میزگرد "ناترازی انرژی"| آیا مردم ایران پرمصرف هستند؟+ فیلم
شدت مصرف انرژی در ایران بالاست اما سرانه انرژی نسبت به بسیاری از کشورها پایینتر است. این سوال مطرح است که در شرایطی که با کسری در تأمین بنزین و گاز مواجهایم، آیا دلیل این کسری، پرمصرفی مردم است؟ آیا اساسا مردم ایران، مردمی پرمصرف هستند؟
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، سال 1401 سال بسیار ویژه و بیسابقهای در نظر تأمین انرژی کشور مخصوصا در دو پارامتر و خروجی اثرگذار بنزین و گاز بودیم. در هر دو با ناترازی و کسری قابل توجه مواجه شدیم و تلاش شبانهروزی برای تأمین نیاز مصرفی کشور در شرایط کسری تأمین گاز و بنزین نسبت به مصرف جهش یافته، صورت گرفت.
جهت بررسی شرایط فعلی کشور در تأمین بنزین و گاز، ریشهیابی و شناسایی علل بروز ناترازی و ارائه راهکارهای اجرایی بهمنظور رفع ناترازیها و اصلاح رویکردها، میزگردی با حضور "سیدهاشم اورعی"، مدرس دانشگاه، کارشناس انرژی و رئیس اتحادیه انجمن های انرژی ایران و "همت قلیزاده"، کارشناس اقتصاد انرژی و مدرس دانشگاه با موضوع "ناترازی انرژی در ایران" در خبرگزاری تسنیم برگزار شد.
ناترازی نیم میلیون لیتری تولید و مصرف بنزینمشروح بخش اول این میزگرد در ادامه آمده است.
* 170 میلیارد دلار در سال انرژی مصرف میکنیم
تسنیم: بفرمایید وضعیت فعلی انرژی ایران در بحث تامین و بخصوص مصرف چگونه است و در چه نقطه ای ایستاده ایم؟
اورعی: بهطور متوسط روزانه 105 میلیون لیتر بنزین، 110 میلیون لیتر گازوئیل، 850 میلیون مترمکعب گاز و 900 میلیارد کیلووات ساعت برق در کشور مصرف میکنیم. این اعداد زیاد مهم نیست، باید ببینیم که ارزش واقعی این میزان انرژی مصرفی در کشور چقدر است. این عدد در سال حدود 170 میلیارد دلار میشود.
باز این سوال مطرح است که این 170 میلیارد دلار کم است، زیاد است، خوب است و یا بد است؟ در پاسخ باید گفت که این هم نسبی است؛ برای اینکه ببینیم این 170 میلیارد دلار انرژی مصرفی در کشور و در طول سال کم است یا زیاد، باید با تولید ناخالص داخلی کشور مقایسه کنیم. به عبارت دیگر مهمتر از اینکه ما چقدر انرژی مصرف می کنیم، این است که با این انرژی چکار میکنیم.
وقتی این دو عدد را کنار هم میگذاریم میبینیم 42 درصد تولید ناخالص داخلی کشور ارزش انرژی مصرفی است. اگر بخواهیم بهصورت ساده بیان کنیم، مثل ایناست که ما یک مغازه یا سوپری داریم که در یک روز 100 واحد توان میفروشد، اما فقط 42 واحد پول برق و گاز مصرفی است. این مغازهدار دیر یا زود و احتمالا زود، ورشکسته می شود و نمیتواند ادامه بدهد. لذا من معتقدم خیلی باید بگردیم که شاید بتوانیم کشور دیگری در دنیا پیدا کنیم که 42 درصد تولید ناخالص داخلی را صرف مصرف انرژی کند.
* معیار صحیح، شدت مصرف انرژی است، نه سرانه مصرف انرژی!
بسیار گفته میشود که سرانه مصرف انرژی ما زیاد نیست؛ مثلا سرانه مصرف انرژی در ایران حدودا یک سوم کویت و امارات عربی است. یا تقریبا نصف آمریکا و عربستان است، ولی مسئله این است که به نظر من، اصلا سرانه مصرف معیار و شاخص درستی نیست. اصلا مهم نیست که هر نفر ایرانی در سال چقدر انرژی مصرف می کند، بلکه آن چیزی که مهم است این است که با این انرژی چکار میکند و چقدر با آن کار می کند.
