شعر ضعیف در فضای شعر آئینی فراوان است؛ تقلید از سبک خوانندگان درست نیست
محمود تاری با انتقاد از تقلید برخی از مداحان از خوانندگان طاغوتی و گرایش به شهرتطلبی، این روند را انحرافی خطرناک دانست و گفت مداحی باید بر پایه شعر فاخر و اندیشه دینی باشد.
محمود تاری با انتقاد از تقلید برخی از مداحان از خوانندگان طاغوتی و گرایش به شهرتطلبی، این روند را انحرافی خطرناک دانست و گفت مداحی باید بر پایه شعر فاخر و اندیشه دینی باشد.
خبرگزاری مهر- گروه دین و اندیشه - فاطمه علی آبادی: شعر آئینی و سنت ستایشگری اهل بیت علیهمالسلام، از عمیقترین جلوههای فرهنگ ایرانی اسلامی است؛ میدانی که در آن، ایمان و هنر در آمیزهای از احساس و ادراک به هم میرسند. در روزگار ما، شاعران و ستایشگرانی که با اخلاص و دانش در این عرصه گام نهادهاند، نقشی مؤثر در تبیین معرفت دینی، انتقال پیام اهل بیت و پاسداری از زبان فاخر شعر فارسی ایفا کردهاند.
گفتگوی پیش رو با محمود تاری، شاعر و ستایشگر با سابقه، تلاشی است برای واکاوی تجربههای زیسته او در مسیر شعر آئینی، بررسی پیوند میان شعر و منابع اصیل دینی، و نقد وضعیت شعر و مداحی امروز. در بخش اول این گفتوگو، تاری از سابقه حضور خود در حوزه هنری، بهرهمندی از محضر استادان برجسته شعر و عرفان، و نقش قرآن و نهجالبلاغه در الهامهای شعری خود میگوید؛ همچنین به صراحت از آسیبهایی که شعر و مداحی معاصر را تهدید میکند سخن میگوید و راه احیای اصالت و فخامت شعر آئینی را بازمیکاود.
این گفتگو در پی آن است تا ضمن تبیین مسیر شکلگیری اندیشه و آثار این شاعر آئینی، نگاهی تحلیلی به وضعیت ادبی و فرهنگی شعر مذهبی در هیئتها و رسانهها بیفکند؛ حوزهای که همچنان به اصلاحگری، بازشناسی معیارها و بازگشت به ریشههای معرفتی نیازمند است.
*با توجه به اینکه انتشار این گفتگو جنبهای عمومی دارد و مخاطبان آن تنها به جامعه دینی محدود نمیشوند، شایسته است در آغاز، معرفی کوتاهی از خودتان داشته باشید؛ از روند ورودتان به عرصه شعر آئینی و مدح اهل بیت (ع) بگویید، همچنین اگر ممکن است، از استادان و شخصیتهایی که در شکلگیری مسیر شاعری و ستایشگریتان نقش داشتهاند، یاد کنید تا در ادامه به پرسشهای اصلی بپردازیم.
اینجانب محمود تاری، از سر اخلاص و فروتنی، خود را کوچکترین خادم و ستایشگر آستان اهل بیت (ع) میدانم. پیش از آنکه توفیق قلمزدن و سرودن شعر پیدا کنم، قدم در عرصه ستایشگری نهادم و همان عشق درونی و دلبستگی عمیق به خاندان نور، مرا به سرودن شعر آئینی کشاند.
از سال 1360، بهصورت مستمر در جلسات شعر حوزه هنری حضور داشتهام و از محضر استادان و بزرگان ادب و عرفان بهره بردهام؛ از جمله مرحومین سید حسن حسینی و قیصر امینپور و همچنین علی معلم دامغانی، سهیل محمودی و دیگر گرامیان که در آن محافل پرارج، شاگردی ایشان را افتخار خود میدانم.
