محکومیت دوگانگی رفتاری و انفعال مجامع جهانی در خصوص پرونده ترور فرمانده نیروی قدس سپاه
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل طی بیانیهای دوگانگی رفتاری و وابستگی و انفعال مجامع جهانی در خصوص پرونده ترور سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه را محکوم کرد. متن کامل بیانیه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم وسکنتم فی مساکن الذین ظلموا أنفسهم وتبین لکم کیف فعلنا بهم وضربنا لکم الأمثال وقد مکروا مکرهم وعند الله مکرهم...
به گزارش گروه دانشگاه خبرگزاری دانشجو، اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل طی بیانیهای دوگانگی رفتاری و وابستگی و انفعال مجامع جهانی در خصوص پرونده ترور سردار شهید قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه را محکوم کرد. متن کامل بیانیه به شرح زیر است: بسم الله الرحمن الرحیم وسکنتم فی مساکن الذین ظلموا أنفسهم وتبین لکم کیف فعلنا بهم وضربنا لکم الأمثال وقد مکروا مکرهم وعند الله مکرهم وان کان مکرهم لتزول منه الجبال فلا تحسبن الله مخلف وعده رسله ان الله عزیز ذو انتقام و آن ستمکاران بزرگترین مکر و مهمترین سیاست خویش را به کار بردند، ولی مکر آنها پیش (قدرت و تقدیر) خدا (هیچ) است هر چند مکر (و سیاست) آنها به پایهای باشد که کوهها بدان از جای کنده شوند. پس هرگز مپندار که خدا وعده خود با رسولانش را خلاف کند که البته خدا مقتدر و انتقام کشنده است. سیزدهم دی ماه سالروز شهادت و ترود ددمنشانهی بزرگ مردی است که در اذهان مظلومان جهان و به ویژه منطقهی غرب آسیا، منجی آنان از چنگال جنایتکاران همیشگی تاریخ بود. مردی که بزرگ برپادارندهی حقوق بشر، گذشته از جان خود در راه حفظ کرامت زنان و مردان از عراق تا شام و حجاز بود. مردی که سالها نخوابید تا کودکان عراق وشام را از زیر چکمههای تروریستها و اربابان متجاوزشان رهایی بخشد. مردی که پایمردی هایش نفس اشغالگران قدس شریف، این کودک کشان ضد بشر را به شماره انداخته بود. رژیمی که در سایهی سکوت و حمایت مدعیان همیشگی حقوق بشر و امنیت و صبح جهانی، شنیعترین جنایات را در حق کودکان و زنان و مردان درکرانهی باختری مرتکب شده بود. همین سکوت سازمانهای به ظاهر بین المللی بودکه اشغالگری صهیونیستها و آمریکاییها وهمدستان اروپایی شان را برای تسلط بر جای جای منطقهی غرب آسیا افزونتر ساخت و پای تروریستهای عصر حجری از داعش و جبهه النصره تا جیش التحریر را به خانههای مردم بی گناه در عراق و سوریه و افغانستان و یمن باز کرد. این جا بود که برای سلیمانی و ابومهدی و یاران جان بر کف آنان، کودکان و دخترکان معصوم ایزدی در سوریه با کودکان خرمشهر و حصر نبل و الزهرا با حصر آبادان و حلب اشغال شده با خرمشهر سقوط کرده در جنگ فرقی نداشت. سلیمانی سالها بیابانها را به دنبال شهادت گشت، یکی پس از دیگری لبخند خشکیده بر لب ملتهای آواره شده از وطن را بر چهرههای خستهی آنان باز گرداند. آری او بزرگترین مجاهد در راه احیای حقوق انسانی، کرامت و شرافت انسانها و آزادی بخش آنان از وحشی گری ناقضان همیشگی حقوق بشر و تامین کنندهی امنیت و صلح آنان در برابر بزرگترین برهم زنندگان امنیت جهانی بود؛ لذا تداوم حضور او را در میان مردم منطقه که حقیقتا شیفتهی مرام جوانمردی او بودند تاب نیاوردند و سرانجام شقیترین انسانها دستور ترور و شهادت او را صادر کردند. قسمت تلخ ماجرا اینجا بود که کشته شدن بزرگترین حامی انسانهای منطقه از تروریسم و احیا کنندهی حقوق اولیهی آنان هرگز توسط سازمانهای به ظاهر بین المللی و مدعیان حقوق بشر از جمله سازمان ملل و شورای امنیت و دادگاههای بین المللی و سایر نهادهای حقوق بشری محکوم نشد و هیچ کدام قاتلین ومسببین این اقدام و ناقضان حقیقی حقوق انسانها و ناامن کنندگان منطقه و جهان را بازخواست نکردند. این در حالی است که دستور رییس جمهور وقت آمریکا در ترور ایشان به