دوشنبه 12 آبان 1404

نامی که سال‌ها در سایه اتهام ماند؛ قهرمانی که نیروی هوایی از دست داد

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
نامی که سال‌ها در سایه اتهام ماند؛ قهرمانی که نیروی هوایی از دست داد

علت ناشناختگی خلبان اسکندری، نه کمبود دستاورد، بلکه فضای ناعادلانه‌ای بود که در سال‌های پس از جنگ پیرامون او شکل گرفت.

علت ناشناختگی خلبان اسکندری، نه کمبود دستاورد، بلکه فضای ناعادلانه‌ای بود که در سال‌های پس از جنگ پیرامون او شکل گرفت.

خبرگزاری مهر - گروه فرهنگ و ادب - زهرا اسکندری: شهید محمود اسکندری از خلبانان برجسته نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران بود که نامش در کنار بزرگ‌ترین چهره‌های هوایی دوران دفاع مقدس می‌درخشد. او در عملیات‌های متعددی از جمله حمله به پایگاه اچ -3، بمباران پالایشگاه کرکوک و عملیات مشهور «برهم زدن اجلاس سران بغداد» نقشی کلیدی ایفا کرد و با شجاعت مثال‌زدنی، مأموریت‌هایی را پذیرفت که بازگشت از آن تقریباً ناممکن بود. اسکندری با وجود توانایی و سابقه درخشان، در سال‌های پایانی خدمت خود با اتهاماتی ناعادلانه روبه‌رو شد که او را از ساختار رسمی نیرو جدا کرد؛ اما حقیقت کارنامه‌اش همچنان در حافظه تاریخی جنگ باقی ماند. این خلبان فداکار سرانجام در یک سانحه تصادف جان خود را از دست داد.

به مناسبت سالروز رحلت او، با مهدی بابامحمودی نویسنده و پژوهشگری که در حوزه خلبانان نیروی هوایی دوران جنگ ایران و عراق به‌طور تخصصی تحقیق و تألیف کرده است به گفتگو پرداختیم که بخش اول آن را در ادامه می‌خوانید:

اگر بخواهیم بر اساس تحلیل تاریخی، جایگاه محمود اسکندری را در کنار چهره‌هایی چون شهید دوران یا برات‌پور ارزیابی کنیم، چه تمایز فکری یا رویکردی میان آن‌ها می‌بینید؟

مقایسه میان خلبانان دوران دفاع مقدس کاری دشوار است، زیرا هر یک از آنان در شرایط جنگی با توان و ظرفیت جسمی، روحی و ذهنی متفاوتی در میدان حاضر شدند و به اندازه توان خود سهمی از بار سنگین جنگ را بر دوش کشیدند. همان‌گونه که در یک میدان نبرد هر فرد بخشی از بار را حمل می‌کند، در پروازهای جنگی نیز هر خلبان متناسب با مهارت، تجربه و روحیه خود نقش‌آفرینی می‌کرد.

در میان خلبانان شاخص نیروی هوایی، نام‌هایی چون امیر خلبان علیرضا برات‌پور، شهید عباس دوران و شهید محمود اسکندری جایگاه ویژه‌ای دارند. این افراد مأموریت‌هایی انجام دادند که از نظر اهمیت و میزان اثرگذاری، قابل مقایسه با بسیاری از عملیات‌های دیگر نیست. عملیات موفق «اچ -3» با فرماندهی برات‌پور و عملیات لغو اجلاس سران بغداد که با همکاری دوران و اسکندری صورت گرفت، از جمله رویدادهایی است که نشان‌دهنده شجاعت و ابتکار این خلبانان است.

در ارزیابی کلی میان خلبانان، جایگاه محمود اسکندری به گونه‌ای است که حتی هم‌رزمانش او را در سطحی ممتاز می‌دانند. امیر برات‌پور، فرمانده مستقیم اسکندری در پایگاه هوایی همدان، که خود از چهره‌های برجسته و اسطوره‌ای نیروی هوایی به شمار می‌رود، همواره بر توانمندی، جسارت و نقش مؤثر او در انجام عملیات‌های بزرگ تأکید داشته است. تأیید چنین شخصیتی، که سال‌ها در مسئولیت معاونت عملیات پایگاه فعالیت داشته، نشان‌دهنده جایگاه ویژه اسکندری در میان خلبانان است.

