مسئله حکمرانی بر مهاجرین نه اخراج آنها
به گزارش مشرق، کانال تلگرامی نواصولگرا نوشت:
پس از پایان جنگ تحمیلی 12 روزه، موضوع اخراج مهاجرین به شدت در دستور کار سیستم مدیریتی کشور قرار گرفته است. علت را باید در گزارشهایی دانست که در ایام جنگ نسبت به همکاری برخی مهاجرین با رژیم صهیونیستی تاکید داشت و آنان را در تخریب و ترور مقصر معرفی میکرد. برخی مسئولین کشور نیز پس از آتشبس، شخصا به میدان آمد و موضعی نسبتا تند نسبت به این مسئله گرفتند. اما چند نکته اساسی و حیاتی در این زمینه باید مدنظر باشد که بنظر میرسد به شدت مورد غفلت این عزیزان است.
اولین مشکل نگاه این بزرگواران این است که به جای «حکمرانی» بر مهاجرین سعی دارند تا صورت سوال را پاک کنند. یعنی در مقابل مشکل عدم مدیریت بهینه مهاجرین یا توانایی کنترل امنیتی و انتظامی بر این افراد، سعی دارند تا آنها را اساسا اخراج نمایند. درحالیکه واضح است که امکان اخراج حتی سی درصد اتباع حاضر در کشور تا پایان سال هم وجود ندارد. طبق محاسبات ساده و براساس تجربه یک سالونیم اخیر، حداکثر بین 1.2 تا 1.5 میلیون مهاجر به کشورشان بازگردانده میشوند. این یعنی بین 6 تا 6.5 میلیون نفر حتما باقی خواهند ماند. پس ستیزهجویی رسانهای با این عزیزان حتما نادرست است.
مشکل آنجایی بزرگتر و گستردهتر میشود که با روشهای کنونی اخراج گسترده و موضعگیریهای شدید رسانهای، مسئله حکمرانی پیچیدهتر و دشوارتر خواهد شد. متولیان محترم با ایستادن در نقطهی رسانهزدهای که میگوید «افغانستانیها با دشمن صهیونیست همکاری کردند» عملا جامعه مهاجر و جامعه ایران را به ستیز آشکار دعوت میکنند. حال اینکه طبق اخبار، افراد تبعه دستگیر شده بسیار کمتر از آن چیزی هستند که در افکار عمومی تصور میشود. درواقع نسبت آنها به کل جمعیت مهاجر دو تا سه نفر در هر صدهزار است. یعنی در هر صد هزار مهاجر، دو یا سه نفر با دشمن همکاری داشتهاند. کدام عقل سیاستورزانهای، این جمعیت را به سمت دشمن هل میدهد و برچسب همکاری خائنانه به او میزند؟ آنهم در وضعیتی که میداند تا پایان سال حداقل شش میلیون مهاجر در کشور حضور خواهند داشت؟
مسئولین انتظامی و امنیتی کشور باید توان مدیریت اطلاعاتی و امنیتی خود در جامعه مهاجر را بالا ببرند تا همین موارد سه در صد هزار با کمک خود مهاجرین کشف و دستگیر شوند و نه اینکه با برچسبزنی، امکان همکاری را ببندند و تعداد نسبی را افزایش هم بدهند.
از طرف دیگر، این بزرگواران باید متوجه باشند که جنگ با رژیم در مرحله کنونی در سطح همبستگی اجتماعی است. چگونه میتوان همبستگی اجتماعی را تقویت کرد درحالیکه بخشی از نظام حکمرانی علیه هشت تا درصد ساکنین کشور، پیامهای ستیزهجویانه میدهد؟ چنین پیامهایی ممکن است به مرور جامعه ایرانی را در مقابل جامعه مهاجر قرار دهد و انواع رفتارهای خارج از قانون را موجب شود. امری که خود مشکلات انتظامی جدید و شدید را ایجاد خواهد کرد.
راهحل، حکمرانی است و نه صرفا اخراج و انتشار پیامهای ستیزهجویانه. حکمرانی نیز از ایجاد یک مدیریت واحد برای موضوع مهاجرین میگذرد. همین حالا، سه سازمان امکان ثبت قانونی حضور مهاجرین را دارند. چنین اغتشاشی در حکمرانی، حتما به ناتوانی حکمران منجر خواهد شد. تازه پس از شکلگیری ابزارهای حکمرانی است که سخن گفتن از اخراج اتباع غیرمجاز، ممکن و معقول میشود. البته که نگارنده هم معتقد است این میزان از حضور پرحجم مهاجرین اشتباه است و باید به مراتب کمتر و براساس نیاز کشور باشد. اما رسیدن به این هدف را باید از مسیر حکمرانی با ابزارهای معقول طی کرد و نه اخراج و ستیزهجویی. اشراف اطلاعاتی بر جامعه مهاجرین به ویژه در کلونیهای جمعیتی نیز از ابعاد دیگر حکمرانی است. مسیر کنونی، خطراتی به مراتب بزرگتر از همکاریهای گزارش شده دارد.
*بازنشر مطالب شبکههای اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکهها منتشر میشود.