مشاورههای پیش از طلاق کارآمد نیست! / به فکر مشاوره پیش از ازدواج باشید
مشاورههای پیش از طلاق به دلایل مختلفی از جمله مشکلات ساختاری، عدم تمایل زوجین به تغییر، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی، ارائه راهکارهای کلیشهای و... در بسیاری از موارد ناکارآمد بودهاند؛ و برای بهبود این وضعیت، لازم است که سیستم مشاوره به صورت جامعتر و تخصصیتر مورد بازنگری قرار گیرد.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری دانشجو _ فاطمه قدیری، مشاورههای پیش از طلاق به عنوان یکی از ابزارهای مهم در کاهش نرخ طلاق و بهبود کیفیت زندگی زوجین مورد توجه قرار گرفته است. هدف از این مشاورهها کمک به زوجها برای حل مشکلات زناشویی، ایجاد درک متقابل و در نهایت جلوگیری از طلاق است. با این حال، در بسیاری از موارد، این مشاورهها به دلایل مختلف از جمله ناکارآمدی سیستمهای مشاوره، عدم تمایل زوجین به تغییر و یا عدم توانایی مشاوران در درک عمیق مشکلات زوجین، موفق نبودهاند. البته که یکی از اصلیترین دلایل ناکارآمدی مشاورههای پیش از طلاق، مشکلات ساختاری در سیستم مشاوره است. این مشکلات شامل کمبود منابع مالی، نبود مشاوران حرفهای و آموزشدیده، و همچنین نبود سیاستهای حمایتی مناسب از سوی دولت میشود. بسیاری از مراکز مشاوره با کمبود بودجه مواجه هستند که این امر به کاهش کیفیت خدمات ارائهشده منجر میشود. از سوی دیگر، در بسیاری از موارد، مشاوران از آموزشهای کافی برخوردار نیستند و نمیتوانند به طور موثری مشکلات پیچیده زناشویی را حل کنند. عدم تمایل زوجین به تغییر
دومین عامل مهم در ناکارآمدی مشاورههای پیش از طلاق، عدم تمایل زوجین به تغییر است. بسیاری از زوجها با پیشفرضهای نادرست به مشاوره میآیند، از جمله این که مشاوره میتواند به سرعت و بدون نیاز به تغییر رفتارهای خودشان، مشکلاتشان را حل کند. در واقع، مشاوره زمانی موثر خواهد بود که هر دو طرف به تغییر و بهبود رابطه تمایل داشته باشند. اما اگر یکی یا هر دو طرف به دلایل مختلف از جمله غرور، بیاعتمادی به مشاور و یا اعتقاد به این که مشکل از سوی همسر است و نه خودشان، تمایلی به تغییر نداشته باشند، مشاوره نخواهد توانست تاثیر مثبتی داشته باشد.
تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی نیز از عوامل دیگری هستند که میتوانند بر ناکارآمدی مشاورههای پیش از طلاق تاثیر بگذارند. در جوامعی که طلاق به شدت نکوهش میشود، زوجها ممکن است به جای مراجعه به مشاور، ترجیح دهند که مشکلاتشان را به صورت مخفیانه و بدون دخالت شخص ثالث حل کنند. همچنین، در برخی فرهنگها، نقشهای جنسیتی سنتی ممکن است مانع از بهبود روابط زناشویی شوند. به عنوان مثال، اگر مرد یا زن به دلیل اعتقادات فرهنگی خود نخواهد که به مشاوره تن دهد یا تغییراتی در رفتار خود ایجاد کند، این مشاوره نمیتواند موثر باشد. مشاورههای کلیشهای و غیرقابل اجرا
یکی از مشکلات رایج در مشاورههای پیش از طلاق، ارائه راهکارهای کلیشهای و غیرقابل اجرا است. برخی از مشاوران به جای بررسی دقیق وضعیت هر زوج و ارائه راهکارهای شخصیسازیشده، به ارائه توصیههای عمومی و کلیشهای اکتفا میکنند. این توصیهها اغلب شامل پیشنهادهایی مانند "بیشتر صحبت کنید"، "به احساسات یکدیگر احترام بگذارید" و یا "زمان بیشتری را با هم بگذرانید" هستند. اگرچه این توصیهها به خودی خود میتوانند مفید باشند، اما بدون در نظر گرفتن شرایط خاص هر زوج و مشکلات ویژهای که با آنها مواجه هستند، نمیتوانند تاثیر قابل توجهی داشته باشند.
