محمدباقر نوبخت، سرلیست اصلاحات - اعتدال در تهران؟
فعالیت رسانهای «محمدباقر نوبخت» این روزها روی دور تند افتاده است؛ با توجه به در پیشبودن انتخابات، این حضور فعالانه نمیتواند بیربط به «تلاش برای کسب سرلیستی در پایتخت» باشد.
به گزارش مهر، انتخابات دوره دوازدهم مجلس شورای اسلامی در پیش است و رسانهها به محل جولان اخبار انتخاباتی احزاب و چهرههای سیاسی تبدیل شدهاند. یکی از چهرههایی که این روزها بیش از گذشته فعال شده و با ثبتنام در انتخابات سودای بهارستان را در سر دارد، «محمدباقر نوبخت» رییس سازمان برنامه و بودجه و سخنگوی دولت در ادوار یازدهم و دوازدهم است؛ بسیاری از نوبخت که سابقه نمایندگی در ادوار سوم، چهارم، پنجم و ششم مجلس از حوزه رشت را در کارنامه دارد، به عنوان سرلیست «جریان منتقد دولت سیزدهم» در انتخابات مجلس یاد میکنند. با این حال باید دید معارضین نوبخت چه کسانی هستند و کدام نیروها «ردای سرلیستی» او را برنمیتابند.
طبق گفته «جواد هروی» سخنگوی «حزب اعتدال و توسعه» در گفتوگو با مهر، نوبخت به احتمال زیاد سرلیست این حزب برای انتخابات مجلس پیشرو از حوزه تهران خواهد بود؛ البته رصد اخبار انتخاباتی گواهی میدهند که نیروهای موسوم به اعتدالی، در انتخابات مجلس در کسوت «کنشگر مستقل» ظاهر نخواهند شد و سرانجام اصلاحطلبان را به ائتلاف فرامیخوانند یا از سوی جریان عملگرا و غیر رادیکال جبهه اصلاحات، به ائتلاف فراخوانده خواهند شد.
در همینباره، «علیمحمد نمازی» عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی چندی پیش درباره احتمال ائتلاف اعتدالگرایان و اصلاحطلبان، به فارس گفت: «ما میتوانیم به سمت یک ائتلاف برویم و امکان ائتلاف وجود دارد و وقتی زمینه ائتلاف فراهم باشد، چه اشکالی دارد که ائتلاف بین گروههای نزدیک به هم برای پیروزی در انتخابات به وجود بیاید». پیش از ادامه بحث درباره نوبخت، بهتر است سابقه ائتلاف میان این دو گروه را بازخوانی کنیم.
ردای هاشمی؛ مامن رادیکالها و عملگرایان
سابقه ائتلاف میان اعتدالیها و اصلاحطلبان به انتخابات سال 92 بازمیگردد؛ هر چند این دو جریان (با اندکی جرح و تعدیل) در بزنگاه سال 76 نیز به یکدیگر رسیده و «جبهه دوم خرداد» را سازمان بخشیده بودند. در سال 92 و در انتخابات ریاستجمهوری دوره یازدهم، «اصلاحطلبان چپگرا» که چندان تمنایی برای مشارکت نداشتند و به واسطه غائله سال 88 به «سبزیها» شهرت یافته بودند، برای گریز از انزوای قطعی سیاسی، به عبا و ردای مرحوم هاشمی پناهنده شدند؛ مامنی که پیشتر اعتدالیها (اعتدال و توسعه) و اصلاحطلبان عملگرا (کارگزاران سازندگی) را نیز پناه داده بود.
ائتلاف میان این سه گروه (اعتدال و توسعه، اصلاحطلبان عملگرا و اصلاحطلبان رادیکال) در سالهای 94 و 96 نیز تکرار شد و زمینه تفوق «لیست امید» در انتخابات مجلس یازدهم و پس از آن، ظفرمندی مجدد حسن روحانی را فراهم آورد.
چپیها زیر میز بازی میزنند
به نظر میرسد ائتلاف «اعتدالیها» و «اصلاحطلبان عملگرا» برای انتخابات مجلس دوازدهم، صورتی روزآمد و البته متفاوت به خود بگیرد. شواهد نشان میدهند که این ائتلاف در مقایسه با سه مقطع انتخابات 96، انتخابات 94 و انتخابات 92 واجد برخی سویههای متفاوت، خواهد بود. یکی از مهمترین تفاوتها این است که در انتخابات مجلس دوازدهم، احتمال اینکه چپیها با سابقه حمایت سرسختانه از موسوی، پای کار «جریان عملگرا و قایل به مشارکت در انتخابات» بیاید، بسیار اندک است.