در خصوص نگرش فکری و جهان‌بینی خلبانان ارتش نیز می‌توان گفت که اغلب آنان برخلاف تصوری که گاه درباره رزمندگان وجود دارد، نگاه متفاوتی به مفاهیم جنگ و ایثار داشتند. بسیاری از خلبانان که از مأموریت‌های برون‌مرزی و پروازهای خطرناک بازمی‌گشتند، با وجود قرار گرفتن در قلب نبرد و پرواز تا عمق خاک دشمن، گاه حتی در فهرست رزمندگان رسمی نیز ثبت نمی‌شدند. در حالی‌که برخی از آنان هرگز پیکرشان بازنگشت و مفقودالاثر شدند، اما نگاه سازمانی نسبت به جایگاهشان در قامت «رزمنده» وجود نداشت.

با وجود این، خلبانان نیروی هوایی از باور و تعهدی عمیق برخوردار بودند. بیشتر آنان تحصیلات یا آموزش‌هایی در خارج از کشور، از جمله ایالات متحده، گذرانده بودند و در نتیجه، نوع نگاهشان به مسائل ملی و دینی تا حدی با سایر نیروهای رزمنده تفاوت داشت. در میان آنان مفهومی به نام «وطن» جایگاهی محوری داشت؛ مفهومی که در نگاه خلبانان، مجموعه‌ای از ارزش‌های فرهنگی، ملی، زبانی و حتی دینی را دربر می‌گرفت. آنان باور داشتند که حفظ ایران به‌منزله حفظ همه این ارزش‌هاست.

به همین دلیل، انگیزه بیشتر خلبانان نه از منظر حفظ صرف یک عقیده مذهبی، بلکه در چارچوب نجات میهن و دفاع از سرزمین شکل گرفته بود. آنان جنگ را تلاشی برای پاسداری از موجودیت ایران می‌دانستند و در نگاهشان، مفهوم وطن به‌صورت فراگیر و جامع همه عناصر ملی، مردمی و فرهنگی را شامل می‌شد. این تمایز در نوع نگرش، یکی از ویژگی‌های شاخص خلبانان نیروی هوایی در دوران دفاع مقدس بود که باعث شد با درک عمیق از وظیفه ملی خود، خطرناک‌ترین و حساس‌ترین مأموریت‌ها را با شجاعت و تعهد به انجام برسانند.

عملیات‌هایی که او در آن‌ها نقش داشت، عملاً بخشی از حافظه جمعی نیروی هوایی‌اند. چرا با وجود این، نام شخص او کمتر در ادبیات رسمی دیده می‌شود؟

عملیات‌هایی که شهید محمود اسکندری در آن‌ها حضور داشته، از درخشان‌ترین و تأثیرگذارترین مأموریت‌های نیروی هوایی ارتش در دوران دفاع مقدس به شمار می‌رود. به گفته کارشناسان حوزه نظامی، هیچ عملیاتی در کارنامه نیروی هوایی به اندازه عملیات‌هایی که با حضور مستقیم او انجام شده، از نظر تاکتیکی، فنی و استراتژیک اهمیت نداشته است.

در میان این مأموریت‌ها، عملیات «برهم زدن اجلاس سران بغداد» جایگاهی ویژه دارد. این عملیات از دید کارشناسان، استراتژیک‌ترین اقدام نیروی هوایی ایران در طول جنگ محسوب می‌شود؛ اقدامی که از نظر سیاسی، نظامی و جغرافیایی پیامدهای عمیقی بر جای گذاشت و توانست بر فضای بین‌المللی تأثیرگذار باشد. این مأموریت به‌قدری حیاتی بود که حتی عملیات بزرگ «اچ -3» نیز از نظر ابعاد تأثیرگذاری در مرتبه‌ای پایین‌تر از آن ارزیابی می‌شود.

شهید محمود اسکندری از جمله خلبانانی بود که در عملیات‌های متعددی نقشی محوری داشت. مشارکت او در عملیات بمباران پایگاه اچ -3، بازگرداندن فانتومی که در خاک سوریه به زمین نشسته بود، و پاسخ متقابل به حمله هوایی عراق به پالایشگاه تهران از جمله مأموریت‌های برجسته اوست. در یک عملیات او به همراه خلبان اکبر زمانی با حمله‌ای دقیق پالایشگاه کرکوک عراق را هدف قرار دادند؛ اقدامی که از آن به‌عنوان یکی از واکنش‌های حساب‌شده نیروی هوایی ایران یاد می‌شود.

این دست از مأموریت‌ها، برگ‌های روشن تاریخ نیروی هوایی ارتش به شمار می‌روند و در هیچ برهه‌ای از تاریخ جنگ قابل انکار نیستند. با این حال، نام محمود اسکندری در سال‌های پس از جنگ کمتر از جایگاه واقعی‌اش مطرح شد. دلیل این کم‌رنگی را باید در اتهام نادرست و بی‌اساسی جست‌وجو کرد که در مقطعی به او نسبت داده شد؛ اتهامی که زمینه‌ساز حذف یکی از برجسته‌ترین چهره‌های رزمی کشور از ساختار رسمی نیرو شد.