در حدود بیست سال حضور در جلسات شعرخوانی، از بزرگان دیگری مانند مرحوم حمید صفری، مشفق کاشانی و مرحوم شاهرخی نیز بهرهها بردهام و از محضر پرفیض آنان توشههای گرانقدری گرفتهام. همچنین در جلسات دینی و آئینی، از محضر استاد معظم آقای سازگار در هیئت ایشان و جلسه مجمعالذاکرین درسهای فراوانی در زمینه مداحی، روایت و شعر آموختم.
از دیگر محافل مؤثر در مسیر رشد شعری و آیینیام، جلسات انجمن شعر مرحوم محمدعلی مردانی (رحمهالله علیه) بود که با حضور مداوم در آن، توفیق تلمذ و بهرهمندی از آموزههای آن استاد فرزانه را یافتم. در مجموع، این مسیر را با جدیت و پشتکار دنبال کردهام و طی بیش از دو دهه شرکت در محافل شعرخوانی و آموزشی، از محضر استادان بزرگواری که نام بردم، دانش و تجربههای بسیاری کسب کردهام.
همواره آثار شعرای برجسته آئینی همچون استاد انسانی، شفق خراسانی و آقای مجاهدی را با دقت و ارادت دنبال کردهام و از اندیشه و زبان والای آنان الهام گرفتهام.
در یک جمله، هر جا که قدم نهادهام، خود را شاگردی کوچک در محضر اهل معرفت و هنر آئینی دانستهام و کوشیدهام از کلاسها و محافل دینی و ادبی، درس عشق و رسالت بیاموزم.
امید دارم به لطف خداوند متعال و عنایات اهل بیت (ع)، در عرصه شعر آئینی، گامی مؤثر و ثمربخش بردارم و آنچه آموختهام را در خدمت فرهنگ و عشق اهل بیت قرار دهم.
*با توجه به اینکه بخش مهمی از اشعار شعر آئینی ریشه در متون دینی دارد و همواره تلاش شده شاعر الهام خود را از قرآن، نهجالبلاغه و دعاهای مأثور برگیرد، بفرمائید در فرایند آفرینش شعر آئینی، چگونه از معارف قرآنی و بیانات اهل بیت (ع) بهره میگیرید و این ارتباط با منابع الهی چه نقشی در معنا، ساختار و روح اثر شعری شما ایفا میکند؟
زمانی که قصد سرودن شعر دارم، همواره میکوشم سرچشمه الهام را از منابع اصیل و معنوی از جمله قرآن کریم، نهجالبلاغه، ادعیه مأثور و سیره اولیای الهی برگیرم. چون در مسیر شعر آئینی و مذهبی حرکت میکنم، بهطور طبیعی نیازمند ارتباطی دائمی با این منابع هستم.
بسیاری از آثار من ترکیبی از آیات الهیاند؛ چنانکه برای بیان یک مضمون اخلاقی یا عرفانی، نخست به سراغ قرآن میروم تا معنای مورد نظر را در بافت وحی جستوجو کنم. گاهی مضمون شعر رنگ اندرز دارد و گاهی مستقیماً با اهل بیت علیهمالسلام پیوند میخورد. در چنین مواقعی، آیات یا عبارتهای دعاها را دستمایه الهام قرار میدهم. بارها پیش آمده است که یک جمله دعایی با آهنگ و وزن شاعرانهاش، به عنوان ردیف یا محور شعر انتخاب شده است.
علاوه بر قرآن، از نهجالبلاغه و سخنان امیرالمؤمنین علیهالسلام نیز بسیار بهره میبرم. هرگاه قرار است شعری درباره معرفت دینی یا فضیلتهای اخلاقی سروده شود، رجوع به نهجالبلاغه برایم چون چراغ هدایت است.
به باور من، شاعر آئینی باید بهگونهای عمیق با قرآن، دعاها، سخنان و سیره اهل بیت انس داشته باشد، چرا که مدیحهسرایی و ستایش اهل بیت تنها در تخیل یا احساس خلاصه نمیشود؛ بلکه باید بر پایه مستندات روایی، تاریخی و معرفتی استوار باشد تا شعر از سطح احساس به مرتبه ادراک و معنا ارتقا یابد.