همچنین عدم پیگیری و ارزیابی پس از مشاوره است. بسیاری از مراکز مشاوره پس از ارائه جلسات مشاورهای اولیه، دیگر هیچگونه پیگیری یا ارزیابی از وضعیت زوجین انجام نمیدهند. این امر باعث میشود که زوجین پس از مدتی به مشکلات قبلی خود بازگردند و در نهایت تصمیم به طلاق بگیرند. پیگیری مستمر و ارائه جلسات تکمیلی میتواند به زوجین کمک کند تا راهکارهای ارائهشده در جلسات مشاوره را به درستی پیادهسازی کنند و از بازگشت به مشکلات گذشته جلوگیری کنند. از نظر کارشناسان، طلاق چه به صورت توافقی باشد و چه غیر توافقی با آسیبهای روحی و روانی زیادی همراه است. این آسیبها در صورتی که پای فرزندی هم در میان باشد، چند برابر میشود، چراکه بچهها هم نیاز به پدر دارند و هم مادر و کشمکشهای پدر و مادر حین و بعد از طلاق آسیبهای زیادی به خانواده و فرزندان میزند. به همین دلیل هم باید برای کاهش طلاق فکری اساسی کرد. با تمام اینها، اما در دادگاهها هنوز برخی قضات به اهمیت موضوع طلاق پی نبردهاند و خیلی راحت حکم طلاق را صادر میکنند. مشاوره قبل از طلاق توافقی هم اگر از سوی مشاوران متعهد و حرفهای صورت بگیرد باید به حل مشکلات کمک کند، اما آنطور که از آمارها بر میآید، تعداد افرادی که بعد از مشاورههای قبل از طلاق به زندگی باز میگردند زیاد نیست، بنابراین مشاوره قبل از طلاق به تنهایی مشکل گشا نیست و نیاز داریم مشاورهها ماندگار باشد که با توجه به هزینههای بالای مشاوره این مسئله چندان امکانپذیر نیست. به همین دلیل هم دولت باید در این میان ورود کند و با تدابیری هزینههای این مشاورهها را کاهش دهد.
آنها میگویند: با توجه به سوابق ما در دادگاههای خانواده و با توجه به عینیت و واقعیتهای جامعه، طلاق توافقی معمولاً در مواردی رخ میدهد که زوجین به نقطه بحران میرسند و احساس میکنند ادامه زندگی مشترک برایشان ممکن نیست.
یکی از کارشناسان می گوید البته در خود پروسه طلاق هم مسئله ارجاع به داوری و شورای حل اختلاف از جمله مراحلی است که با عنایت به تجارب شخصی من در طول سالهای فعالیتم همگی فرمیک و به صورت صوری است. شورای حل اختلاف و داوری به ادامه یک زندگی که هر دو به نقطه بحران رسیدهاند کمکی نمیکنند و اطاله رسیدگی به تقاضای طلاق توافقی هم هیچ کمکی به امنیت روانی زوجین و جامعه نخواهد کرد. در پروندههایی که داشتهام به عینه دیدهام که مشاوران و داوران هیچ نقشی در ادامه زندگی زوجین و کمک به حل مسائل و مشکلات آنها ندارند. اگر داوران از بستگان باشند که اغلب کسانی هستند که قبل از تقدیم دادخواست میانجیگری کردهاند و اگر هم داور از طرف دادگاه انتخاب شود که دیگر ظرف پنج دقیقه داور طرفین یا داور دادگاه بلافاصله امضا میکنند و حتی گاهی مفسدههایی هم در این میان وجود دارد. این در حالی است که مشاورهها و میانجیگری واقعی میتواند زوجها را به زندگی مشترک بازگرداند. من مواردی داشتم که زوجین را دعوت کردم و با صحبت کردن با آنها متوجه مشکل آنها در زندگی شدم و با توصیههای مذهبی، اخلاقی و اجتماعی توانستم زوجها را از طلاق منصرف کنم. اما باید وقت گذاشته شود. شخص میانجیگر باید دارای تجربه و آگاهی باشد و با مبانی روانشناسی تجربی آشنا باشد، در حالی که برخی داوران اصلاً وقت لازم را نمیگذارند و در مواردی شوراهای حل اختلاف و داوریها فرمالیته است.
