سه‌شنبه 6 آذر 1403

مودودی: شرکت‌های برند امپراطوران عصر جدید هستند / روستایی که با سرمایه‌گذاری یارانه به اشتغال کامل رسید!

خبرگزاری دانشجو مشاهده در مرجع
مودودی: شرکت‌های برند امپراطوران عصر جدید هستند / روستایی که با سرمایه‌گذاری یارانه به اشتغال کامل رسید!

گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو - سینا احدیان؛ در بخش مقدماتی پرونده "دیپلماسی اقتصادی" به اهمیت صادرات به عنوان موتور محرک تولید بخصوص در شرایط تحریم و جنگ اقتصادی، مزایا و ظرفیت‌های اقتصادی بالقوه کشور برای تعامل با سایر کشور‌ها و همچنین اهمیت توسعه تجارت خارجی با کشور‌های همسایه و اثر آن بر رشد و رونق تولید و اقتصاد ایران پرداختیم. در ادامه پرونده به دنبال رسیدن به پاسخ این سوال که چرا ایران تا کنون نتوانسته است از ظرفیت بازار کشور‌های دوست و همسایه به خوبی استفاده کند سراغ سرپرست سابق سازمان توسعه تجارت ایران رفتیم. در سه بخش قبلی گفتگو با دکتر مودودی به بخشی از مشکلات تولید و تامین کالا‌های صادراتی یا به عبارت دیگر نیاز‌های کشور‌های همسایه و چرایی ضعف ایران در تامین بازار‌های مذکور و همینطور ظرفیت‌های فوق العاده و چشمگیر اقتصاد ایران با ذکر چندین مثال اشاره شد. در ادامه چهارمین قسمت گفتگو با محمدرضا مودودی؛ سرپرست سابق سازمان توسعه تجارت ایران با تاکید بر تقویت بخش خدمات و برندسازی تقدیم می‌شود.

بیشتر بخوانید: پرونده ویژه دیپلماسی اقتصادی | توسعه تجارت 1؛ مودودی: 98 درصد صادرات ایران محدود به 234 قلم کالا / چرا فرصت صادرات 1.5 میلیارد دلاری به روسیه از دست رفت؟ پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | توسعه تجارت 2؛ مودودی: ساخت داخل فقط در بحران ارزی مهم می‌شود / واردات همیشه به تولید و صادرات می‌چربد! پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | توسعه تجارت 3؛ وقتی سود سرمایه‌گذاری در صنعت غذایی معادل درآمد نفتی کشور است! / مافیای واردات سدی در برابر توسعه صادرات در بخش قبلی با ذکر مثال‌هایی از لزوم گره زدن منافع بخش خصوصی به توسعه اقتصادی کشور صحبت کردید در این رابطه مثال‌های دیگری بزنید.

زمانی به کرمان رفتیم و دیدیم یک فضایی برای سازمان میراث فرهنگی بوده است و در سال صد میلیون به آن بودجه می‌رسیده و واقعا بیقوله‌ای بود که در خودش فرو می‌ریخته است. این فضا را به مدت 25 سال به بخش خصوصی دادند؛ وقتی عکس‌ها را بین گذشته و حال مقایسه می‌کنید تفاوت را کاملا احساس می‌کنید. درست است به مرکز تفریحی برای کسب درامد هم تبدیل شده، ولی در عین حال شاخصه‌های باستانی و آن آثار ماندگار دائما ترمیم و بهسازی می‌شود و برایش جاده زده و آماده اش کرده و زیبایی محیطش باعث شده که همه لذت ببرند. این‌ها تاثیر گره زدن درآمد بخش خصوصی به توسعه اقتصادی است؛ یعنی شما می‌خواهید این فرهنگ را حفظ کنید این اقتصاد را حفظ کنید این صنعت را حفظ کنید آن را با منافع بخش خصوصی طوری گره می‌زنید که هم او به نتیجه‌ای که می‌خواهد برسد هم شما. یکی از شرکت‌های موفق به یکی از روستا‌ها که اکثرا بیکار بودند گفته بود پول یارانه نقدی ماهانه خود را در صندوقی که خودتان هیئت امنایش باشید بریزید هر چه قدر پول ریختید معادلش ما پول میگذاریم و شما براساس نیاز همین منطقه بیایید با این پول کسب و کار راه اندازی کنید؛ اگر کسی گوسفندی می‌خواهد بخرد، گاوی بگیرد یا قالیچه‌ای درست کند از این صندوق استفاده کنید مدیر آن شرکت می‌گفت یکسال بعد رفتم و دیدم هیچ کس دست به یارانه اش نزده و مردم روستا همه پول یارانه را در این صندوق می‌ریزند و با سرمایه گذاری در مواردی که گفتم بیکاری ازبین رفته است. یا در یک روستای دیگر در شمال کشور که کاملا در حاشیه و بن بست بوده شرکتی که از اقوام خود روستائیان هم بودند به همین شکل ورود کرده و روستا را تبدیل به یک دهکده گردشگری کرده بودند و از طریق اینترنت تبلیغات کرده بودند. مدیر این شرکت هم می‌گفت این طرح چنان با استقبال روبه رو شد که مجبور شدیم جلوی این روستا گیت بگذاریم و پول بگیریم که مزاحم توریست‌ها نشوند و البته آنقدر حجم ورود به این روستا زیاد شده که نمی‌توانیم خدمات بدهیم. خب خدا به ما چه قدر از این زمین‌ها و روستا‌های زیبا داده است؟ تمام شمال و غرب کشور را بروید همه فوق العاده زیبا هستند و می‌توانند تبدیل به فرصت‌های درآمدی برای کشور شوند، مخصوصا برای همسایه‌های ما که کشور‌های عرب زبان یا کرد و بلوچ هستند و پیوند‌های قومی دارند. از طرفی در کشور خودشان این زیبایی‌ها را ندارند و علاقه‌مند به استفاده از این ظرفیت هستند. فرض کنید در بحث خدمات و مخصوصا صنایع خلاق چه قدر ظرفیت داریم که استفاده نکردیم واقعا در این بخش فرصت سوزی کلان می‌کنیم. ما چه قدر می‌توانیم موسیقی اصیل خودمان را در کشور‌های مختلف ببریم؟ چه قدر می‌توانیم گالری‌هایی در کشور‌های همسایه ایجاد کنیم که محصولات هنری خودمان را عرضه کنیم؟ خیلی‌ها دنبال قصه‌های ایران هستند نمی‌دانند ایران کجاست و هر چه این تجارت را به فرهنگ و هنر خودمان گره بزنیم می‌توانیم درآمد کسب شده را پایدارتر کنیم. ما در کشور گروهی داریم که در زمان اندکی نزدیک به 40 میلیون یورو انیمیشن تولید کرده و بعد می‌گوید اگر واقعا فضایی به اندازه 1000 متر داخل شهر داشته باشم می‌توانم تا سه برابر افزایش درآمد ایجاد کنم! تازه این یک شرکت است از این دست کار‌ها که ما غافل بودیم و فکر می‌کنیم فقط محدوده تجارت محدود به کالا‌های سنتی ماست و نمی‌خواهیم این پارادایم تغییر کالا و استفاده از ظرفیت خدمات و توریست درمانی یا از این دست کالا‌هایی که می‌تواند جایگزین شود، چون هیچ وقت جدی نگرفتیم متاسفانه روی 50 میلیارد دلار صادرات درجا می‌زنیم.