از این رو، هر شعری که در قلمرو دین و آئین زاده میشود، باید ریشه در سرچشمههای ناب وحی داشته باشد؛ زیرا تنها در این صورت است که شعر آئینی ماندگار، اثرگذار و شایسته نام اهل بیت علیهمالسلام خواهد بود.
* تا امروز چند مجموعه از آثار شعری شما منتشر شده است؟
تا امروز یازده مجموعه شعری از بنده منتشر شده است. پیش از چاپ این مجموعهها، در هیئتها کار میکردم و جزوههای مناسبتی برای محرم، رمضان و دیگر ایام مذهبی تهیه و منتشر میکردیم. بعدتر با پیشنهاد نهادها و ناشران این آثار در قالب کتاب منتشر شد؛ بدون آنکه چاپ آنها با هزینه شخصی صورت گیرد.
برای نمونه، حدود ده سال پیش بنیاد دعبل پیشنهاد چاپ مجموعهای از اشعار مهدوی را داد. بنده نیز حدود صد و شصت تا صد و هفتاد غزل مهدوی را تقدیم کردم که با عنوان «مکتوب عشق» منتشر شد. اکنون نیز در نظر دارم مجموعه جدیدی با همین عنوان آماده کنم.
از دیگر آثارم میتوان به مجموعه «همنفس با کربلا» اشاره کرد که شعرهای عاشورایی را شامل میشود و تا چاپ هشتم رسیده است. همچنین مجموعه «در آغوش زخم» و «در آنسوی آسمان» شامل اشعار مربوط به مکه و مدینه و امامان مدفون در آن سرزمینهاست. مجموعه «ریحانه بهشت» نیز ویژه اشعار فاطمیه و منسوب به حضرت زهرا سلاماللهعلیهاست. آثار دیگری نیز دارم که اکنون نامشان در ذهنم نیست، چون سالها از چاپ آنها میگذرد.
تمامی این آثار در چهارچوب شعر آئینی و در محور ستایش اهل بیت نوشته شدهاند؛ چراکه ما از این حریم عبور نمیکنیم و هرچه توفیق داریم، در خدمت همان خانه نور است.
* شما سرودن شعر را از بیست سالگی آغاز کرده اید. به جز قالب شعر نو، در عموم قالبها طبع آزمایی کرده اید. با این پیشینه شعری، اوضاع شعر زمانه را چگونه تحلیل میکنید و جایگاه شعر آئینی هیئات را چطور میبینید؟
اگر بخواهیم وضعیت شعر امروز را بهطور واقعبینانه بررسی کنیم، باید بگوییم شعر در همه شاخههای هنری، مثل سایر هنرها، سه سطح دارد: شعر خوب و ماندگار، شعر متوسط، و شعر ضعیف. این طبیعت هنر است که آثار در مراتب گوناگون از حیث کیفیت قرار گیرند. اما اکنون در فضای شعر هیئتی و شعر آئینی، متأسفانه شعر ضعیف فراوان دیده میشود.
در شبکههای اجتماعی هرکسی هرچه میخواهد میگوید، بیهیچ نظارت و معیار سنجشی، منتشر میشود و گاه به اسم شعر آئینی در معرض دید عموم قرار میگیرد. ضعف این آثار گاه در تألیف است؛ یعنی از نظر روایی و تاریخی هیچ تکیهگاهی ندارند. گاه نیز ضعف از حیث وزن، قافیه و ساختار شعری است. این ضعفها موجب آسیب جدی به اعتبار شعر آئینی میشود تا جایی که گاه آبروی شعر در خطر میافتد.
امروزه با افرادی مواجهایم که استاد ندیدهاند، نقد نمیپذیرند و توانایی علمی لازم برای سرایش شعر آئینی ندارند. در نتیجه، آثار ضعیف تولید میکنند و چون نظارتی وجود ندارد، همان آثار وارد مجالس مذهبی و فضای رسانهای میشوند. تأسفبارتر اینکه برخی از مخاطبان، این شعرهای سطحی و نازل را میخوانند و محبوبشان میدانند؛ این به معنای خوراک مسموم معنوی است.
