مبارزی که 3 بار توسط ساواک بازداشت شد اما فعالیت انقلابی خود را تعطیل نکرد
مهمان اولین قسمت برنامه پیشگامان انقلاب، سید حسن حسینی یکی از مبارزان دوران قبل از انقلاب در شهر دولت آباد است. او از فعالیت های انقلابی خود در زمان قبل از انقلاب می گوید.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از صاحب نیوز؛ سید حسن حسینی یکی از مبارزان انقلابی از شهر دولت آباد مهمان اولین قسمت از برنامه پیشگامان انقلاب است. در ادامه مشروح این گفت و گو را با هم می بینیم:
مجری: چند سال از آن روزهای ماندگار می گذرد؟
حسینی: تقریبا از سن 17-18 سالگی فعالیت های سیاسی و انقلابی خود را آغاز کردیم و آلان 63 سال دارم.
مجری: شما دستگیر هم شدید؟
حسینی: بله، سه مرتبه. فعالیت های ما فعالیت های گسترده ای بود؛ اولا اینکه ارتباط نزدیک و جلسات و گفت و گو هایی با فعالان سیاسی داشتیم و سعی می کردیم کار ها را ساماندهی و تشکیلاتی بین خودمان ایجاد کنیم.
برای نسل جوان کلاس های زیادی داشتیم و سعی می کردیم آنها را نسبت به وضع موجود آگاه و علیه رژیم حساسشان کنیم و سعی می کردیم مبانی فکری مرحوم امام (ره) را برایشان تبیین کنیم و علیه طاغوت بشورانیم؛ سعی می کردیم فعالیت های ضد میهنی و ضد کشوری که رژیم شاه از جمله وابستگی، ترویج فساد و باز کردن پای بیگانگان به کشور را برای نسل جوان و مردم بازگو کنیم.
مجری: کجا و به چه شکل بازداشت شدید؟
حسینی: اولین موردی که بازداشت شدم موقعی بود که رئیس پاسگاه همراه با نیروهایش خانه مان را محاصره کردند و به خانه ما ریختند.
مجری: چکار کرده بودید که خانه را محاصره کرده بودند؟
حسینی: این ها بر طبق گزارش هایی که داشتند که ما با فعالان سیاسی ارتباط داریم و نوار های مرحوم امام و اعلامیه ها را پخش می کردیم و ارتباطات زیادی با نسل جوان داشتیم، باعث حساسیت رژیم می شد.
مجری: شکنجه هم شدید در دورانی که بازداشت شدید؟
حسینی: شکنجه های روحی فراوانی بود؛ زندان انفرادی و.... بعدا ما را در بندی قرار دادند که افراد معتاد و فاسد بودند و طبیعتا در بین آن ها زندگی کردن برای ما خیلی سخت بود.
مجری: چرا انفرادی؟
حسینی: بخاطر اینکه افراد را خسته و آزرده کنند و به اعصابشان آسیب برسانند؛ چون زندان انفرادی خیلی جای سختی هست و فشار عصبی زیادی روی انسان وارد می کند.
مجری: وقتی شما را دستگیر کردند، در زندان اختیار هر کاری را داشتند؟
حسینی: طبیعتا دست آن ها باز بود و به هر نحوی که می توانستند، انقلابیون را تحت فشار قرار می دادند.
مجری: شاید بعضی افراد در ذهنشان باشد که اصلا چرا انقلاب کردیم؟
حسینی: آن کسانی که آن زمان بودند و وضعیت موجود آن زمان را می شناختند، بر خودشان یک وظیفه تشخیبص دادند؛ وقتی دیدند که بیگانگان برای ما تصمیم می گیرند و بنیانگذار سلسه پهلوی رضا شاه پهلوی بود که انگلیسی ها او را آوردند و بعد هم خودشان آن را بردند و چقدر زشت است برای یک ملت گه بیگانگان هر موقع اراده می کنند فردی را بیاورند و زمانی که باز اداره کردند ببرند.