میزان مصرف کل انرژی ایران در طول سال تقریبا برابر با کشور آلمان است. ببینید GDP کشور آلمان چقدر است. 4200 میلیارد دلار GDP این کشور است؛ درحالی که GDP کشور ما 400 میلیارد دلار است. دو کشور اندازه هم انرژی مصرف میکنیم، اما GDP متفاوتی داریم. به عبارت دیگر معیار صحیح، شدت مصرف انرژی است، نه سرانه مصرف انرژی!
ما میبینیم که شدت مصرف انرژی در ایران 10.5 برابر آلمان است؛ یعنی برای اینکه یک کار مشخص در ایران و آلمان انجام شود، ما در ایران 10.5 برابر بیشتر انرژی مصرف می کنیم. حالا ممکن است به درستی گفته شود که آیا ما میتوانیم خودمان را با آلمان مقایسه کنیم؟ چهچیز ما مثل آلمانی ها است که مصرف انرژی ما مثل آلمانیها باشد؟ این حرف درستی است. ولی خودمان را با خودمان که می توانیم مقایسه کنیم! اگر دو سال 1357 و سال 1401 را کنار هم بگذاریم، می بینیم مصرف انرژی کشور از 57 تا 1401 حدود 11 برابر شده است؛ اگر GDP ما هم به قیمت ثابت 11 برابر می شد، این یعنی شدت مصرف انرژی ثابت مانده بود و مشکلی هم نبود. یعنی فینفسه افزایش 11 برابری مصرف انرژی بد نیست، ولی وقتی نگاه میکنیم میبینیم در مقابل این 11 برابر انرژی مصرفی ما در این دوره به دلار ثابت، GDP فقط 31 درصد افزایش پیدا کرده است، به عبارت دیگر شدت مصرف انرژی از سال 57 تا 1401 بالغ بر 8.5 برابر شده است.
* به جهانی کردن قیمت انرژی "یارانه پنهان انرژی" میگویند!
تسنیم: یک ترسیمی از وضعیت فعلی بفرمایید و آیا شما هم معتقدید ایرانیها پرمصرف نیستند؟
قلیزاده: اینکه ما 170 میلیارد دلار ارزش انرژی در طول سال مصرف میکنیم و شدت مصرف بالاست و مصرف سرانه انرژی مهم نیست، تقریبا صحبتهای رایج یا سیاستهای رایج کشور در سه دهه اخیر است. بخصوص دو دهه اخیر!
از سال 1369 این گفته ابداع شد که ما به مردم یارانه پنهان میدهیم. چیزی میدهیم که مردم در جای دیگر بخواهند بخرند گرانتر است اما هنوز در دنیای واقعی هیچ اتفاقی نیفتاده است. برای نهادینه کردن یارانه پنهان حتی در دانشگاه ها و اذهان عمومی تلاشهای زیادی صورت گرفته است. برای اولین بار در سال 1377 یارانه انرژی در ترازنامه انرژی وزارت نیرو برای اولین بار محاسبه شد. در سال 1378 با جزئیات بیشتری این محاسبات ارائه شد و مردم را بدهکار کردند که یارانه می دهیم. در حالی که این مبحث در هیچ کجای کره زمین و کتب علمی و در هیچ مقاله ای وجود ندارد. بحث محاسبه یارانه انرژی، فارغ از دولتها بود، چرا که از سال 1369 تا سال 1386 که دولتهای مختلف با طیف ها و سلایق مختلف سیاسی در ایران حاکم بودند بر روی این مسئله تأکید داشتند. در واقع یک خط فکری در پی مسئله یارانه پنهان انرژی شکل گرفته و آن جهانی کردن قیمت انرژی است؛ و به جهانی کردن قیمت انرژی یارانه پنهان انرژی گفته می شود.
* 20 تا 30 شاخص روی شدت انرژی موثر است
تسنیم: یعنی مبنای قیمتگذاری، آن چیزی هست که در جهان اتفاق می افتد؟
قلیزاده: همانطور که شما به کمبود گاز می گویید "ناترازی گاز"؛ ما به کسری بودجه میگوییم "ناترازی عملیاتی بودجه"، به جهانیسازی قیمت انرژی هم "یارانه پنهان" میگوییم. خوب است مردم مفهوم این واژهها را بدانند. اعداد مختلفی در خصوص یارانه انرژی اعلام شده و این اعداد از 20 تا 200 میلیارد دلار متفاوت است و مدعی هستند ما به مردم یارانه می دهیم. مفهومش این است که بخشی از این را به ما پس بدهید. در خصوص واقعی سازی قیمت انرژی طبق ماده یک قانون هدفمند کردن یارانه ها در رسانهها بسیار با زرق و برق پرداخته شد. بر اساس این ماده قانونی، میبایست در بحث فرآوردههای پالایشگاهی، در 5 فرآورده اصلی، حتما قیمت به 90 درصد فوب خلیج فارس برسد و در گاز هم به 75 درصد قیمت گاز طبیعی صادراتی برسد. از اینرو در قوانین سالانه بودجه بعضا میانگین گاز بازارهای بین المللی بالاخص بازار هنری هاب ایالات متحده امریکا مبنای قیمت گذاری است.
