محسن بدیع؛ پدر صنعت لابراتوار ایران
تهران - ایرنا - محسن بدیع که به «پدر صنعت لابراتور ایران» شهرت دارد، از جمله برجستهترین صنعتگران و طراحان سینمای ایران به شمار میرود که به جهت فعالیتهای پشت دوربین کمتر نامی از وی در میان دوستداران و مخاطبان سینما برده میشود. بدیع بجز کارهای فنی و طراحیهای مهندسی در چند فیلم به اموری چون فیلمبرداری، کارگردانی و تدوین نیز پرداخته است.
با وجود اینکه بسیاری از منابع محل تولد محسن بدیع را بصره خوانده اند، امیر بدیع فرزند محسن بدیع در گفت وگو با ایرنا درباره محل تولد و بیوگرافی پدر گفته است: پدرم در 1287 خورشیدی در خرمشهر به دنیا آمد اما به دلیل اینکه پدر بزرگم کنسول ایران در بصره بود، پدرم نیز در آنجا بزرگ شد. او از همان دوران کودکی به عکاسی و موسیقی علاقمند بود و خودش بدون اینکه کلاس برود، این 2 حرفه را یاد گرفت. دوران تحصیل خود را در بصره و در دوره دبیرستان نیز در دبیرستان آمریکایی ها در آنجا گذراند و همین امر هم باعث شد تا به انگلیسی مسلط شود. بعد از اتمام تحصیلات چند سال به عنوان دستیار وکیل دادگستری فعالیت کرد و پس از آن برای ادامه تحصیل به انگلیس رفت اما پس از چند ماه از آنجا به فرانسه می رود و در رشته مهندسی تحصیل می کند.
محسن بدیع در 1319 خورشیدی با همسرش که از خانواده روسها بود که پس از انقلاب روسیه به فرانسه کوچ کرده بودند، آشنا شد که به ازدواج انجامید و در 1321 خورشیدی به ایران بازگشت.
مهندس بدیع تمام همتاش را به کار گرفت تا ساخت رادیو را در ایران آغاز کند. اما برای پروانه کسب به هرجا که مراجعه میکرد، ناباورانه خیال میکردند شوخی میکند. به این ترتیب، نتوانست پروانهای دریافت کند اما گفتند که مانع کارش هم نخواند شد. در خیابان فردوسی روبهروی بانک ملی مغازهای به نام «رادیوسازی بدیع» باز کرد و به تعمیر رادیو و دیگر دستگاههای فنی پرداخت. با اینکه اجازه تولید نداشت، در مغازهاش سه رادیو ساخت و رویشان نوشت: ساخت ایران! یکی از آنها را چون رادیو اصولا گرانی بود، یک سرمایهدار خرید. اما 2 رادیوی دیگر که یکیشان 6 لامپ و دیگری 11 لامپ داشت، سالها در مغازهاش خاک خوردند و هیچ فردی جرأت خرید آنها را نداشت. دلیلش هم این بود که مردم وقتی میفهمیدند، چیزی ساخت داخل است، گمان میکردند، ارزش و کیفیت مطلوبی ندارد. سرانجام یکی از رادیوسازهای خیابان استامبول که نمایندگی رادیوهای خارجی را داشت، آنها را به قیمت حدود 3500تومان خرید.
بدیع تصمیم گرفت، پروژکتوری بسازد که بتواند فیلمهای طولانیتری نمایش دهد و دور از چشم پدر یک آپارات 16 میلیمتری ساخت. او نقشه این پروژکتور را به اداره اختراعات آمریکا فرستاد. آنها نیز ضمن ارسال اجازهنامه برایش، تذکر دادند که برای قانونی بودن مجوز باید در کنسولگری آمریکا در بغداد قسم یاد کند. مهندس بدیع هم رفت قسم خورد و مجوز را گرفت.
محسن بدیع و دنیای سینما
بدیع پس از بازگشت از لندن نخستین دستگاه اتوماتیک چاپ فیلم سیاه و سفید را با یاری اسماعیل کوشان، طراحی و آماده کار کرد و 1327 خورشیدی موفق به ساختن دستگاه اپتیکال صداگذاری روی فیلم شد و صدای سر صحنه فیلم «زندانی امیر» به کارگردانی اسماعیل کوشان در استودیو بدیع انجام شد.
سپس استودیو فیلمبرداری عقاب را تأسیس کرد و امکانات خود را در اختیار علی دریابیگی قرار داد تا فیلم «شکار خانگی» را بسازد. ولگرد سومین فیلمی بود که محسن بدیع فیلمبرداری و تروکاژهای (حقههای سینمایی) آن را انجام داد. وی به تدریج آنقدر در کارش تبحر یافت که همراه موشق سروری و ساموئل خاچیکیان تروکاژهای «شبنشینی در جهنم» را فراتر از ظرفیتهای سینمای ایران انجام داد.