عملیاتی مانند «برهم زدن اجلاس سران بغداد» از نظر ماهیت، شباهت زیادی به مأموریت‌های انتحاری و شهادت‌طلبانه داشت. در چنین مأموریتی احتمال بازگشت خلبان تقریباً صفر بود و شرکت در آن به معنای پذیرش کامل خطر و فدا کردن جان در راه هدف بود. با این وجود، اسکندری با آگاهی از ماهیت مأموریت، داوطلبانه شرکت کرد و نقشی تعیین‌کننده در موفقیت آن ایفا نمود.

با وجود این ایثار، در سال‌های پس از جنگ، اتهامی ناروا مبنی بر جاسوسی متوجه او شد که باعث شد ادامه خدمتش در نیروی هوایی متوقف و از مجموعه اخراج شود. حتی حقوق بازنشستگی برای او در نظر گرفته نشد و این بی‌مهری‌ها سبب شد تا یکی از تأثیرگذارترین خلبانان جنگ در گمنامی فرو رود. در حالی‌که واقعیت این است که اگر چنین اتهامی به دلیل بدگویی یا رفتارهای تنگ‌نظرانه برخی افراد مطرح نمی‌شد، نیروی هوایی می‌توانست سال‌ها از تجربه و دانش او بهره‌مند بماند.

تحلیلگران نظامی معتقدند خسارتی که با حذف محمود اسکندری از مجموعه نیروهای هوایی به کشور وارد شد، بسیار فراتر از زیان‌های مادی و اداری بود. او از خلبانانی بود که در میدان جنگ به‌تنهایی توانست ضربه‌ای معادل نابودی ده‌ها واحد رزمی دشمن وارد کند. بر اساس برآورد کارشناسان، دستاوردهای نظامی او به‌تنهایی معادل بخش قابل توجهی از توان رزمی نیروی زمینی عراق در آن زمان بود.

بی‌توجهی به چنین نیرویی، در واقع محروم کردن کشور از یکی از استعدادهای کم‌نظیر نظامی بود. اگرچه او از ساختار رسمی نیروی هوایی جدا شد، اما مأموریت‌ها و عملکردش به‌عنوان بخشی ماندگار از تاریخ دفاع مقدس در حافظه نظامی کشور ثبت شده است.

در سال‌های اخیر، با افزایش پژوهش‌های تاریخی و بازخوانی اسناد جنگ، ابعاد تازه‌ای از اقدامات و نقش اسکندری آشکار شده است. پژوهشگران و علاقه‌مندان به تاریخ جنگ ایران و عراق، به تدریج به اهمیت مأموریت‌های او پی برده‌اند و نامش بار دیگر در میان چهره‌های برجسته دفاع مقدس مطرح شده است.

بررسی‌ها نشان می‌دهد که علت ناشناختگی این خلبان شجاع، نه کمبود دستاورد، بلکه فضای ناعادلانه‌ای بود که در سال‌های پس از جنگ پیرامون او شکل گرفت. در حالی‌که کارنامه عملیاتی او از موفق‌ترین و درخشان‌ترین نمونه‌ها در میان خلبانان فانتوم‌سوار به شمار می‌رود، نامش برای سال‌ها در سایه ماند.

با این حال، روند مطالعات جدید و توجه رسانه‌ها به نقش فراموش‌شده خلبانان نیروی هوایی سبب شده است تا جایگاه واقعی محمود اسکندری دوباره مورد بازخوانی قرار گیرد. امروز، هرچه زمان می‌گذرد، زوایای بیشتری از مأموریت‌های پیچیده و خطرناک او روشن می‌شود و نامش بیش از پیش در کنار بزرگ‌ترین قهرمانان هوایی جنگ هشت‌ساله می‌درخشد.

حمایت و وساطت شخصیت‌هایی مانند حضرت رهبر معظم انقلاب و آیت‌الله ری‌شهری در تغییر وضعیت او از اخراج به بازنشستگی، چه پیامی درباره نگاه نظام به نقش‌آفرینان جنگ دارد؟

درباره حمایت شخصیت های نام برده شده اطلاعاتی را در دست ندارم اما در ماه‌های اخیر اقداماتی در جهت قدردانی از خانواده شهید خلبان محمود اسکندری انجام شده است. ازجمله این اقدامات، اعطای مدالی افتخاری و برقراری حقوق بازنشستگی آن شهید عنوان شده که به گفته برخی منابع، در قالب دلجویی و تجلیل از خدمات او در دوران دفاع مقدس صورت گرفته است.

