارند، تنظیم شده و این قوانین چنان عرصه را بر پزشکان جوان تنگ کرده است که پس از سال ها گرفتاری با این قوانین دست و پا گیر، یا باید به تبعیض های سیستماتیک جامعه پزشکی تن داده و با حداقل درآمد که جوابگوی حداقل هزینه های زندگی آنها نیست، کنار بیایند و یا برای ساختن زندگی بهتر و از روی ناچاری به کشور دیگری مهاجرت کنند که آن هم برای بسیاری از پزشکان جوان که هزینه های اولیه مهاجرت را ندارند، امکان پذیر نیست.

به گفته این پزشک، امروز شاهد شنیدن صدای خرد شدن استخوان های پزشکان جوانی هستیم که بار مراکز درمانی بزرگ دولتی تماما به دوش آنها است و هیچ حق و حقوقی ندارند چراکه پیش تر تمام حقوق انسانی را اجبارا از خود سلب کردند و امیدواریم تا قبل از آن که دیر شود، تصمیماتی در جهت بهبود زندگی جوان های جامعه پزشکی اتخاذ شود.

«هادی» از رزیدنت‌های رادیولوژی است و در رابطه با فشار روانی دستیاران تخصص مدعی می‌شود: در حال حاضر شما هیچ پزشکی پیدا نمی‌کنید که روزی به خودکشی فکر نکرده باشد چراکه با توجه به شرایط موجود اینترن‌ها و رزیدنت‌ها، حس ناامیدی در برخی موارد قوی‌تر است و فرد به زندگی خود، پایان می‌دهد.

او ادامه می‌دهد: روان‌درمانی نیازمند جلسات متعدد است اما دستیاران تخصص، حتی وقت مراجعه به روانپزشک را ندارند چراکه باید ساعات طولانی در بیمارستان باشند، از طرفی پرداخت هزینه‌های درمان با حقوق دریافتی ما هیچ تناسبی ندارد و واقعا از عهده ما خارج است.

این رزیدنت رادیولوژی در رابطه با شرایط سخت کاری دستیاران تخصص، توضیح می‌دهد: دانشجویان پزشکی از روزی که وارد دانشگاه می‌شوند با قضاوت اساتید، رده‌بندی نمره‌ای، کشیک‌های پرفشار، عدم استراحت مناسب، آزار سال بالایی‌ها و اساتیدی مواجه می‌شوند که به هر علتی می‌خواهند زمان تحصیل ما را طولانی‌تر کنند. این مسائل در صورتی رخ می‌دهد که هیچ مرجعی برای شکایت وجود ندارد و ما در یک سیستم پادگانی قرار داریم که نمی‌توانیم بپرسیم، چرا؟

هادی ادامه می‌دهد: فشار کشیک‌هایی که بچه‌های دستیاری تحمل می‌کنند در ماه‌های اولیه قبولی، آنقدر زیاد است که برخی دستیاران تا دو ماه در بیمارستان هستند، در پاویون می‌خوابند و حق خروج از آنجا را ندارند، آن هم در شرایطی که 9 ماه به صورت مداوم برای آزمون دستیاری درس خواندند و به یک‌باره با چنین وضعیتی مواجه می‌شوند.

او می‌گوید: شما در دوران رزیدنتی ممکن است به علت اینکه زودتر از سال بالایی خود غذا خوردید، تحقیر شوید و در برخی موارد محدودیت‌هایی مانند اینکه دستیاران حق بارداری ندارند و یا اینکه در سال اول نمی‌توانند ازدواج کنند، از سوی اساتید اعمال می‌شود.

فشارهایی که موجب مرگ‌های خودخواسته می‌شود

این رزیدنت فشارهای موجود بر این افراد را زمینه‌ساز بروز مشکلات روحی، روانی و به دنبال آن وقوع اتفاقات ناگواری مانند مرگ‌های خودخواسته می‌داند و توضیح می‌دهد: در یک برهه زمانی، رزیدنت‌های بیهوشی پشت سر هم در یک بیمارستان آموزشی ایست قلبی می‌کردند که همگی اذعان داشتیم به علت فشار زیاد کاری است و نمی توانند در کشیک‌ها استراحت کنند.