مهندس بدیع در 1334 خورشیدی دست به تهیه و فیلمبرداری «آخرین شب» زد که به دلیل استفاده از داستانی مشابه فیلم شریک سابقش جلیل غدیری و مشکلات پیش از نمایش، به یک شکست تجاری ختم شد. اما یک بار دیگر نیز بدیع پس از 8 سال خودداری از ورود به عرصه تهیهکنندگی، فیلم «ستاره چشمکزن» را در 1342 خورشیدی تهیه و از آن مهمتر، کارگردانی کرد تا شکست فیلم «آخرین شب» فراموش شود و البته با موفقیت عمومیفیلم، به این خواستهاش نیز رسید با این حال دیگر هرگز به سمت تهیه فیلم نرفت. بدیع در مصاحبه با ماهنامه فیلم گفته بود: بعدها دیدم که اصولا کارگردانی یک ذوق هنری میخواهد و کار من نیست! من بیشتر به مسایل فنی علاقهمند بودهام.
اینگونه بود که بدیع همه توان و نیروی خود را صرف گسترش استودیوی خود کرد که حاصلش تاسیس یک لابراتوار بود. البته در 1343 خورشیدی میثاقیه یک دستگاه چاپ رنگی از هلند آورده بود، که بدیع از آن برای امور چاپ فیلم «انسانها» 1343 محصول استودیو میثاقیه استفاده کرده بود. به گفته بدیع بخشی از نگاتیوهای این فیلم در ایران شسته شد و برای بقیه کارها و چاپ کپی، آن را به اروپا فرستادند.
بدیع نخستین لابراتوار رنگی را در 1344 تأسیس و نخستین فیلمهای رنگی را در داخل آن چاپ کرد؛ کاری که تا پیش از آن با ارسال فیلمها به آلمان انجام میشد. او دستگاهی برای چاپ رنگی ساخت که هفتهای یک روز نگاتیو ظاهر میکرد و بعد به یک دستگاه چاپ پوزیتیو با سرعت 9 فوت در دقیقه تبدیل میشد. این دستگاه بیشتر به فیلمهای تبلیغاتی که یک دقیقهای بودند، اختصاص داشت. با گسترش تولید فیلمهای سینمای رنگی 35 میلیمتری و جوابگو نبودن فضا برای دستگاههای جدید در استودیو، محسن بدیع به فکر تاسیس بنای کنونی لابراتوار بدیع که نام «مرکز خدمات صنایع فیلم ایران» را بر خود دارد اما همچنان همه اهالی سینما آن را با نام لابرتوار بدیع می شناسند، افتاد. از آن پس لابراتور در خیابان بهار شمالی کوچه بختیار، شماره 20 استقرار یافت.
بدیع تا آخرین سالهای زندگیاش در امور لابراتوار فیلم در استودیو بدیع که در اواخر دهه 1340 خورشیدی به مرکز خدمات صنایع فیلم ایران تغییر نام داد، فعال بود. وی در 1367 خورشیدی در گذشت.
محسن بدیع و سرانجام «مرکز خدمات صنایع فیلم ایران»
امیر بدیع درباره سرنوشت طرح مهم و راهبردی پدرش که در آغاز مورد حمایت ارشاد هم قرار گرفت، می گوید: بعد از اتمام جنگ تحمیلی طرحی داشتیم که سیستم های شرکت را به روز کنیم اما به دلیل وضعیت اقتصادی سینما امکان پذیر نبود تا اینکه در 1379 خورشیدی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به ما گفت که از این کار حمایت می کند اما به دلیل تغییر و تحولاتی که در سمت های مدیریتی این وزارتخانه اتفاق می افتاد این کار عملی نشد تا اینکه در 1380 خورشیدی ما را به بانک توسعه و تعاون معرفی کردند که بعد از 2 سال از آنجا وام گرفتیم و شروع به انجام کردیم و تا در چند مرحله به اتمام برسانیم. در 1381 خورشیدی در فاز اول که مقداری از ماشین آلات را وارد کردیم اما این طرح که قرار بود در 18 ماه به اتمام برسد به علت های مختلفی به اتمام نرسید تا اینکه در این مدت نرخ ارز افزایش پیدا می کرد و ما تا پروژه را راه اندازی کردیم، فشارهای مالی زیادی متقبل شدیم تا اینکه در 1390 خورشیدی به صورت رسمی افتتاح شد. ما در نظر داشتیم که فیلم ها تاریخی را بازسازی و هزینه های خود را تامین کنیم اما 2 فیلم به ما داده شد تا بازسازی کنیم و هزینه آن هم 2 سال بعد به ما داده شد و متاسفانه اهمیتی به این کار ندادند و ما در 2 سال پایانی که کار می کردیم، نزدیک به 2 و نیم میلیارد تومان ضرر کردیم.
بنابراین از 1393 خورشیدی تصمیم گرفتیم تا وقتی که هنوز پولی در شرکت مانده آنجا را ببندیم، کارمندان خود را بازخرید و هزینه ها و بدهی های خود را پرداخت کردیم که این کارها تا 1395 خورشیدی طول کشید و جزو افتخارهای من در زندگی این است که یک تن از این کارمندان شکایت نکردند. به هر حال شرایطی پیش آمد که شرکت خدمات صنایع فیلم ایران متعلق به محسن بدیع بعد از سال ها تجربه و کار در حوزه فیلم و سینما تعطیل شد.
*س_برچسبها_س*