بیشتر بخوانید: پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | قزاقستان؛ سهم ایران از بازار 20 میلیارد دلاری همسایه تقریبا هیچ! پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | ترکمنستان 2؛ محمدنژاد: مشکلات اقتصادی ما درونی است نه بیرونی پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | عمان1؛ ضرابی: سهم ایران از واردات 28 میلیارد دلاری عمان تنها 2 درصد است! پرونده ویژه «دیپلماسی اقتصادی» | ترکیه 1؛

ابراهیمی: فرصت طلبی در تجارت خارجی را از ترک‌ها یاد بگیریم

در واقع شما معتقدید در بخش صادرات و تجارت خارجی یا کسب درآمد ارزی خدمات پتانسیل بیشتری از تولید کالا دارد؟

من فکر می‌کنم ما در تولید هم خیلی پتانسیل داریم، اما در خدمات خیلی بیشتر پتانسیل داریم ما فقط یک قلم کالا را اگر بخواهیم یک قلم خدمت رامثال بزنیم بحث ترانزیت است. در بحث ترانزیت ما کشوری هستیم که 15 همسایه داریم همه می‌خواهند با هم و سایر دنیا ارتباط برقرار کنند و شاید یکی از بهترین راه‌ها برای وصل شرق به غرب و شمال به جنوب و حتی اروپا به آسیا خود همین موقعیت استراتژیکی یا ژئواکونومیکی ما است که در منطقه داریم و واقعا اگر در غالب این تنش‌های بین المللی قرار نمی‌گرفت می‌توانستیم از ظرفیت فرودگاهی، ریلی و جاده‌ای چنان استفاده کنیم که بیش از آن چیزی است که تصور بکنید. در تجارب خود مثال عینی برای عرایضی که مظرح شد مشاهده کرده‌اید؟ بله، خاطرم هست وزیر صنعت استرالیا ایران آمده بود و ما میزبانش بودیم زمانی که ما بدرقه اش کردیم و می‌خواست از فرودگاه امام برود به او گفتم مسیر پرواز شما چگونه است که گفت از دبی می‌روم استرالیا، پرسیدم که برنامه‌های پروازی دبی استرالیا به چه صورت است و گفت 167 پرواز در هفته دارند، بعد خود او نگاهی کرد و گفت این‌ها باید در تهران می‌بود یعنی اصلا در سطح دبی نیست که این چنین خودش را به کانون تردد کشور‌ها تبدیل کند! این فقط یک استرالیا است، چین یا مالزی و سنگاپور همه برای رسیدن به اروپا ناگزیر از این که این خط سیر را طی کنند ایران فرصت طلایی برای این کار دارد. گاهی انسان شک می‌کند چه قدر ممکن است همسایگان ما هزینه کرده باشند برای اینکه دافعه نسبت به ایران ایجاد کنند که خودشان جذاب باقی بمانند. بخشی از این معضل قاعدتا به داخل و سیاست‌های غلط برمی گردد که ایران نخواسته نسبت به این موارد به گونه بلند مدت فکر کند و سهم خودش را تضمین کند.