دوشنبه 5 آذر 1403

نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری"

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری"

در چاپ جدید خاطرات سیاسی آیت‌الله ری‌شهری از سال‌های 63 تا 68، اسناد جدیدی در رابطه با اظهارات و اعترافات سیدمهدی هاشمی منتشر شده است.

- اخبار سیاسی -

به گزارش گروه تاریخ انقلاب خبرگزاری تسنیم، کتاب «خاطرات سیاسی آیت‌الله ری‌شهری» که نخستین بار در سال 1369 منتشر شد، پس از سه دهه توسط موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی تجدید چاپ شد.

مرحوم ری‌شهری در سال‌های 63 تا 68 عهده‌دار مسئولیت وزارت اطلاعات بود و پس از رحلت امام خمینی (ره)، خاطرات خود را از فراز و فرود برخورد با سیدمهدی هاشمی و حواشی آن از جمله مواضع آیت‌الله منتظری را در قالب این کتاب منتشر کرد.

در چاپ جدید، چند سند به کتاب اضافه شده است که شامل نامه سیدمهدی هاشمی به برادرش سیدهادی هاشمی (داماد آیت‌الله منتظری) و سند همکاری سیدمهدی هاشمی با ساواک است.

** نامه به برادر / امیدوارم توبه کرده باشی

در نامه مهدی هاشمی به برادرش که پیش از اعدام نگاشته شده، آمده است:

بسمه تعالی

خدمت برادرم سید هادی هاشمی. امیدوارم از اعمال و رفتار خود نادم و پشیمان شده باشی. در این روزها قصد داشتم یک نامه مفصل با ذکر شواهد و دلایل و تحلیل انگیزه هایی که تشخیص می‌دادم در اعماق تفکر شما ریشه دوانیده، برایت بنویسم. ولی تقدیر خدا با تدبیر من هماهنگ نبود اکنون که چند لحظه بیشتر به مرگم نمانده است چند نکته را اجمالا تذکر می‌دهم:

برادر عزیز، من با همه انتقاداتی که بشما دارم، زحمات شما را یک لحظه فراموش نمی‌کنم. زحمات قبل و بعد از انقلاب درباره من تحمل فرمودید، ولی وظیفه خود می‌دانم در این آخرین لحظات زندگی توصیه کنم چنانچه از انگیزه‌های قبلی و اندیشه‌ها و اوهام فکری سیاسی که بشدت در شما بود توبه نکنی و خود را از حریم رهبری آینده انقلاب دور نسازی، ماجرا تمام نخواهد شد.

شما متاسفانه با همان فرضیه خودمحوری و تنگ‌نظری که داشتی و همه چیز را با معیارهای ناقص خودت می‌سنجیدی، سبب بسیاری از فجایع شدی که عوارض بسیاری را متوجه انقلاب ساخت و در حساس‌ترین لحظات تاریخ کشور و انقلاب و جنگ، داعیه لزوم انفصال آیت‌اله منتظری از نظام و مسئولین را سر دادی که خدا می‌داند چه گناه بزرگی مرتکب شده‌ای. امیدوارم که از گذشته‌ها توبه کرده باشی ولی در غیر این صورت بدان که اشتباهات و لغزش‌های ما و دوستانمان که تا حدود زیادی بشما بازمی‌گردد، تداوم خواهد یافت ولی در اشکال ظریف‌تر و نامرئی.

البته مرا خواهی بخشید از این صراحت لهجه، ولی مطمئنا بدون هیچگونه فشار جسمی و روحی به نگارش این کلمات مبادرت ورزیده‌ام و لحظه‌ای بیاندیش و از سرنوشت تلخ من عبرت بگیر

برادرم، از قول من به اخوی‌ها و خواهران سلام برسان و الطافی که در حق من داشتید در حق زن و فرزندانم دریغ مکن. در حق‌ام دعا کن تا بلکه خدا مرا مشمول عفو خویش قرار دهد. نزد خدا توبه کن و گذشته‌های خویش را جبران نما. در خاتمه از قول من به آیت‌اله منتظری، کسی که پس از امام امت روحیفداه، عشق و آرمان همه وجودم محسوب می‌شود سلام گرم خالصانه‌ام ابلاغ کن و از سوء استفاده‌هائی که من خواسته یا ناخواسته از حریم ایشان و بیت معظم له نمودم از ایشان عذرخواهی بکن. والسلام به‌امید دیدار در قیامت و در محضر عدل الهی.

