میزان توجه به لغو کنسرت همایون در توئیتر تقریبا به اندازهی اسنپبک بود / سلطنتطلبها و پایداریچیها، اصلیترین مخالفان کنسرت شجریان

مرضیه ادهم، پژوهشگر حوزه رسانه و فضای مجازی، احسان امینی، کارشناس حوزه سیاستگذاری فرهنگی و حکمرانی فضای مجازی، مجتبی قلیپور، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، محمد رهبری، جامعهشناس سیاسی و پژوهشگر حوزه فناوری و جلال سمیعی، روزنامهنگار، کارشناسی بودند که برای بررسی ابعاد نسبت همایون شجریان و شبکههای اجتماعی در فاصله اعلام خبر برگزاری تا اعلام خبر لغو کنسرت رایگانش در میدان...
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، کنسرت خیابانی رایگان همایون شجریان در میدان آزادی، آنقدر برای او آرزوی بزرگ و برای مخاطبانش اتفاق قابل توجهی بود که با بروز اولین نشانههای احتمال تحققش ناگهان موجی فضای مجازی، شبکههای اجتماعی و ازجمله توئیتر را دربرگرفت.
از زمان برگزاری نشست خبری این کنسرت در شعبه مستقل مرکزی بانک صادرات (ظهر دوشنبه 10 شهریورماه) تا زمان اعلام خبر لغو آن (ظهر جمعه 14 شهریورماه) فضای مجازی دستکم به دو قطب مخالف تبدیل شد. این حجم از بحث و فحص اگرچه در سطح جامعه قابل مشاهده نبود اما شبکههای اجتماعی بهعنوان بازتابدهندهی دست کم بخشی از جامعه، کنسرت شجریان را تبدیل به «منبعی متنباز» کرده، روایتهای خود را بر آن سوار کردند و و کار را تا فحاشی به یکدیگر و فحاشی به شجریانِ پسر و پدر پیش بردند. هیجان ناشی از این وضعیت به حدی بود که در نهایت به تخریب چهرهی همایون شجریان در فضای مجازی، بهعنوان هنرمندی تا پیش از این محبوب، منتهی شد. در چنین فضایی سوالهای بیجواب بسیار بودند. ازجمله ارزیابی کارشناسان شبکههای اجتماعی از تاثیر و قدرت فضای مجازی در تخریب چهرههای فرهنگی که اخیرا شدت بیشتری نیز پیدا کرده است و این که، درمجموع شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، به چه میزان و چگونه و طی چه سازوکاری دو قطبی موجود در جامعه را تشدید میکنند و باعث شکلگیری رویکردی منفی نسبت به یک رویداد فرهنگی، یک هنرمند و... میشوند؟ تا جایی که آن رویداد یا هنرمند بهعنوان بخشی از پروپاگاندای نظام تلقی میشود. خبرآنلاین برای یافتن پاسخ این پرسشها به سراغ (به ترتیب تاریخ انتشار) مرضیه ادهم، پژوهشگر حوزه رسانه و فضای مجازی، احسان امینی، کارشناس حوزه سیاستگذاری فرهنگی و حکمرانی فضای مجازی، مجتبی قلیپور، عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات راهبردی، محمد رهبری، جامعهشناس سیاسی و پژوهشگر حوزه فناوری و جلال سمیعی، روزنامهنگار رفت.
بلندترین صداهای مخالف کنسرت همایون شجریان؛ سلطنتطلبها و پایداریچیها
مرضیه ادهم معتقد است در این ماجرا دو گروه، یکی در خارج و دیگری در داخل؛ یکی سلطنتطلب و دیگری پایداریچی، بیش از سایر گروهها دیده شدند. در واقع صدای مخالف برگزاری کنسرت خیابانی همایون شجریان، صدایی بود که از این دو گروه شنیده میشد. به عقیده او الگوریتم شبکههای اجتماعی در نشان دادن افراد همنظرتان به شما و قرار دادنتان در اتاق پژواک، ناگزیری شما از همرنگی با جماعت برای به دست آوردن تائید اطرافیان و استفاده از آزادی عملی که امکان گمنامی برایتان ایجاد میکند موجب میشود کاربران این شبکه گمان کنند حقیقت جز در نزد آنها، نزد هیچکس دیگری نیست. ادهم «نبود زیرساختهای مدنی لازم و حوزه عمومی مناسب جهت گفتوگو» را مهمترین دلیل این اتفاق برمیشمارد و میگوید: «وقتی رسانههایی چون ویاودیها، تلویزیون رسمی و سایتهای خبری معتبر از آزادی بیان و امکان برگزاری گفتوگوهای چالشی برخوردار نیستند بار صندلیهای داغ بر دوش شبکههای اجتماعی میافتد. در نتیجه مسئولیتی را که باید خبرگزاریها، رسانههای رسمی، حوزه عمومی هابرماسی، جامعه مدنی و تشکلها، کمپینسازها و... بر عهده بگیرند اینترنت و فضای مجازی بر عهده میگیرد. در حالی که قرار نبوده است اینطور باشد. پس ایراد اصلی اینجاست و اینطور میشود که ما یک روز درگیر محکوم شدن به خاطر شادی ناشی از برنده شدن تیمهای ملی هستیم و روز دیگر درگیر قضاوت درخصوص رئالیتیشوها و دیگر روز درگیر کنسرت خیابانی همایون شجریان.»