عوامل متعددی موجب جدایی زوجه از یکدیگر میشوند که شیوع مصرف مواد مخدر، مشکلات اقتصادی و نبود وجود مشاورههای قبل و بعد از ازدواج در صدر علل طلاق زوجین قرار دارد. در حال حاضر به دلیل گرانی خدمات مشاوره، همه افراد و طبقات جامعه نمیتوانند به راحتی از خدمات آنها استفاده کنند، در حالی که باید مشاورههای قبل و بعد از ازدواج به شکلی ارزان یا حتی رایگان در خدمت زوجها قرار گیرد. دولت اگر میخواهد کاری اساسی در حوزه پیشگیری از طلاق انجام دهد میتواند با همکاری نهادهای مسئول مشاورههای رایگان و ارزان را در دسترس خانوادهها قرار دهد تا بتوانند مسائل و مشکلاتشان را با مراجعه به این مشاوران حل کنند. مشاورههای پیش از طلاق و مراجعه زن و شوهر به مشاور مراجعه خوب است، اما در عمل این مشاورهها هیچگونه کارایی نداشته و مشاوره قبل از طلاق برای زن و شوهری که به آخر خط رسیدهاند به شکل یک مرحله روتین و فرمالیته درآمده است. این زوجها قبل از طلاق چند جلسهای به مشاوران مراجعه و با پرداخت هزینهای در نهایت از هم جدا میشود. من ندیدم زوجی پس از این جلسات مشاوره به زندگی بازگشته باشد و در عمل به نوعی اشتغالزایی برای مراکز مشاوره تبدیل شده است. باید به مسائل اجتماعی و از جمله طلاق نگاه پیشگیرانه داشت. بدین منظور دولت باید مراکز مشاوره را رایگان کند. مشاوره زمانی میتواند راهحل باشد که اختلافات و مشکلات همسران به بحران نرسیده باشد و زن و شوهر با هم قهر نباشند، بلکه اختلاف داشته باشند. از همه مهمتر اینکه زوجین هم میخواهند مشکلشان حل شود و زندگیشان را از نو بسازند. وقتی زن و شوهر به مرحله طلاق و جدایی رسیدهاند و نمیخواهند با هم زندگی کنند، مشاور کار زیادی از دستش بر نمیآید. پس بهتر است به جای تمرکز بر طلاق به فکر پیشگیری باشیم. با توجه به آنچه که مطرح شد، میتوان نتیجه گرفت که مشاورههای پیش از طلاق به دلایل مختلفی از جمله مشکلات ساختاری، عدم تمایل زوجین به تغییر، تفاوتهای فرهنگی و اجتماعی، ارائه راهکارهای کلیشهای، عدم پیگیری پس از مشاوره و استرسهای اقتصادی و اجتماعی، در بسیاری از موارد ناکارآمد بودهاند. برای بهبود این وضعیت، لازم است که سیستم مشاوره به صورت جامعتر و تخصصیتر مورد بازنگری قرار گیرد. افزایش بودجه مراکز مشاوره، آموزش بهتر مشاوران، تدوین سیاستهای حمایتی مناسب و توجه به پیگیری مستمر زوجین پس از جلسات مشاوره میتواند به بهبود اثربخشی این مشاورهها کمک کند. همچنین، فرهنگسازی در زمینه اهمیت مشاوره و تغییر نگرشهای سنتی نیز از اهمیت ویژهای برخوردار است.