مرثیه ای برای آب
باز لبهای تشنه، باز مرثیه آب، باز صحرای سوزان و آب روان، دستهای بریده، پای برهنه... مشکهای پاره... ذوالجناح سرگردان... خیمه های سوخته... آزادی بر بلندای نیزه و آزادگی در مذبح سرخ عدالت خون سرخ ریخته بر ریگهای تفتیده.... ای طبل ها بکوبید....
در رثای عدالتی که هنوز مظلومانه به نشتر قلمها پرپر می شود... در غربت غریبانه آزادی که تنها در واژه های چشم به راه شعور، زنده است. در ترسیم ترس های رقیه. در شرح مغیلان شکسته در پای برهنه. در روزنه های امید دلهای بیقرار و نگاه خسته از انتظار. بسرایید از شکیب زینب که قافله زخمی زمان را به شامهای تیره عصیان می برد شاید یزیدهای تشنه قدرت پس از خلسه مستی، زیر شراره خطبه های آتشین، فریاد حق را از زبان شیرزنان بیشه های کربلا بشنوند.
کربلا، ای جغرافیای تشنه، ای کویر عطش و ای تاریخ زخمی از دشنه... بر صفحه تفتیده تو، آزادی با قلم سرخ شهادت کتابت شد. سینه سوزان تو، پر از شراره های فراق است و آذرستان تاریخ ات پر از شکوه ایستادگی در برابر بیداد.
در پهن دشت شکیب تو، کدام مسیح به نماز ایستاده است که هنوز از گلدسته های نخلهایت، تکبیرهای آزادگی شنیده می شود؟ تیرهای جفا، چه بی پروا، سینه صبور ترا بخست. فرات تو سیلاب اشک کدام علقمه هاست.
از کاروانی که به خلوت تو پناه آورد جز خاکستر خیمه های سوخته، جز سرهای از بدن جدا گشته. جز پیکرهای زیر سم اسب پاره گشته... جز سرگشتگی زنان شوی از دست داده، جز ضجه های مادران داغ جوان دیده چه یادگار مانده است؟
کربلا یعنی هر کجا آزادگی است، هر کجا مرگ بر ذلت شرف دارد، هر کجا سر می رود تا ایمان نرود، مرگ می گزیند تا ذلت نپذیرد. آنجا که عشق مرز نیستی را می شکند.
چه فرقی دارد کجای تاریخ ایستاده ایم و بر کدام جغرافیا پای نهاده ایم، هر کجا در برابر بیداد بایستی هر کجا مرگ را بر حیات ذلت وار برگزینی، هر کجا آزادگی را به خون سرخ پاس بداری. آنجا کربلاست در هر کجای جغرافیای زمین که باشی و در هر عصر و روزگاری.
اینک عاشورای 1444 باز هنوز از پشت دیوارهای زمان بغض طفل سه ساله و سیلی خورده پیامبر (ص) را بر صحرای تفتیده کربلا میشنویم. باشد تا ستمگران لختی از لعن تاریخ پروا و ستم ستیزان در هیاهوی حمایت غیور مردان جهان تشیع بر توفق حق و پایمردیهایشان همچون امام شهید و با خون خویش مصمم باشند.
*مدیر کانون فرهنگی هنری صبا
نقاشی عاشورایی اثر حسن روح الامین با عنوان «عرش بر زمین افتاد»