مکانیسم ماشه تهدیدی قدیمی با اثری محدود / علویتبار: پزشکیان برای تغییر پارادایم باید شجاع باشد!

احیای مکانیسم ماشه بیشتر باید بهعنوان یک اقدام نمایشی و نمادین تحلیل شود، نه یک تغییر استراتژیک در وضعیت اقتصادی ایران!
سرویس سیاست مشرق - در میان انبوهی از گزارشها و تیترهای خبری، در یک بسته کامل با نام «ویژههای مشرق» شما را در جریان مسائل مهم و اثرگذار از نگاه روزنامههای کشور قرار میدهیم.
در این ویژهنامه، نگاهی به آخرین مواضع جناحهای سیاسی و تحولات مهم داخلی، خارجی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی کشور انداخته میشود که مخاطبان بامطالعه آن به رهیافتهای مهم، نکات و تأملات از سیر وقایع اثرگذار دست خواهند یافت، در این بخش با ما همراه باشید.
*********
در میانه پیچیدگیهای حقوقی و سیاسی توافق هستهای ایران، یکی از مفاهیم کلیدی که از همان ابتدا توجه کارشناسان، سیاستمداران و افکار عمومی را به خود جلب کرد، «مکانیسم ماشه» یا همان Snapback بود.
این مکانیسم که از منظر حقوقی بر پایه قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل بنا شده، ابزاری است که به طرفهای غربی برجام، بهویژه آمریکا و اروپا، این امکان را میدهد که بدون نیاز به رأیگیری و اجماع، تحریمهای بینالمللی پیش از برجام علیه ایران را به طور خودکار بازگردانند.
روزنامه هممیهن در گزارش امروز خود به سراغ مذاکرات ایران با اروپا درباره مکانیسم ماشه پرداخته و نوشته است:
ظاهراً تمدید مکانیسم ماشه جدی شده است. اروپا هم در این تمدید ذینفع است. با این کار تروئیکای اروپایی همچنان در پرونده هستهای ایران نقش ایفا خواهد کرد و ایران هم فرصت بیشتری برای اجماعسازی در داخل خواهد داشت. ترامپ هم فرصت بیشتری برای پیشبرد دیپلماسی اجبار بهدست خواهد آورد.
این روزنامه در ادامه مینویسد:
خوشبین بودن در این شرایط دشوار است برای اینکه سه شرطی که اروپا برای به تعویق انداختن مکانیسم ماشه تعیین کرده برای ایران تقریباً غیرممکن است. این سه شرط شامل، احیای بازرسی آژانس از تاسیسات ایران، تعیین تکلیف و حسابرسی به بیش از 400 کیلوگرم مواد اورانیوم غنیشده با غنای 60 درصد و سوم بازگشت به میز مذاکره با آمریکا است. دو شرط نخست که به آژانس برمیگردد ممکن است به حمله مجدد اسرائیل منتج شود و یافتن اینکه دقیقاً چه اتفاقی در تاسیسات هستهای ایران افتاده و این مواد غنیسازی شده کجا هستند، میتواند به این اتفاق منتهی شود. بازگشت به میز مذاکره مستقیم با آمریکا هم با کشوری که ایران را مورد حمله نظامی قرار داده از نظر سیاسی برای مقامهای جمهوری اسلامی دشوار است.
مکانیسم ماشه، یک ابزار فشار سیاسی و حقوقی است که از ابتدا در دل برجام وجود داشت و اتفاق تازهای نیست، تجربه آمریکا در سال 1399 نشان داد که استفاده از آن با مخالفت جهانی مواجه میشود و در عمل تأثیر چندانی بر اقتصاد ایران ندارد، بهویژه وقتی کشور تحت تحریمهای ثانویه بسیار شدیدتر از سوی آمریکاست.
در شرایط کنونی، Snapback بیشتر جنبه روانی و سیاسی دارد تا اقتصادی یا اجرایی. اقتصاد ایران در مواجهه با سناریوهای سختتر از این مکانیسم، تابآوری نسبی نشان داده و مسیر تعامل با کشورهای غیرغربی نیز دستکم در سطح منطقهای، از این سازوکار مستقل است.
باید پذیرفت که تهدید به فعالسازی مکانیسم ماشه بیش از آنکه ابزار واقعی فشار اقتصادی باشد، یک ابزار جنگ روانی و دیپلماتیک است. هدف اصلی این ابزار، ناامیدسازی جامعه، فشار داخلی به حاکمیت، و ایجاد ابهام در آینده اقتصادی است.
این در حالی است که ساختار تحریمی واقعی، هماکنون هم در شدیدترین وضعیت ممکن از سوی آمریکا اعمال شده و ابزار بیشتری برای فشار باقی نمانده است.
بنابراین، احیای مکانیسم ماشه بیشتر باید بهعنوان یک اقدام نمایشی و نمادین تحلیل شود، نه یک تغییر استراتژیک در وضعیت اقتصادی ایران.
علیرضا علویتبار از تئورسینهای بدخیم جبهه اصلاحات در گفتگو با اعتماد خواهان تغییر پارادایم از سوی ایران با فشار دولت شده و گفته است:
همه میدانیم که هیچ راهحل کوتاهمدتی برای بهبود وضعیت وجود ندارد اما این گزاره به این معنا نیست که مشکلات ایران، راهحل ندارند. یک حکمرانی خوب باید در کوتاهمدت اهدافی را مشخص کند و بر اساس آنها تغییراتی را ایجاد کند. بهطور مثال حکومت در کوتاهمدت و در بازه 3ساله، 3هدف و معادله اصلی را مطرح کند. اول، کاهش بحران آب، دوم؛ مساله سطح نازل رشد اقتصادی و نهایتا مهار تورم مزمن و شدید کشور. نیازی نیست که اهداف بیشتری اعلام شود.
این فعال اصلاحطلب همچنین گفته است:
همینها در دستور کار قرار بگیرد خوب است. بعد هم گفته شود حاکمیت هر الزامی که برآمده از اجماع نخبگانی باشد را پذیرفته و آن را عملیاتی میکند. این الزامات ممکن است در حوزه سیاست خارجی در نوع سازماندهی و اصلاح نظام بانکی در توزیع منابع مالی، مدیریت بازار مالی و... باشد. اما هر راهکاری که اجماع نخبگانی پیشنهاد شود باید عمل شود.
بزرگنمایی فلج شدن اقتصاد و مقصر دانستن حاکمیت از سوی اصلاحطلبان بدخیم تلاشی برای کانونی سازی مشکلات است. این جریانها در باطن با ایجاد وحشت جمعی، زمینه را برای پذیرش اصلاحات تحمیلی و تسلیم در برابر غرب را فراهم میکنند.
فرادی چون علویتبار با القای خطر جنگ و شورشهای داخلی، تعطیلی مقاومت و هضم ایران در مناسبات تحمیلی آمریکا و اسرائیل را بهعنوان تنها راهحل معرفی میکند. این گفتمان، تحت پوشش «آشتی ملی»، فریبی برای تسلیم ایران به دشمن است.


