ماجرای قطع ارتباط با اسرائیل به قبل از انقلاب برمیگردد
مردم ایران، خیلی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و از همان سال تشکیل کشور جعلی اسرائیل نسبت به آن اشغالگری معترض بودند و از حقوق فلسطینیان دفاع می کردند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ 16 تیرماه 1330 دولت ایران به نخستوزیری محمد مصدق بر اثر اعتراضات گسترده مردمی، روابط سیاسی ایران و اسرائیل بطور کامل قطع شد و همان زمان برخی کشورهای عربی به مقامات دولت مصدق اطلاع دادند که در صورت به رسمیت شناختن اسرائیل از سوی دولت ایران، آنها نیز در جریان اختلافات ایران و انگلستان بر سر مساله نفت، از موضع ایران حمایت خواهند کرد. در همین زمان بود که آیتالله کاشانی در مصاحبهای با روزنامه المصری بغداد گفت که به رسمیت شناختن اسرائیل توسط ایران غیرقابل پذیر است.
در پی این سخنان، باقر کاظمی، وزیر امور خارجه کابینه مصدق نیز در 16 تیر 1330 در مجلس حاضر و تصمیم دولت مبنی بر تعطیل کنسولگری ایران در بیتالمقدس را به اطلاع نمایندگان رساند، بنابراین کابینه مصدق تنها به فراخوانی کادر سیاسی اقدام کرد و نه فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل. اما با وجود این باقر کاظمی تلاشهایی را در جهت تعطیلی فعالیت آژانس یهود در ایران انجام داد. به هر روی اعراب اقدام ایران را به منزله فسخ شناسایی دوفاکتوی اسرائیل تلقی کردند. در پی کودتای 28 مرداد 1332 و سقوط دولت قانونی دکتر مصدق، سیاستهای دولت در برخی موضوعات تا 180 درجه تغییر کرد و از آن جمله قطع رابطه با اسرائیل بود که به فراموشی سپرده شد. در جلسه 16 تیر ماه 1330 مجلس شورای ملی، حسین فاطمی معاون نخستوزیر دولت مصدق در پاسخ به سؤال یکی از نمایندگان در مورد شناسایی اسرائیل گفت: «دولت ایران دیروز تصمیم خودش را اجرا کرد و کنسولگری که در بیتالمقدس بود منحل کرد و رسیدگی به کار آنجا را به عمان محول نمود. از این طرف دولت مصمم نیست راجع به شناسایی رسمی دولت اسرائیل اقدام دیگری بکند و نمایندهای هم از اسرائیل در ایران قبول نکرده و نخواهد کرد. "محمد امین الحسینی" مفتی فلسطین، در نامه ای به دکتر مصدق ضمن اعلام تهنیت به مناسبت پیروزی عظیمی که به دست دکتر مصدق به انجام رسیده است نوشت:«هیأت های اسلامی به پا خواسته «رجال الازهر شریف»،«شبان المسلمین»،«اخوان المسلمین»،«هدایت اسلامیه»،«جماعت شباب محمد» و «اتحاد گروه های اسلامی»، شما را در مبارزه نیکوی خود، تأئید می کنند». و مصدق نیز پاسخ داد:«ملت ایران در این قدم خطیری که برداشته است، خیلی احتیاج به ادعیه عموم مسلمانان و مخصوصا به دعای آن جناب دارد.». روز هفدهم تیر، رویتر از تهران گزارش داد:«سخنگوی وزارت امور خارجه ی ایران امروز اعلام داشته که به کنسول ایران در اسرائیل دستور داده شده است کنسولگری ایران در آنجا را منحل نماید. ناظرین سیاسی معتقدند که این اقدام، قدم اولی است که دولت ایران در راه الغای شناسایی دفاکتو اسرائیل برداشته و بعد از آن در نظر دارد راجع به اختلاف مربوط به نفت به سازمان ملل شکایت نماید. ناظرین در تهران معتقدند که الغای شناسایی اسرائیل برای جلب تأیید دول عربی بوده است». تاریخ روابط حکومت پهلوی و اسرائیل اما اگر بخواهیم نگاهی داشته باشیم به تاریخچه رفت وآمدهای نماینده های صهیونیستی به ایران باید گفت، بعد از صدور اعلامیه بالفور و با روی کار آوردن رضاشاه توسط انگلیسی ها و در ادامه با تشکیل رسمی کشور جعلی اسرائیل در سال 1327 رفت و آمد صهیونیست ها به ایران بیشتر شد. بعد از حدود یکسال دولت ساعد در هنگام تعطیلی مجلس شورای ملی در اسفند 1328 کشور جعلی اسرائیل را به صورت «دوفاکتو» به رسمیت شناخت و در بیت المقدس سرکنسولگری دایر کرد که باعث اعتراضات بسیاری در داخل و خارج از کشور شد. اما با شروع نخستوزیری دکتر مصدق به علت مخالفت تعدادی از نمایندگان مجلس به ویژه آیت الله کاشانی، دولت شناسایی اسرائیل را در تاریخ 16 تیر 1330. ش پس گرفت و کنسولگری ایران در بیتالمقدس را تعطیل کرد. این اقدام دولت ایران مورد استقبال مردم ایران و کشورهای عرب قرار گرفت. البته این فقط نمایندگان مجلس نبودند که حساسیت زیادی روی مسئله اشغال فلسطین داشتند، بلکه علما و روحانیون بسیاری که در رأس آنها سیدمجتبی نواب صفوی رهبر گروه فدائیان اسلام قرار داشت، با صدور بیانیه، برپائی اجتماعات اعتراضی، سخنرانی و... از فلسطینیان حمایت کرده و علیه اشغالگری صهیونیست ها فریاد زدند. از سوی دیگر در میان نویسندگان و اهل قلم هم میشود گفت اولین ایرانی که علیه اشغالگری صهیونیست ها نوشت و حتی ماجرای هولوکاست را منکر شد؛ جلال آل احمد بود. او در سفر به اسرائیل به همراه گروهی از اصحاب قلم و روشنفکران هم دوره خودش در سال 1341 خیلی زودتر از کسانی مانند ویلیام کارل فرانسوی فوریسون آلمانی به ادعاهای هلوکاستی صهیونیست ها خدشه وارد کرد و آن را زیر سوال میبرد. آل احمد رسما آن روی سکه این مظلوم نمایی را فاشیسم نامید و در کتابش نوشت: «نکته دیگر اینکه، من گرچه در این شهیدنمائی از حد گذشته یهودیان به خاطر آن کشتار جنگ؛ آن طرف سکه فاشیسم [را] می بینم... راستش را بخواهی صهیونیسم است که خطرناک است. چرا که پشت سکه نازیسم و فاشیسم است. و به همان طریقه عمل میکند. یک "هاگانا" برای من با دسته های اس اس هیچ فرقی ندارد» همه اینها به معنی آن است که مردم ایران، خیلی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و از همان سال تشکیل کشور جعلی اسرائیل نسبت به آن اشغالگری معترض بودند و از حقوق فلسطینیان دفاع میکردند. انتهای پیام / به قلم: انوشه میرمرعشی پژوهشگر تاریخ