حزب «اتحاد ملت» که همیشه از آن با عنوان «بدیل جبهه مشارکت» یاد میشود، در جریان وقایع سال گذشته، جانب ساحت رادیکالیسم را گرفت و تقابل با «ساختار رسمی» را پیشه کرد. از سویی، رویکرد این حزب در قبال پدیدارهای سیاسی از جمله انتخابات و مشارکت سیاسی، همواره با نوعی نابگرایی و کنشگری معطوف به «کسب حداکثر نتیجه» توأم بوده است.
این رویکرد متصلبانه با این توجیه که اصلاحات باید «جامعهمحور» و ضربان آن «همساز با ریتم جامعه» باشد، پس از ناآرامیهای پارسال شدت گرفت و این حزب به نمایندگی از طیف «اصلاحات تندرو»، تحریم انتخابات را کوک کرد؛ پس بسیار بعید است که طیف تحریمخواه در جبهه اصلاحات بخواهد به سمت عملگرایان، ریزش نیرو و موضع داشته باشد.
اتحاد ملتیها در یک «کودتای برنامهریزیشده» با همدستی نیروهایی که «محمد قوچانی» از آنها با عنوان «بلشویکها» یاد میکند (اشاره به میردامادی، امینزاده، اصغرزاده) بهزاد نبوی را از سر راه برداشتند و دبیرکل اتحاد ملت «آذر منصوری» را به جای وی در رأس «جبهه اصلاحات ایران» نشاندند. این جابهجایی قدرت با توجه به مواضع روادارانه و نسبتاً معقول «نبوی» طی سالهای اخیر خاصه در باب لزوم مشارکت در انتخاباتها، بار معنایی متفاوت به خود گرفت؛ «برافتادن عملگرایی و برکشیدن رادیکالیسم در جبهه اصلاحات». حال بازگردیم به نوبخت که نقطه کانونی وجیزه ما است.
کار سخت نوبخت برای جلب نظر «بدنه رأی» اصلاحات و اعتدال
اگر بخواهیم بحث را مجدداً حول «مدیر تکنوکرات نزدیک به حسن روحانی» سازمان دهیم، باید این تحلیل را ارایه کنیم که نوبخت این قابلیت و ظرفیت را دارد که در قامت و قاموس اصلیترین گزینه اعتدالیون و اصلاحطلبان عملگرا برای سرلیستی در تهران، ظاهر شود. نوبخت، این روزها همزمان که از لزوم مشارکت در انتخابات میگوید و برای درگذشت ناصر طهماسب (هنرمند مغضوب رادیکالها) پیام تسلیت صادر میکند، لزوم رفع تحریمها را نیز دستمایه قرار میدهد؛ همان دستمایهای که حسن روحانی در سالهای 92 و 96، به واسطه آن، رادیکالها و اعتدالیها را دور همدیگر جمع کرد و از آنها، نیروی سمپات و حامی ساخت. به نظر میرسد نوبخت میخواهد، هم «در ساختار» جلوه کند و هم با نقد دولت و مجلس مستقر، جلوهای اپوزیسیونی یابد؛ به تعبیری هم این باشد و هم آن.
اما نوبخت برای دلفریبی، علاوه بر نظر نخبگان، باید نظر بدنه رأی اصلاحات و اعتدالیون را نیز به خود جلب کند؛ مأموریتی سخت که تا حدی، صعب و ممتنع جلوه میکند. نوبخت به واسطه جایگیری در جمع «یاران خاصه روحانی» مسؤولیتی ویژه در پاسخگویی به دلایل ناکارآیی دولت سابق دارد. شاید فردی مثل «اسحاق جهانگیری» بتواند با محدود جلوهدادن حوزه کارکرد خود در دولت سابق (به واسطه حضور نیروهایی نظیر نوبخت و واعظی) از مسؤولیت فرار کند و حتی مدعی شود که اراده تغییر منشی خود را نیز نداشته، اما یقیناً نوبخت اینگونه نیست و چه کسی است که نداند او در کنار واعظی، بانک و نهاوندیان، در واقع «حواری» بودند و اعتدال و سیاستهای دولت اعتدال، روی کاکُل آنها میچرخید.
تکرار اسفند 94؟
در پایان ذکر این نکته ضروری است که علاوه بر اصلاحطلبان عملگرا و اعتدالیون، شاید بخشی از نیروهای موسوم به اصولگرایی نیز بخواهند در لیست مشترک این دو جریان، سهمی داشته باشند. به نظر میرسد معادلات منتهی به شکلگیری لیست امید در اسفند 94 بار دیگر و به شکلی متفاوت در اسفند 1402 تکرار شود.