هادی ادامه می‌دهد: هیچ نهادی در رابطه با کاهش کار رزیدنت‌ها صحبت نمی‌کند در صورتی که بیمارستان‌ها محدودیت نیرو ندارند بلکه مشکل آنها در مدیریت و برنامه ریزی است، از طرفی اساتید از این رفتارها حمایت می‌کنند چراکه جایگاه استادی خودشان در رقابت‌های درون بخشی و معطوف به این است که این سطح‌بندی‌ها وجود داشته باشد.

او در رابطه با رفتار آزارگرایانه سال بالایی‌ها علیه سال پایینی‌ها می‌گوید: دستیاران تخصص به غیر از رشته روانپزشکی که تست‌های محدودی دارند، اصلا تست روانشناسی مناسب ندارند و صرف آزمون و نمره پذیرش می‌شوند و بیدار کردن سال پایینی‌ها از خواب به صورت نامناسب همراه با پرخاش و آزار، پرت کردن پرونده و غذا فقط به علت اینکه زودتر از سال بالایی غذا خوردند، از تحقیرهایی است که علیه دستیاران سال پایینی انجام می‌شود و افراد برای تخلیه روانی خود این چرخه آزار را نسبت به سال پایینی‌ها ادامه می‌دهند.

این رزیدنت خاطرنشان می‌کند: موارد مختلفی از مصرف موادمخدر به خصوص «گل» در میان رزیدنت‌ها وجود دارد که در ادامه همین مشکلات روانی است که نمی‌شود کاری برای آن انجام داد و هیچ رسانه‌ای در این رابطه حرف نمی‌زند.

هادی با بیان اینکه سقف کشیک تعیین شده توسط وزارت بهداشت در بیمارستان‌ها رعایت نمی‌شود، توضیح می‌دهد: در خارج از کشور فردی که 24 ساعت کشیک دارد، روز بعد باید استراحت کند اما ما هر چقدر کشیک داشته باشیم فردا باید به بخش برویم و این مسائل باعث فرسودگی ما می‌شود، از طرفی در کشورهای دیگر برای افرادی که طرح دارند و چند روز کشیک داشتند، ماشین می‌گیرند تا خودشان رانندگی نکنند اما بچه‌های ما که سرمایه‌های این کشور هستند، در جاده‌ها از بین می‌روند چراکه با خستگی رانندگی می‌کنند.

او ادامه می‌دهد: در رسانه‌های رسمی وزارت بهداشت و نظام پزشکی هیچ وقت در رابطه با مرگ رزیدنت‌ها حرف نمی‌زنند چراکه دستیار برای آنها آدم نیست و این آدم حساب نکردن در حالیست که تمامی درآمدهای متخصصان بیمارستانی از قبل کار رزیدنت‌ها است، در صورتی که آموزش مناسب و در خور کارمان هم دریافت نمی‌کنیم چراکه بسیاری از اساتید کارهای خود را فقط به برخی آدم‌های خاص یاد می‌دهند و نگران این هستند که با آموختن دیگران، کارشان را از دست بدهند بنابراین افراد محدودی انتخاب می‌کنند و ما قسمت عمده‌ای از آموزش‌هایمان را از سال بالایی‌ها دریافت می‌کنیم و امکان انتقال اشتباه مطالب در آموزش سینه به سینه وجود دارد.

این رزیدنت رادیولوژی مطرح می‌کند: دستیاران تخصص وقتی به این نتیجه می‌رسند که آخرش چیزی نیست و بعد از دوران دستیاری دوباره باید به این سیستم برگردند و منتظر باشند تا بقیه برایشان مریض بفرستند و هیچ حمایتی از آنها صورت نمی‌گیرد، ناامیدیشان تکمیل می‌شود. در سال‌های گذشته مثال‌های متعددی از خودکشی میان اینترن‌ها و رزیدنت‌ها داشتیم که همه آنها به این نتیجه رسیده بودند که در آینده شغلی آنها هیچ خبری نیست و شاید خانواده مهمترین قسمتی است که مانع از خودکشی برخی از افراد شود وگرنه در این سیستم چیزی وجود ندارد که بچه ها به آن امید ببندند.