*به نظر شما، شعر آئینی خوب هنوز در جامعه جایگاه دارد، اما به خاطر سلیقه مداحان بهویژه نسل جوان شعر نازل رواج بیشتری یافته و قالب شده است؟
بله، متأسفانه همینگونه است.
*آیا دلیل اصلی رواج شعر نازل، کجسلیقگی افرادی است که شعر را انتخاب میکنند؟
تا حدودی بله اما باید بین نداشتن دانش شعری و کجسلیقگی شعری تفاوت گذاشت. کسی که شعر نمیشناسد، ممکن است از بیاطلاعی خطا کند، اما اگر بخواهد یاد بگیرد، قابل هدایت است. در مقابل، فرد کجسلیقه نه دانش شعری دارد و نه سوال میکند؛ حتی وقتی اشتباه میکند، بر آن اصرار دارد و آن را تکرار میکند.
برای مثال، اگر کسی بخواهد کالایی بخرد و جنس خوب را از بد تشخیص ندهد، میتواند از فروشنده سوال کند و جنس مناسب را برگزیند. اما فرد کجسلیقه همان جنس معیوب را انتخاب میکند و حتی وقتی آسیب میبیند، باز هم درس نمیگیرد. در شعر هم همین است: شاعر یا مداح کجسلیقه دائم به دنبال اشعار سطحی و چالشبرانگیز است؛ شعرهایی که نه ادبیات، نه استناد روایی یا تاریخی، نه معنویت حقیقی دارند. این افراد نه میخواهند بدانند شعر خوب چیست و نه از بزرگان و استادان میآموزند.
بارها در جلسات، حتی به مداحان بزرگ که بنده بهخاطر علاقه با آنها گفتگو داشتهام، عرض کردهام که اشعاری که میخوانید در وزن و قافیه مشکل دارند، یا مضمونشان سست است. یکی از آنان پاسخی داد که برایم دردناک بود؛ گفت: این حرفها را نزن که معنویت از بین میرود! در حالیکه اصلاح شعر نه معنویت را کم میکند، بلکه آن را اصیلتر میسازد. متأسفانه این نگاه باعث شده شعرهای نازل، مکرراً در مجالس خوانده شود و دیگران هم از سر تقلید آنها را تکرار کنند. این همان تقلید کور است که از ضعف شناخت سرچشمه میگیرد.
*با توجه به اینکه مداحی اصیل در گذشته پیوند ناگسستنی با شعر فاخر داشته و مداحان کلاسیک با قصیدهخوانی، ذوق مخاطبان را تربیت میکردند، امروز با رواج مداحیهای ساده و عامهپسند، چگونه میتوان نقش تربیتی و فرهنگی مداح را احیا کرد تا بار دیگر مداحی به جای تابعی از سلیقه عمومی، مربی فهم و ذوق ادبی مردم باشد؟
مداحی واقعی، همانگونه که استادان بزرگ فرمودهاند، باید در خدمت شعر اصیل باشد. مداح اگر قرار است بیست دقیقه تا نیم ساعت مداحی کند، حدود بیستوپنج دقیقهاش با شعر سروکار دارد؛ پس باید خوراک خوب و مستند ارائه کند. پیشینیان ما چنین بودند. مداحان قدیم پیش از آغاز مداحی، شعر فاخر میآموختند. بسیاری از آنان از اشعار صائب تبریزی استفاده میکردند، چون سرشار از مضامین اخلاقی، عرفانی و پخته بود.
امروزه برخی میگویند شعر صائب را مردم نمیفهمند، در صورتی که این نگاه کاملاً اشتباه است. رهبر معظم انقلاب فرمودند: شما فرهنگسازی کنید، شعر خوب بخوانید هرچند مخاطب در ابتدا معنایش را ندانند؛ بعد از مدتی فهم مخاطب بالا میرود. شاعر و مداح باید مربی ذوق مردم و نه تابع سطح پایین سلیقه عمومی باشد. اگر فرهنگ شعر خوب گسترش یابد، مردم خودشان خواهان کار فاخر خواهند شد.
