مجموعه «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» چاپ شد
مجموعه «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» نوشته اریکا فیشر لیشته با ترجمه سارا رسولینژاد و مهدی مشهور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.
مجموعه «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» نوشته اریکا فیشر لیشته با ترجمه سارا رسولینژاد و مهدی مشهور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، مجموعه سهجلدی «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» نوشته اریکا فیشر لیشته بهتازگی با ترجمه سارا رسولینژاد و مهدی مشهور توسط نشر افق منتشر و راهی بازار نشر شده است. عناوین اول تا سوم نامبرده، کتابهای یک تا سه مجموعه «بوطیقای نو» هستند که اینناشر چاپ میکند.
مجموعه بوطیقای نو، با دبیری فارِس باقری تدوین و منتشر میشود و هدف از انتشار آن، ایجاد امکان گفتگو با شبکه نظری جهان تئاتر برای ایجاد پرسشهای تازه و مواجهه مخاطب با خودش است. باقری میگوید نظریه میتواند با رویکرد انتقادیاش، واقعیت را دگرگون کند و بهصورت مستقل، ما را با پدیده یگانه و فردیت هر پدیدهای روبهرو کند.
اریکا فیشر لیشته نویسنده «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» هم میگوید برای مطالعه یک فرهنگ، شاید هوشمندانه باشد که سراغ تئاترش برویم و به مطالعه تئاتر و رابطهاش با دیگر ژانرهای پرفومنس فرهنگی بپردازیم. جای تعجب نیست که تئاتر، به عنوان ژانری خاص از پرفورمنس فرهنگی، منظری برای بیان دیدگاهها و امکانی برای سایر رویکردهای بین رشتهای در مطالعات فرهنگی فراهم میآورد. تا پایان قرن هجدهم، تمرکز تئاتر بر شخصیتهای روی صحنه و ارتباطات میان آنها بود، با شروع قرن نوزدهم این توجه به روابط بین صحنه و تماشاگر معطوف شد و در آغاز قرن بیستم ساختار تبادلات تئاتری در اروپا بهکلی دچار تغییرات اساسی شد.
اینپژوهشگر میگوید تئاتر بهعنوان ژانری خاص از مقوله پرفورمنس فرهنگی، همانویژگیهای اساسی سایر اجراهای فرهنگیاجتماعی اعم از مراسم و تشریفات، جشنها، جشنوارهها، بازیها، مسابقات ورزشی، جلسات سیاسی، کمپینهای انتخاباتی، نمایشهای سیرک، نمایشگاههای استعماری، سخنرانیها، کنسرتها و غیره را دارد. بنابراین شاید هوشمندانه باشد برای مطالعه یک فرهنگ، سراغ تئاتر آن فرهنگ برویم و به مطالعه تئاتر و رابطهاش با دیگر ژانرهای پرفورمنس فرهنگی بپردازیم.
نکته مهم درباره رویکرد مجموعه سهجلدی پیش رو، پرداختن به تاریخ تئاتر نیست بلکه تحلیلی از تاریخ است که به نظریه میرسد. فیشر لیشته در اینمجموعه، مساله تئاتر و ورود صداهای دیگر به آن را کند و کاو میکند. در ابتدای امر هم تئاتر اروپا را از منظر داخلی میکاود؛ زمانی که اروپاییان خود را صدای غالب جهان و کارشان را ایده ناظر بر تمامی ایدهها میدانستند.
عناوین «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» با شمارههای یک تا سه نامگذاری شدهاند. هر کتاب تعدادی فصل را در بر میگیرد و هر فصل هم درباره موضوعاتی است که مرز تئاتر را از دیگر رسانهها، اشکال هنری، پرفورمنسهای فرهنگی، نهادها و زندگی روزمره در فرهنگ غربی قرن بیستم جدا میکند. در قرن بیستم اصطلاح تئاتر معانی متفاوتی به خود میگیرد. مبادلاتی که بین انواع رسانهها، اشکال هنری، پرفورمنسهای فرهنگی، نهادها، زندگی روزمره و تئاتر رخ میدهند، در حال تغییر مفهوم تئاترند. نظر اریکا فیشر لیشته این است که پرداختن به مفهوم تحولیافته تئاتر، بهشکل دقیقی از تحقیقات میانرشتهای نیاز دارد که شامل سهمفهوم متفاوت و درعین حال مرتبط به تئاتر است: تئاتر بهعنوان یک شکل هنری، تئاتر بهعنوان یک ژانر فرهنگی و تئاتر بهعنوان یک رسانه.
لیشته در 3 کتاب پیش رو، از تئاترهای غیرغربی یعنی ژاپن و چین و آفریقا شروع میکند. جلد اول مجموعه پیشرو به تاریخ اختصاص دارد، جلد دوم نمونههای مختلف را با رویکرد تحلیلی بررسی میکند و جلد سوم هم دربرگیرنده نظریهها و تحلیلهای تاریخی از نگاه متفکران است.
جلد اول مجموعه در برگیرنده بخش اول کتاب یا مجموعه «تئاتر، تماشا و نگاه برانگیخته از منظری اروپایی» است که «تئاتر به مثابه فرهنگ» نام دارد. اینبخش هم 5 فصل را با اینعناوین شامل میشود: «تئاتر و فرایند متمدنشدن»، «کشف تماشاگر»، «از تئاتر به تئاتریت»، «قوانین بازی چه هستند؟» و «زیباییشناسی گسست و تعلیق».
در قسمتی از جلد اول اینمجموعه میخوانیم:
«به خود نگاه کردن بازیگر نوعی بیگانهسازی ساختگی و هنرمندانه است که مانع از غرق شدن تماشاگر در شخصیتهای نمایش شده و به اینترتیب میان او و اتفاقات نمایش فاصله شگرفی ایجاد میکند. بازیگر میتواند اتفاقات پرشور و نیز احساسات شدید را به نمایش بگذارد بیآنکه نمایش را پرآبوتاب کند. مثلا جایی که یکی از شخصیتها بهشدت خشمگین است بازیگر رشتهای از موهایش را بین دو لب گذاشته و گاز میگیرد. اینکار شبیه آیین کلیساست و نمودی آیینی دارد که در آن احساسات شدید فوران نمیکنند. اما با اینکار هنرمند نشان میدهد که اینشخصیت از او جداست و او در حال بازنمایی است. او اینکار را به شکلی هنرمندانه با به نمایش گذاشتن نشانههایی از شرایط عاطفی انجام میدهد. بازنمایی مهارشده از احساسات شخصیت به اینحقیقت اشاره دارد که هنرمند یقینا با شخصیتی که به تصویر میکشد فاصله دارد.»
شگفتزدگی آنها از رویارویی با فرهنگهای غیراروپایی فقط به هنرمندان تئاتر محدود نمیشد. اینمواجهه میان تمام آوانگاردیستهای آندوره رایج بود: در شعر، رمان، نقاشی و مجسمهسازی. در اینجا شاید نیاز به توضیح بیشتری باشد. برای مثال، جیمز جورج فریزر در سال 1890 کتاب شاخه زرین: پژوهش تطبیقی در باب دین را در دو جلد منتشر کرد که البته تا سال 1936 به سیزده جلد رسید. فریزر در اینکتاب آیینهای متنوعی از فرهنگهای مختلف را در کنار هم گردآوری کرد تا تفاوتها و شباهتهای قابل توجه بین افکار و آداب و رسوم ملل دیگر را با شیوهها و نهادهای فرهنگ اروپایی نشان دهد.
کتابهای اینمجموعه با شمارگان 500 نسخه و قیمت 150 هزار تومان منتشر شدهاند.