شنبه 3 آذر 1403

ممنوع‌التصویرها چرا تصویرشان ممنوع می‌شود؟

وب‌گاه الف مشاهده در مرجع
ممنوع‌التصویرها چرا تصویرشان ممنوع می‌شود؟

در چند روز اخیر بر سر پخش یا عدم پخش مجموعه «زیرخاکی» از صدا و سیما حاشیه‌های ایجاد شد. ماجرا از چند ماه پیش شروع شد که ویدئوهایی از مراسم عروسی فرزند یکی از بازیگران سینمای ایران در فضای مجازی منتشر شد و پس از آن شایعاتی مبنی بر عدم پخش مجموعه زیرخاکی به‌دلیل حضور این بازیگر در این مجموعه منتشر شد.

این ماجرا با آغاز پخش این سریال پایان یافت اما موضوع مربوط به این خانم بازیگر یعنی گوهر خیراندیش نخستین مورد از این اتفاقات نیست و آخرین مورد هم نخواهد بود. هنرمندان زیادی در زمان‌های مختلف به‌دلیل انتشار یک تصویر یا ویدئو و یا یک اظهارنظر ممنوع‌التصویر شده‌اند.

به دنبال آن هم موارد متعددی بوده است که یک فیلم یا سریال به‌دلیل ممنوع‌التصویری یک بازیگر که در آن فیلم یا سریال بازی کرده است برای همیشه در صدا و سیما بایگانی شده است. در پس همه این اتفاقات یک پرسش همیشه مطرح بوده است: ملاک ممنوع‌التصویر کردن افراد در صداوسیما چیست و چه کسی این ملاک‌ها را تعیین می‌کند؟

قاعدتا برای چنین امر خطیری که ممکن است سرنوشت هنری افراد را عوض کند یا نتیجه تلاش های انجام گرفته در تولید یک مجموعه را بایگانی کند باید دستورالعمل واضح و شفافی وجود داشته باشد و مطابق آن درباره عملکرد افراد قضاوت شود. نه فقط باید شاخص‌های واضحی برای ممنوع‌التصویر کردن هنرمندان وجود داشته باشد بلکه هنرمندان هم از آن شاخص‌ها مطلع شوند.

علت این مسئله هم روشن است چون به بیان علما «عقاب بلا بیان» قبیح است. یعنی فرد پیش از تنبیه باید به زشت بودن یک فعلی آگاه شده باشد. اگر یک هنرمند را از ضوابط حاکم بر صدا و سیما آگاه نکرده باشیم نمی‌توانیم او را به‌دلیل رعایت نکردن ضوابط، ممنوع‌التصویر کنیم.

متاسفانه در حال حاضر به نظر می‌رسد چنین دستورالعملی یا اتفاق نظری در صدا و سیما وجود ندارد. در نتیجه شاهد اعمال سلیقه درباره هنرمندان مختلف هستیم. سلیقه‌ای که به نظر می‌رسد گاه از ناحیه دستگاه‌هایی خارج از این سازمان نیز به صدا و سیما تحمیل می‌شود. دلایلی که باعث ممنوع الکاری هنرمندان می‌شود قاعدتا یا مربوط به شئونات شرعی و عرفی است یا مربوط به ضوابط سازمانی است و یا ماهیتی سیاسی و امنیتی دارد و به نظر می رسد که تقریبا در همه این حوزها شاهد اعمال سلیقه نیز هستیم و ضوابط ابعاد مربوط به تصمیم گیری در این زمینه چندان که باید روشن نیست. این موضوعی است که محمد سرافراز رئیس سابق سازمان صداوسیما نیز در گفت‌وگویی با روزنامه شرق در اسفند 97 به آن اشاره کرده بود: «بخشی از دخالت‌های خارج از سازمان این بود که دستگاه‌های امنیتی می‌گفتند اینها ممنوع‌الکار و ممنوع‌الورود به سازمان شوند. من با این حرف مخالفت ندارم؛ چون یک دستگاه امنیتی وظیفه دارد در این موارد تحقیق کند و نظر بدهد؛ ولی مشکلی که اتفاق افتاد، این بود که مثلا باید فهرست شفاف و روشنی از هنرمندان و کارشناسانی که ممنوع‌الورود و ممنوع‌الکار بودند، وجود می‌داشت که وجود نداشت. چیزهای پراکنده‌ای بود که شامل چند هزار نفر می‌شد... فهرست منسجمی نداشتند و... برخی از آنها هم از دنیا رفته بودند. بعد از مدت‌ها این کار را کردند که آن هم دقیق نبود. در‌حالی‌که مسئولیت و پاسخ‌گویی در این حوزه با رئیس صداوسیما بود.» با توجه به موافقت صریح سرافراز با ورود نهادهای امنیتی به تصمیم گیری در زمینه ممنوع الکاری به نظر می رسد منظور او در این بخش از گفت‌وگو اشاره به روشن نبودن فهرست و دلایل احتمالی «امنیتی و سیاسی» و دقیق نبودن آن‌هاست، اما واقعیت این است که ممنوع الکاری در صدا و سیما لزوما به دلایل سیاسی و امنیتی رخ نمی دهد و گاه فشارهای نهادهای فرهنگی دیگر در جامعه یا حتی برخی جوسازی های سیاسی از سوی جریان ها یا افراد سیاسی پرنفوذ نیز در این امر موثر است که طبیعتا باید برای آن سازوکار تعریف کرد و نباید تصمیم گیری در این زمینه را به جو غالب در جامعه سپرد. البته مساله ورود نهادهای امنیتی به حوزه فرهنگ و هنر و حدود اختیارات آن ها نیز خود موضوع مستقلی است که محل اختلافات و ابهاماتی دیگر است. مثلا برخی معتقدند تمامی تصمیمات مربوط به ممنوع الکاری یا محدودیت های کاری اهالی فرهنگ و هنر را با هر ماهیتی که دارد می بایست بر عهده نهادهای امنیتی گذاشت و برخی دیگر قایل به این امر نیستند. اما آنچه مسلم است و در بیان رییس سابق صدا و سیما و البته اغلب کارشناسان فرهنگی نیز به چشم میخورد لزوم ایجاد ضوابط شفاف و روشن در همه این زمینه هاست.