مریم برادران: قلب ما برای ذره ذره این خاک میتپد و حفظ مرزهای ایران قابل معامله نیست
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، حوادث اخیر در برخی از شهرهای کشور در بستر اعتراض مردمی به تحرک تجزیه طلبان در شهرهای مرزی ختم شد. در همین زمینه، نظر اهالی کتاب و شعر و ادبیات را جویا شدیم و مریم برادران، نویسنده کتاب تحسین شده «ر» و عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع) که از آثار او میتوان به کتاب «نا» نیز اشاره کرد، نظرش را در قالب یادداشت با فارس در میان گذاشت.
خیر عمومی، احترام و حفظ وحدت
1 خیر عمومی: در علم خط مشیگذاری سخن از تصمیم است، تصمیمی که پیامد آن خیر عمومی باشد. بر سر اینکه منشاء خیر عمومی چیست بحث زیاد است، اما هرچه باشد مبتنی بر عقل سلیم، تاریخ، حتی سیره ائمه و البته تجارب بشری از هر نوعی، کسانی که پیامد تصمیم بر زندگی و زیستشان اثر دارد در تعیین خیر دخیلاند.
2 موقعیت سرزمینی: شرایط ایران اسلامی ما همواره دشواریهایی داشته است. شاید امروزه این دشواریها بیش از پیش هستند که عوامل و دلایل بسیارند؛ از شرایط جغرافیایی تا تنوع قومیت و حتی تهدیدهای مرزی که همه اینها چالشهایی در خود داشته و دارند. اینکه فرصت باشند یا تهدید هم به عوامل بسیاری بستگی دارد و شاید بیش از همه، در این باره تدبیر حاکمان موثر باشد که در این خصوص مثالهای تاریخی کم نداریم.
3 ویژگیهای انسانی: انسانها که ممیزشان تفکر و اراده آزاد به عنوان هدیه خداوندی است، موجوداتی اجتماعی اند. همین ویژگیها نماینده این نکته است که باهم بودن، بیان ایدهها و نیازها کمک به رفع آنها با یکدیگر را بدیهی بدانند. به همین دلیل ساختارها و دولتها به مرور شکل گرفتند. برای آنکه سازوکاری ایمن و پایدار بنا نهند که حداقلِ بدیهیاتشان را پاسخ دهد. پس ساختارها و دولتها به طور طبیعی در خدمت مردم بنا نهاده میشوند؛ به گونهای که امنیت را فراهم کنند و در حفظ باورها و پاسداشت ارزشها تسهیلگر باشند. بنابراین هیچ انسان عاقلی بر سر امنیت و ارزشهای خود معامله نمیکند مگر آنکه دچار جابجایی هدف و فهم آن شده باشد که این نیز فرایندی دارد که مجال بحثش اینجا نیست. اما بخش مهمی از آن زاییده الگوهای رفتاری، حاصل ساختارها و قواعد ناشی از آموزهها، سبک زندگی یا «دین ملوک» است.
4 عصر آگاهی: امروز را عصر آگاهی مینامند از آن جهت که اطلاعات در دسترس است. اما یک سوال مهم این است که آگاهیها چگونه ساخته شده و ساختارها و قواعد و سلوک کارگزاران، که نمودی از همان ساختارها و قواعد است، در ساخت این آگاهیها چگونه نقش ایفا کردهاند. در عین حال، اعتراض نمودی از آگاهی است که خبر میدهد در روندها، نسبت به اهداف، هنجارها و باورها اشکالاتی هست؛ خواه حاصل فهم امروز و تمایز آن با دیروز باشد، یا انتظاری را گوشزد کند یا ابهامی را بیان کرد. پس هیچ عقل سلیمی از کنار این نوع سازوکار اطلاع رسان به سادگی عبور نمیکند. یعنی میشود به اعتراض به عنوان سازوکار شناخت شرایط قبل از بروز بحران نگریست. دولتها و حکومتها نیز، هدفشان و مبنای استقرارشان هرچه باشد، بی توجه به اعتراضها، خرد باشد یا کلان، به زیست خود همانند سابق ادامه نخواهند داد. اعتراض سخنی دارد که نیاز به دیده شدن دارد و خبر از کژکارکردی میدهد و در همین راستا باهم ساختن مجدد آنچه هست، امری معقول.
5. فهم امروز: اکنون، حاصل مسیر پر پیچ و خم گذشته است. اینکه امروز شرایط چیست قطعاً با مرور برنامهها و کنشها قابل توضیح است. عوامل متعددند و پیچیدگیها بسیار. اما امروزه آگاهی مردم و رشد انتظارات نیازمند تدبیری متفاوت از سوی دولتهاست. شنیدن و باهم پیش رفتن، نشان دادن اقتدار به شیوه پدرانه در جای خویش، رفتار عالمانه از سوی نخبگان و نهادهای سیاسی در ضمن احترام به حقوق یکدیگر در بستری عاری از رعب و وحشت (که رعب و وحشت فقط در مقابل دشمن مجاز است و بس)، گرفتن دست همکاری که به خیرخواهی از سوی اندیشمندان و منتقدان دراز شده است (و نمونههای خوب آن را در برنامه «شیوه» شاهد بودیم)، آرامش را به ارمغان میآورد؛ آرامشی که بسترساز تصمیمات برای خیر عمومی خواهد شد که امروز جدی ترین آن حفظ مرزهایی است که نام ایران را بر خود دارد و با هیچ چیزی قابل معامله نیست. قطعاً قلب بسیاری از ما برای ذره ذره این خاک میتپد. اما فراموش نکنیم حفظ این خاک فقط با اقتدار دولت ممکن نخواهد شد بلکه اعتماد عمومی، وحدت و دلگرمی مردمی عامل اصلی امنیت و حفظ انسجام بوده و هست.
6 کلام آخر: مام وطن دامن پرمهری دارد که اقشار مختلف را با تمام تفاوتهای ارزشی در خود جای داده است. در چشم مام وطن همه باهم برابرند و برادر. تلاش او بر وفاق است و پشتگرمی. اگر مشکلی هم باشد، با مهر و تدبیر حل میشود؛ چرا که حفظ حریم خانواده مهمترین ارزش است. با وجود این حریم است که ارزشهای بزرگتر، اخلاقیات و انسانیت امکان رشد مییابد و احترام متقابل جان میگیرد؛ دامن مهری باید و چشمی برابربین و تدبیری که در این میانه، فرهنگ خسته ما را توانی دوباره ببخشد و بر تاریخ، روایتی تازه نقش بزند.
پایان پیام /