آن موقع که منافعشان را تامین می کرد و می خواستند انقلابیون و سران و بزرگان قبایل را سرکوب کنند، رضا شاه را آوردند و آن موقعی که طبق امیالشان عمل نمی کرد و به قول خودمان تاریخ مصرفش گذشت، خیلی راحت او را بردند.
در جنگ جهانی دوم ابر قدرت ها توافق کردند و پسرش را آوردند بدون اینکه ملت در این کار نقشی داشته باشد؛ در عرض چند روز تمام کشور را گرفتند و بعد که حملات و تهاجمات انقلابیون علیه آن ها زیاد شد، مجبور به ترک خاک ایران شدند. در آن زمان محمدرضا پهلوی را گذاشتند که منافعشان را تامین کند و از هر نظر هم حمایتش می کردند؛ پس بنابر این محمدرضا هم نماینده ای از کشور های ابر قدرت آن زمان بود.
مجری: شما در تظاهرات های آن زمان شرکت می کردید؟
حسینی: در حد توانمان بله شرکت می کردیم. تظاهرات های اصفهان به شکل های مختلفی بود؛ راهپیمایی می کردند و بعد مامورین رژیم متوجه می شدند و خودشان را می رساندند و تظاهرکنندگان فرار می کردند.
مجری: پیشیمان نشدید از اینکه آن اقدامات و فعالیت ها را انجام دادید؟
حسینی: ما اگر وظیفه ای انجام دادیم در قبل از انقلاب و همچنین در طول انقلاب، بر اساس رسالتی بوده که بر عهده خودمان می دیدم؛ یعنی هر مسلمانی نسبت به اسلام تعهد دارد و هر ایرانی نسبت به سرزمینش تعهد دارد.
ما وقتی دیدیم که اسلام در ایران به بازیچه گرفته شده و ابر قدرت ها دنبال این هستند که اسلام را از بین ببرند و از آن طرف به کشور ما تجاوز می کند و کشور ما را مورد تاخت و تاز قرار دادند و منابعش را می برند و حاکمیت بر کشور ما پیدا می کنند، این وظیفه هر مسلمان ایرانی است که انقلاب کند و خشم خودش را بروز دهد.
مجری: هیچ وقت به این فکر کردید که اگر به اون دوران بر می گشتید، بازم این فعالیت ها رو انجام می دادید یا نه؟
حسینی: فرقی نمی کند؛ در هر شرایطی هر مسلمان مکتبی و خداپرست باید ببیند که در وضع موجود، وظیفه دیدنی او چیست و خداوند متعال چه تکلیفی بر دوش او گذاشته است. یک زمان باید مبارزه کرد و زمانی مثل آلان تکلیف ما حفط نظام و انقلاب است و باید در مقابل ابر قدرت ها بایستیم و باید از منافع کشور دفاع کنیم.
مجری: و اما حرف آخرتان؟
حسینی: حرف آخرمان این که مردم امید به نظام و انقلاب داشته باشند؛ امروز ما در تهاجم وحشتناک رسانه های غربی هستیم که آن ها واقعا وضعیت را برای جوانان ما بحرانی کرده اند. جوانان ما را از نظر فکری سعی دارند به انحراف بکشانند و سعی دارند جو نا امنی ایجاد کنند؛ شایعه، دروغ و ترور.... و ملت ما باید ملت هوشیاری باشد و از انقلابش دفاع کند.
مبادا این همه تهاجماتی که می شود، این همه دروغ ها و تهمت هایی که می زنند، این ها روی ملت ما تاثیر بگذارد؛ البته خوده ملت باید در صحنه باشند. کسانی هم هستند که دارند بی عدالتی می کنند، کسانی هم هستند که دارند فساد می کنند، کسانی هم هستند که دارند به حقوق مردم تعرض می کنند که این ها باید با پایمردی ملت ان شاءالله بر طرف شود.
مجری: خیلی ممنون که وقتتون رو در اختیار ما قرار دادید.
انتهای پیام /