شدت انرژی در ایران بالاست. ولی مستند به ترازنامه انرژی، حدود 20 تا 30 شاخص روی شدت انرژی موثر است. در این سه دهه اخیر، خط سیر فکری ما بیشتر بر اصراف توسط مصرف کننده تمرکز پیدا کرده و بارها شنیدهایم که گفتند مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند و بارها این جمله سخیف که هوا گرم می شود پنجره باز می کنند از دهه 70 بهبعد شنیده شده و اخیرا هم تکرار می شود.
* این ادعا که "مردم فرهنگ مصرف انرژی ندارند"، مبنای علمی ندارد
این مسئله که مردم ایران فرهنگ مصرف انرژی ندارند، مبنای علمی ندارد. برای مطالعه بخش انرژی روش های علمی داریم. ما درخصوص کشور پهناور ایران با جمعیتی 85 میلیون نفری صحبت میکنیم که طیف درآمدی آنها مختلف است. شدت انرژی معلول است. وقتی دمای ماشین بالا میرود، با دست که نمیتوان عقربه را پایین کشید، باید ماشین را متوقف کنیم و زمانی که اقدام به بهینهسازی سیستم حرارتی ماشین کنیم، عقربه نیز خودش پایین میآید. شدت مصرف انرژی نیز بههمین صورت است. وقتی ساختارها را اصلاح کنیم، شدت پایین میآید. شدت مصرف انرژی از سال 83 تا سال 89 با یک شیب ملایمتری حرکت می کرد و به استناد اینکه شدت بالاست، یک جهش بی نظیر در قیمتها اعمال شد. چنین جهش قیمتی را در جهان تجربه نداریم، یعنی در مراکز علمی، دانشگاهی و مقالات گشتیم و چنین انفجار قیمتی را در هیچ کشوری ندیدیم.
* سهم مصرف گاز خانگی از سال 86 به بعد دائما نزولی بوده است
تسنیم: منظور شما تاثیر اجرای قانون هدفمندی یارانه ها است؟
قلیزاده: بله در هیچ کشوری تجربه نکردیم. بعد از سال 1389 که یکشوک قیمتی به جامعه وارد میشود، نهایتا یک سال و نیم، این شوک قیمتی بر روی مصارف تأثیرگذار است. انرژی یککالای اساسی است و شوک قیمتی نمیتواند تأثیر مستمر در اصلاح روند مصرف آن داشته باشد.
انرژی توانایی انجام کار است، انرژی عامل تولید است و اساسا نباید به سمتی برویم که مصرف آن مثل نان و چیپس و گوجه و سیب زمینی، به عنوان یک کالای مصرفی باشد. تقاضا برای چیز دیگری است که برای رسیدن به هدف مطلوب آن، انرژی مصرف میکند و مصرف انرژی، خود یک هدف نیست.
مصرف انرژی در ایران در حداقلهای خودش قرار دارد. بیشترین عاملی که روی شدت مصرف انرژی اثرگذار است، ناکارآمدیها در بخش تولید یا بخش حاکمیتی انرژی ما است. در حوزه گاز، که در ماههای اخیر بهشدت روی مصارف خانگی آن بحث صورت میگیرد، سهم مصرف خانگی از سال 86 که 36درصد بوده، دائما نزولی بوده و به 24 درصد رسیده است. سهم مصرف سرانه خانوار از 2 هزار و 944 مترمکعب در سال به 1819 مترمکعب رسیده و دائما نزولی بوده است.