هادی در رابطه با حقوق رزیدنت‌ها مطرح می‌کند: حقوق بسیار پایینی به دستیاران تحت عنوان کمک هزینه تحصیلی می‌دهند که برای افراد مجرد حدود دو میلیون و 700 هزار تومان و برای متأهلان حدود سه میلیون و 400 هزار تومان است در حالیکه برخی از بیمارستان‌های آموزشی پاویون ندارند و دستیار تخصص باید هزینه اجاره خانه هم بدهد، آن هم در شرایطی که دستیاران را نیروی کار حساب نمی‌کند و حتی بیمه هم ندارند اما مهر نظام پزشکی دارند و اگر اشتباهی مرتکب شوند، تبعات قانونی در انتظار آنها است.

او در پایان صحبت‌هایش در رابطه با گارد منفی جامعه نسبت پزشکان، می گوید: غرور و خودبرتربینی پزشکان، نسل به نسل چرخیده و باعث شده نگاه بالا به پایین نسبت به مردم داشته باشند و نتوانند با مردم ارتباط بگیرند که همین مسئله باعث شده امروز، تنهاتر از همیشه باشند اما نسل جوان با وجود اینکه حضور مداوم در بیمارستان باعث می‌شود هوش اجتماعی آن‌ها کاهش پیدا کند، نسبت به این افکار قدیمی مخالف هستند و می خواهند با مردم در ارتباط باشند.

به گزارش ایسنا، دوره دستیاری رشته‌های تخصصی بالینی یکی از مقاطع تحصیلات عالی دانشگاهی است که متقاضیان واجد شرایط با داشتن مدرک دکترای پزشکی عمومی، پس از موفقیت در امتحان پذیرش دستیاری و گذراندن دوره‌های آموزشی تئوری و عملی و قبولی در امتحانات لازمه‌(تکوینی و نهایی‌)، موفق به اخذ مدرک تخصصی در رشته مربوطه می‌شوند.

در واقع دستیار یا رزیدنت فردی است که با داشتن مدرک دکترای پزشکی عمومی و پذیرش در امتحان ورودی دستیاری‌، برای آموزش های نظری و کسب مهارت های عملی در یکی از رشته‌های تخصصی پزشکی‌، طی مدت زمان مشخصی که برای آن دوره از طریق شورای آموزش پزشکی و تخصصی تصویب شده است‌، به امر تحصیل‌، آموزش‌، پژوهش و انجام فعالیت‌های کارورزی تخصصی می پردازد اما در عمل افرادی که برای آموزش و کسب تجربه می‌آیند به علت به کارگیری تمام وقت در بخش درمانی، علاوه بر دست و پنجه نرم کردن با بسیاری از مشکلات معیشتی و اجتماعی، با کمرنگ شدن بعد آموزشی مواجه می شوند.

متأسفانه بسیاری از مردم با عدم آگاهی از مشکلات پزشکان به ویژه پزشکان جوان و رزیدنت ها از جمله ساعات کاری طولانی، عدم وجود سقف ساعات کاری، مشکلات معیشتی و حقوق ناچیز و افزایش خطاهای پزشکی به علت عدم لحاظ سقف ساعات کاری و ایجاد بسیاری از مشکلات روانی به علت اختلال در روابط پزشک با بیمار، گمان می کنند قبولی یک دانش آموز کنکوری در رشته پزشکی یعنی پارو کردن پول و داشتن زندگی مرفه و بدون دردسر و رسیدن به تمام آرزوهای دست نیافتنی! این در حالیست که تا همین یک سال پیش رزیدنت ها که خود عاملی مؤثر در عرصه تأمین سلامت جامعه به حساب می آیند حتی از داشتن بیمه درمانی محروم بودند و پس از کش و قوس های فراوان در نهایت شهریورماه سال99، طی انعقاد تفاهم نامه ای با بیمه سلامت قرار شد این دستیاران تحت پوشش بیمه درمانی قرار بگیرند.

انتهای پیام