تبدیل کنسرت خیابانی به منبع متن باز برای تفاسیر سیاسی رادیکال
احسان امینی معتقد است برگزاری کنسرت خیابانی در هر کجای دنیا از بافتاری مشخص برخوردار است، به عبارت دیگر در زمان و مکانی مشخص با مخاطب و هدفی معین برگزار میشود. اما در کشور ما این کنش فرهنگی، در فضای مجازی عملا بافتار اصلی خود را از دست میدهد، در معرض قضاوت میلیونها کاربر با زمینههای فکری و دیدگاههای متفاوت قرار می گیرد و تبدیل به امری دیگر میشود. پس یک رویداد فرهنگی تبدیل به منبعی متنباز میشود و برای تفاسیر سیاسی رادیکال مورد استفاده یا به عبارت بهتر، مورد سوءاستفاده واقع میشود. به عقیده امینی باید توجه داشت که علت بسیاری از بحرانهای آنلاین، خلاءهای اطلاعاتی است و این نهادهای فرهنگی و حتی خود هنرمندان هستند که باید از موضع واکنشی خارج و به کنشگران فعال تبدیل شوند. او معتقد است اگر ارتباطی شفاف، مستمر و صادقانه با مردم وجود داشته باشد، نه خلاء اطلاعاتی شکل میگیرد و نه موجهای تخریبی یا حداقل به میزان زیادی کاهش پیدا میکند. به نظر احسان امینی، نکته آخر سیاستگذاری هوشمند آیندهنگر است. یعنی ما باید به این سمت برویم که به شکلی پیشدستانه پیوستهای اطلاعرسانی را در حوزههای مختلف از قبل در نظر بگیریم و بهعنوان مثال وقتی میخواهیم کنسرتی برگزار کنیم بدانیم که چهطور و چه زمانی و توسط چه کسی اطلاع رسانی کنیم و اساسا قبل از هماهنگی به سوی اطلاعرسانی نرویم.
دو گفتمان متضاد درباره کنسرت شجریان
مجتبی قلیپور در این مورد معتقد است بخش بزرگی از ایرانیها میخواهند زندگی کنند و حاضر نیستند برای تغییر سیاسی به تعلیق زندگی تن دهند. در این گفتمان، سیاست و زندگی به هم آمیختهاند و نمیتوان یکی را قربانی دیگری کرد. گفتمان مقابل بر این دیدگاه است که با سیاست موجود زندگی ناممکن است و آنجا هم که به ظاهر ممکن میشود نوعی فریب و تظاهر است که شهروندان نباید به آن تن دهند. در این گفتمان، باید این زندگی آمیخته با تظاهر و فریب را تعلیق کرد تا هنگامی که زندگی واقعی در سیاستی دیگر ممکن شود. گفتمان نخست وضع بدیل را از مسیر گفتوگو و تعامل و حتی فشار بر وضع موجود پی میگیرد اما گفتمان دوم وضع بدیل را در رد کل وضع موجود و مقاومت تمامعیار در مقابل آن میجوید. البته گفتمان دیگری هم هست که اساساً نسبت چندانی با تغییر سیاسی ندارد و حداکثر از تغییر سیاستی و مدیریتی استقبال میکند. اما حتی آن اردوگاه هم در این مسئله دوقطبی شده بود: آنان که از کنسرت خیابانی استقبال کردند چون میتوانست محمل شادی، همبستگی و امید باشد و آنان که آن را نمودی از رسوخ فرهنگ مبتذل و تهاجم فرهنگی و مانند آن در ارکان حکمرانی کشور میدانستند. بنابراین، در ایران دو محور سیاست و فرهنگ است که منشأ شکافها و قطبشهای بزرگ کنونی است. به عقیده قلیپور لغو کنسرت همایون شجریان تنها بر انبان بیاعتمادیها و بدبینیها افزود و خود به یکی از دهها خاطره تلخی تبدیل شد که حافظه جمعی ایرانیان را چنین مستعد قطبیشدگی بدخیم کرده است.