** اعتراف به همکاری با ساواک

در اعترافات سال 66 سیدمهدی هاشمی آمده است: «هنگامی که جریان قتل آقای شمس‌آبادی رخ داد و تعداد زیادی از دوستان دستگیر شدند و از طرف دادسرا برای من نیز احضاریه آمده بود من به میرلوحی مراجعه نمودم که درباره مشکل مزبور چاره‌جوئی کنم. او با رضوی تماس گرفت و او گفته بود فلانی بیاید با هم صحبت کنیم. من بهمراه میرلوحی رفتم با رضوی [از مسئولین ساواک اصفهان] صحبت کردم. او از من پرسید شما از جریان قتل اطلاع دارید یا نه؟ گفتم نه. گفت بکجا احتمال می‌برید؟ من احتمالاتی از اصفهان را مطرح ساختم. در نهایت گفت چون شما احضار شده‌اید باید بروید خود را معرفی کنید ولی اگر اطلاعاتی پیدا کردید ما را در جریان بگذارید و من از او جدا شدم و روز بعد خود را بدادسرا معرفی نمودم و بازداشت شدم. در سلول انفرادی شماره یک زندان اصفهان.

سایر دوستان در سایر سلول‌ها بودند. من دچار ناراحتی شدید روانی بودم. یکی اینکه افرادی که مرتکب جنایت شده‌اند بیرون از زندان‌اند و یک مشت افراد بی‌گناه را زندانی ساخته‌اند و دیگری از اینکه خود من نیز بدون داشتن مدخلیت در معرض اتهام قرار گرفته‌ام و لذا تصمیم گرفتم اطلاعاتم را به ساواک بدهم. برای توجیه اینکه قبلا اطلاع نداشته‌ام و در زندان کسب اطلاع کرده‌ام، به اسدالله که در سلول پهلوی من با دو نفر دیگر بود خبر دادم با یک بهانه‌ای اگر بتوانی پیش من بیایی خوبست. لذا یک شب که چند نفر را تنبیهی از بندها به انفرادی آورده بودند و سلول‌ها پر بود، اسدالله زرنگی کرد و از ماموری که به اوضاع سلول‌ها آشنا نبود خواهش کرد که یکی از آن‌ها را در سلول 2 بگذارد و خودش آمد نزد من یک شب با هم بودیم. به او گفتم نگفتم این کار به مصلحت نیست و همه را داغون خواهند کرد. صحبت‌های دیگری نیز کردم که درست یادم نیست ولی او نیز خیلی ناراحت بود. چون تمام افراد و خانواده‌اش زندانی شده بود.

روز بعد من صبح که مدیر آمد نامه‌ای به او دادم که برای ساواک نوشته بودم که یک نفر بیاید با من ملاقات کند و اطلاعاتم را به نادری [از مسئولین ساواک اصفهان] که روز بعد آمده بود دادم. اطلاعاتم درباره محمدحسین جعفرزاده و اسدالله شفیع‌زاده و محمد اسماعیل ابراهیمی و حسین مرادی و رحیمی بود. این کار را کردم تا هم افراد دیگر و هم خودم آزاد شویم ولی همگی در قید اتهام ماندیم تا روز دادگاه. در دادگاه به اعدام محکوم شدم. چند نفر دیگر نیز به اعدام محکوم شدند و تعدادی 25 سال و 8 سال. پرونده به دیوان عالی ارجاع گشت و یک سال طول کشید.

در رابطه با اظهارنظری که ساواک برای دادسرا کرده بود مرا به عنوان محرک جریانات قلمداد ساخته بود و نوشته بود چون افراد تحت نفوذ وی بوده‌اند او محرک است.»

نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری" 2
نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری" 3
نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری" 4
نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری" 5
نامه درخواست مهدی هاشمی از برادرش برای توبه در چاپ جدید "خاطرات ری‌شهری" 6