قبل از انقلاب، مداحان قصیدهخوانی داشتند که گاه سی یا چهل بیت شعر میخواندند؛ شاید مردم فقط ده بیتش را میفهمیدند، اما همان باعث رشد ذهن و ذوق مخاطب میشد. همین پرورش ادبی مردم باعث شد که پس از انقلاب نیز فرهنگ شعر فاخر ادامه یابد.
متأسفانه عدهای از مداحان با وجود آنکه باید حریم جایگاه خود و حرمت مخاطبان را پاس دارند به خواندن اشعاری نازل روی آوردهاند؛ اشعاری که نه شأن ستایشگری اهل بیت را پاس میدارد و نه عمق معنایی دارد. برای نمونه، مداحی میگوید: «در قبرم برایم قبر ششگوش میسازند!» غافل از آنکه «شش گوشه» قبر مقدس امام حسین علیهالسلام است، نه لقبی برای کسی که گویا خود شش گوش دارد. چگونه میتوان در قبری تنگ، «قبر ششگوشه» ساخت؟ این قبیل تعبیرها بهغایت نادرست و بیش از آنکه اثر معنوی داشته باشد، موجب تخریب ذائقه شنونده میشود.
چنین رفتارهایی ذوق عمومی مردم را پایین آورده و تصور غلطی پدید آورده است که گویا هیئتیها تنها طالب مضامین سطحی هستند. درحالیکه واقعیت جامعه مذهبی ما خلاف این است.
*رسانه در این وضعیت چه نقشی دارد؟
بسیاری از مخاطبان از تکرار خوانشهای ضعیف و تقلیدی خسته شدهاند؛ آثار این مداحان چندبار از رسانه ملی یا فضای مجازی پخش میشود و هنگامی که صدای آشنای آنان را میشنوند، بعضاً برنامه را قطع میکنند و میگویند: این صدا دیگر خستهکننده شده است.
رسانهها نیز غالباً بر چند چهره محدود تمرکز دارند؛ همانهایی که کارشان بارها مورد نقد جدی قرار گرفته اما همچنان پخش میشوند. گاهی حتی این احساس بهوجود میآید که در پس این انتخابهای مکرر، ارادهای برای پایین نگهداشتن سطح مداحی وجود دارد؛ گویی قرار است مردم از مسیر مداحی فاخر و اصیل جدا شوند.
با این همه، ارادت مردم به خاندان اهل بیت همواره پایدار و پرشور است و حضورشان در هیئتها نشانه روشن همین تعهد قلبی است؛ اما آنچه کمتر دیده میشود، دقت در رسالت حقیقی مداح است. امروز تمرکز جلسات بر شمار مخاطبان و نه بر کیفیت شعر و اجرا است. میگویند فلان هیئت هزاران نفر عضو دارد، اما پرسیده نمیشود که چه محتوایی عرضه میشود و چه فرهنگی تولید میکند. این یکی از آسیبهای بزرگ حوزه ستایشگری است.
از سوی دیگر، برخی مداحان جوان و حتی شناختهشده، تقلید از سبک خوانندگان طاغوتی را پیش گرفتهاند که غلط است در حالیکه مقام معظم رهبری در دیدار با مداحان به صراحت فرمودهاند؛ بنابراین نیازی نیست در همه امور نظر جمع را جویا شویم بلکه باید دیدگاههای رهبر انقلاب را نصبالعین قرار دهیم و بر همان اساس حرکت کنیم؛ زیرا ایشان در همه حوزهها، از جمله شعر و مداحی، ورود دقیق و راهبردی داشتهاند و بیاناتشان جهتدهنده و کلیدی است. بااینحال، ما که خود را پیرو ولایت میدانیم، در عمل از این رهنمودها فاصله گرفتهایم.