صراحت قوانین حقوق بین المللی را نقض کرده و به تحقیق جنایتی بی المللی بود. این اقدام حتی با قوانین داخلی خود آمریکا هم در تعارض بود و از آنجایی که هرگونه اقدام خارجی که میتواند تبعات داخلی داشته باشد باید به تایید کنگره میرسید، این اقدام چنین روندی را هم طی نکرده بود. نکتهی واضح بعدی این است که اقدام به ترور شهید سلیمانی و ابومهندی المهندس و همراهان عراقی و ایرانی آنان بدون اجازهی کشور عراق و به صورتی عملیاتی نظامی در داخل خاک این کشور بلکه در پایتخت آن انجام گرفت. در حالی که مقام رسمی نظامی کشور ایران بنا بر دعوت دولت عراق در حال سفر به این کشور بود و ماموریت رسمی بین المللی داشت و از قضا این ماموریت نه جنبهی نظامی بلکه یک ماموریت دیپلماتیک بود؛ لذا این ترور به طور همزمان هم ناقض حاکمیت عراق و هم ناقض حاکمیت جمهوری اسلامی ایران بود. به تحقیق اگر این تروریسم دولتی به تمام معنا یا حتی یکی از مصادیق آن به شکلی دیگر و در جایی دیگر علیه منافع یک کشور غربی صورت میگرفت ایا سکوت کنونی سازمان ملل، شورای امنیت آن و سایر نهادهای بین المللی و اعضای کنوانسیونهای حقوقی بین المللی در آن صورت نیز تکرار میشد؟ قطعا این اتفاق نمیافتاد و از همان ابتدا پیگیری ریاست سازمان ملل با فشار غربیها آغاز میشد و جلسات شورای امنیت با قطعنامههای تند علیه عاملان این اتفاق به جریان میافتاد و رسانههای وابسته هم به حمایت از این روند بر میخاستند این در حالی است که اکنون بیش از هر زمان دیگری رسانههای غربی وابستگی سیاسی خود به آمریکا و صهیونیسم را ثابت کرده و حتی اجازهی نشر تصویر یا نام یک قهرمان ملی و منطقهای بلکه جهانی را نمیدهند. بر کسی پوشیده نیست که انجام عملیاتی نظامی در کشوری ثالث با اوصاف مذکور نقض واضح اصل تساوی کشورها در حقوق بین الملل است و قتل و تجاوز و جنایتی سازمان یافته و دولتی است، اما همین برخورد متناقض و جهت دار سازمان ملل و نهادهای جهانی با این موضوع که البته در قضایای دیگر همچون جنگ نابرابر یمن و قبلتر در عراق و سوریه و افغانستان مسبوق به سابقه است، خود به طور اساسی نقض کنندهی همین اصل تساوی کشورها در حقوق بین الملل است. آمریکاییها علاوه بر اینکه با این جنایت قواعد بنیادین حقوق بشری را زیر پا گذاشتند مصونیت دیپلماتیک سردار سلیمانی را نیز نقض کردند چرا که ایشان به عنوان فرستادهی رسمی دولت ایران و مهمان رسمی کشور عراق دارای مصونیتی دیپلماتیک و حتی ماموریتی دیپلماتیک بود. اما در برابر این اقدام باز هم سکوت و انفعال تنها واکنش مجامع جهانی بود در حالی که اگر نقض مصونیت دیپلماتیک یک سفیر آمریکا یا اقدامی کوچک خلاف عرف دیپلماسی مثلا تعرضی به یک ساختمان دیپلماتیک در سفارت آمریکا در کشوری دور افتاده صورت میگرفت تجربه نشان داده است که شدیدترین مواضع از سوی این مجامع ظاهرا بین المللی و باطنا وابسته، اتخاذ میشد. این دوگانگی در رفتار نه فقط از سوی سازمانها بلکه از سوی اعضای آنها و بسیاری از کشورهای عضو در کنوانسیونهای حقوق بشری نیز مشهود است. ما ضمن محکوم نمودن این دوگانگی رفتاری و وابستگی و انفعال از سوی مجامع جهانی و کشورهای عضو، خواستار پیگیری حقوقی و قضایی این جنایت واضح در دادگاههای بین المللی هستیم و سازمانهای جهانی مسئول را به بازگشت به شعارهای حقوق بشری خود و محکوم نمودن این جنایت از سوی آمریکاییها دعوت میکنیم و از بی اعتبار نمودن بیش از پیش جایگاه خود به واسطهی رفتارهای غیر مستقل و غرب زده بر حذر میداریم. انتظار از دستگاه قضایی و دیپلماسی کشور این است که تا حصول نتیجه پیگیریهای قضایی و دیپلماتیک خود در قبال ابعاد حقوقی این جنایت را بیش از پیش تداوم ببخشند و انفعال دو سال گذشته در پیگیری این پرونده را به رسیدن به نتایجی ملموس و محکومیت عاملان و آمریان این حادثه بدل سازند. ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر أن الأرض یرثها عبادی الصالحون