میزان توجه به لغو کنسرت همایون در توئیتر تقریبا به اندازهی اسنپبک بود
محمد رهبری بخشی از مخالفتهایی را که با همایون شجریان در فضای توئیتر دیدیم، برخاسته از دل جامعه میداند اما وقتی ماجرا به نقطه توهین و فحاشی میرسد چه؟ رهبری در این مورد میگوید: «اینجا ماجرا عوض میشود. این توهینها و فحاشیها را میتوان حاصل فعالیت گروههایی سیاسی ساکن خارج از کشور دانست که با قصد تخریب سرمایه اجتماعی چهرههای ساکن ایران، دست به اقدامات سازماندهیشده میزنند. ضمن این که نمیتوان کتمان کرد قطعا افرادی نیز اگرچه اندک در جامعه یافت میشوند که دیدگاهشان را با توهین مطرح میکنند. امکانی که توئیتر برای این افراد فراهم میکند، امکان گمنامی بهواسطه کاربر ناشناس بودن است. شما وقتی به عنوان کاربر ناشناس فعالیت میکنید بخش عمده کنترل اجتماعی موجود در جامعه، در موردتان صدق نمیکند. در نتیجه مواضعتان را بسیار صریحتر و بیپرواتر اعلام میکنید. اگرچه که به نظر من توهین و فحاشی به چهرههای محبوب چندان در جامعه ایران پررنگ نیست ولی بالاخره گروهی ولو اقلیت هستند که چنین رویکردی دارند. او با توجه به تسلطش بر فضای مجازی در جواب این که اساسا این میزان از توجه به موضوع کنسرت خیابانی همایون شجریان در توئیتر تعجببرانگیز بود یا خیر، توضیح میدهد: «این حجم از توجه به برگزاری و لغو یک کنسرت در توئیتر، بسیار قابل توجه بود. چرا که کنسرت یک پدیده فرهنگیهنری است و انتظار نمیرود به اندازه موضوعات مطرح در حوزه سیاسی و روابط بینالملل و یا اقتصادی جلب توجه کند. با این حال، اگرچه حجم محتوایی که در مورد اسنپبک تولید شده بود بیشتر بود اما تفاوت زیادی میان میزان توجه به اسنپبک و میزان توجه به کنسرت همایون شجریان وجود نداشت.»
کنسرت شجریان؛ به قصد ساخت و پاخت با قدرت یا برای شادمانی مردم؟
جلال سمیعی به عنوان آخرین گفتوگوشونده در توضیح این وضعیت از عبارت شکاف میان حوزه رسمی و حوزه غیررسمی استفاده میکند. به عقیده او حوزه رسمی، چه داخل ایران و چه خارج از ایران، همواره روایتی را از جامعه ارائه میدهد که هیچکدام از بازیگران حوزه غیررسمی در آن حضور ندارد. در حالی که حوزه غیررسمی بازیگرانی دارد که گاهی اوقات میتوانند در قالب کاربران ناشناس اما پرطرفدار تاثیرگذار باشند و حتی مسئلهای را از حوزه غیررسمی به حوزه رسمی بکشانند و تبدیل به مسئله حاکمیتش کنند. این شکاف البته در همه کشورهای دنیا وجود دارد و جریانهای مختلف قدرت در ساختار سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از آن به فشار اجتماعی تعبیر میکنند. اینجا اما جریانهای ذینفود متعددی وجود دارند که با استفاده از هرآنچه حساسیتها را به خود جلب میکند توجه فضای مجازی را به خود میگیرند. در واقع از هر پدیدهای برای بیان حرفهای خود استفاده میکنند. به گفته جلال سمیعی تا وقتی ملغمهای از خشم و ابهام وجود دارد هر موضوعی میتواند تبدیل به آویزی برای جلب حساسیت مخاطب و در دست گرفتن اختیار پیامرسانی برای بیان روایتهای بیان نشده شود.
59242
کد خبر 2118410