ناراحتی و گلایه ام این است که باید مسئله را بهطور واقعی ببینیم. در همین جنگ روسیه با اوکراین، هیچ کدام از این دولتها که اساسا صاحب انرژی هم نبودند، ملت خود را مورد شماتت قرار ندادند که مثلا شما چرا فرهنگ مصرف ندارید. ایالت متحده یکی از پرمصرفترین کشورها در جهان در مسئله انرژی بخصوص در بحث بنزین است. کارهایی کردهاند که اگر ما این کارها را میکردیم مورد شماتت یک سری اقتصاددانان رسانهای قرار میگرفتیم. مثلا آمدند قانون جلوگیری از افزایش استثمارگرایانه قیمت بنزین را تصویب کردند. یا قانون کاهش تورم را مصوب کردند. اگر بگوییم در ایران قانون کاهش تورم را میخواهیم تصویب کنیم میخندند و از چپ و راست، برچسبهایی می زنند، ولی در ایالات متحده این قانون تصویب شد و برایشان بسیار مهم بود که قیمت انرژی پایین بیاید. چون قیمت انرژی علاوه براینکه سهم تولید است، بحث پایداری اجتماعی هم برایش مطرح است. یک کالایی است که نهایتا به سیستمهای اجتماعی و نظام سیاسی برمیگردد.
رئیس جمهور امریکا در یکی از صحبت هایش به پالایشگاهها تذکر شدید میدهد و میگوید الان وقت تقسیم سود نیست و حواستان باشد مشتریان شما مردمان امریکا هستند و قیمت انرژی و بنزین به طور خاص به قیمتهای قبل از رشد قیمت جهانی بازگردانده شد. در جهان این تجربه باعث شد که یک تفکر جدیدی با عنوان بحث ملی شدن صنایع انرژی مطرح شود.
* مقایسه مصرف گاز ایران و چین، بهبیربطی مقایسه مصرف قرمهسبزی در ایران و چین است
سرانه انرژی در ایران منهای کشور افغانستان، از بقیه کشورهای اطراف خودمان کمتر است. ضمن اینکه سبد انرژی که در اختیار مردم قرار دادهایم بسیار محدود بوده است. در دنیا 6 نوع انرژی در سبد انرژی در اختیار مردم قرار دارد.
وقتی بهنادرستی، مصرف گاز در ایران را با مصرف گاز در چین مقایسه میکنند، مردم باهوش ما در فضای مجازی، بهدرستی این مقایسه نادرست را با مصرف قرمهسبزی در ایران و چین معادلسازی کردهاند. مقایسه مصرف گاز در ایران و چین هم به همان اندازه بیربط است.
* ضریب برخورداری خودرو در ایران پایین است
تسنیم: شما می فرمایید که شدت مصرف انرژی در ایران بالاست، ولی این به معنای پرمصرف بودن مردم نیست.
قلیزاده: بله، اشکال بخشهای حاکمیتی انرژی است. هشداردهندههای تولید انرژی چه کسانی هستند که باید بگویند انرژی زیاد مصرف میشود؟ این کشور مگر برنامهریزی و بودجهریزی ندارد؟ در بودجهریزی باید پیش نگرانه یک سال پیشرو را ببینیم. این درست نیست که همیشه خود را وسط بحرانها احساس کنیم و چنین فشار رسانه ای به مردم وارد شود که مصرف خود را کاهش دهید و طرحهای عجیب و غریبی که مثلا هر فرد یک بخاری خاموش داشته باشد، درحالی که شاید 90 درصد روستاییان کشور یک بخاری در خانه دارند.
یا در مسئله بنزین دائما به مصرف بالای ایرانیها اشاره کنیم. در این دو دهه اخیر، این جملات مشابه و تکراری را از زبان مدیرانی شنیدهایم که وقتی آخر هفته به ویلاهایشان در دماوند و چالوس می روند، به ترافیک برمیخورند و یا صبح سرکار می روند، در اتوبان های تهران ترافیک را میبینند و فکر میکنند کل کشور به همین صورت است.
* رسیدن قیمت فرآوردههای نفتی به 90 درصد فوب یک گزاره غلط است
در سرانه خودرو ما رتبه 86 در جهان هستیم، با اینکه در جمعیت رتبه 18 را داریم. یعنی مردم در ایران هنوز نسبت به جهان از ضریب برخورداری خودرو بسیار پایینی برخوردارند. یک رویکرد غلط را در قالب یک قانون آوردهایم و تأکید میکنیم بر مبنای قانون هدفمندی یارانهها باید نرخ فرآوردههای نفتی به 90 درصد نرخ فوب برسد؛ در حالی که این رویکرد از اساس اشتباه است. کل علم و تحلیل آمارها را کنار گذاشتهایم و یکگزاره اشتباه را در قالب قانون علم کرده ایم. الان 17 سال از تصویب این قانون گذشته، آیا در این 17 سال یک اتفاق مثبتی در قالب این قانون رخ داده؟
فیلم بخش اول میزگرد "ناترازی انرژی"
پایان بخش اول