چند وقت پیش در مراسم او حضور داشتم اما فرصتی نشد تا درباره این موضوع با خانواده او صحبتی انجام دهم. با این حال، این اقدامات به عنوان حرکتی در جهت قدردانی از یکی از برجسته‌ترین خلبانان نیروی هوایی ارزیابی می‌شود. اگر چنین تصمیماتی اتخاذ شده باشد، می‌توان آن را حداقل اقدامی دانست که کشور در قبال خدمات و فداکاری‌های افرادی مانند شهید اسکندری انجام داده است.

در سال‌های جنگ تحمیلی، رزمندگان ایرانی با وجود فداکاری‌های گسترده و حضور مستمر در میدان نبرد، از امتیازات مادی یا مدال‌های رسمی کمتر برخوردار شدند. بسیاری از نیروها، به‌ویژه خلبانان، مأموریت‌های خطرناکی را در عمق خاک دشمن انجام می‌دادند و با وجود موفقیت‌های چشمگیر، تقدیر رسمی در زمان جنگ از آنان صورت نمی‌گرفت. این در حالی بود که در ارتش عراق، نظام مشخصی برای اعطای مدال و پاداش‌های مادی وجود داشت و خلبانانی که در عملیات‌های مهم شرکت می‌کردند، علاوه بر دریافت نشان شجاعت، از جوایزی همچون خودروهای لوکس و امتیازات مالی برخوردار می‌شدند. مثلا در حمله به شهر نکا، خلبانان بعد از بازگشت به دیدار صدام رفتند و با گرفتن مدال افتخار به ماموریت خود پایان دادند.

در ایران، روند اعطای مدال‌ها و امتیازات افتخاری عمدتاً پس از پایان جنگ آغاز شد. مدال‌هایی چون «فتح» و «ایثار» در سال‌های بعد به منظور قدردانی از مجاهدت‌های رزمندگان و فرماندهان طراحی و اهدا شد. با این حال، تقدیر از رزمندگان باید در همان دوران نبرد و هم‌زمان با بروز شجاعت‌ها انجام می‌شد تا انگیزه و روحیه نیروها در شرایط سخت جنگ تقویت شود.

در سال‌های اخیر، تلاش‌هایی از سوی نهادهای مختلف برای جبران این تأخیر و تجلیل از چهره‌های شاخص دفاع مقدس صورت گرفته است. اعطای مدال افتخاری به خانواده شهید محمود اسکندری، به‌عنوان یکی از نمونه‌های این حرکت، اقدامی مثبت در جهت بازشناسی نقش خلبانان نیروی هوایی در دفاع از کشور محسوب می‌شود. اگرچه بسیاری از هم‌رزمان او بر این باورند که این نوع تجلیل‌ها هرچند دیرهنگام، می‌تواند برای بازماندگان آنان تسلی‌بخش باشد، اما جای خالی قدردانی‌های به‌موقع در زمان حیات این قهرمانان همچنان احساس می‌شود.

در مجموع، یاد و نام خلبانانی مانند محمود اسکندری، که با شجاعت، مهارت و تعهد مثال‌زدنی در سال‌های جنگ نقش‌آفرینی کردند، همچنان در حافظه جمعی مردم ایران زنده است. هرگونه اقدام برای حفظ و پاسداشت یاد آنان، گامی در جهت ارج نهادن به فداکاری نسلی است که در سخت‌ترین شرایط، از موجودیت و استقلال کشور دفاع کردند.

ماجرای بازداشت و محکومیت او در سال 1366 تا چه اندازه ناشی از فضای امنیتی و سوءظن پس از کودتای نوژه بود؟

در بررسی ماجرای بازداشت شهید محمود اسکندری، شواهد نشان می‌دهد که این موضوع ارتباط مستقیمی با کودتای نوژه نداشته است. کودتای نوژه در تابستان سال 1359 رخ داد، در حالی که مسئله‌ای که گریبان‌گیر اسکندری شد، به سال‌های بعد و در فضای امنیتی ناشی از آغاز جنگ تحمیلی بازمی‌گردد.

با شروع جنگ، کشور در وضعیت فوق‌العاده امنیتی قرار گرفت. فعالیت‌های جاسوسی دشمن افزایش یافت و نگرانی از وجود عوامل نفوذی در بخش‌های حساس نظامی و اداری، فضایی از سوءظن را در جامعه و نیروهای مسلح به‌وجود آورد. در چنین شرایطی، هر فردی می‌توانست به‌اشتباه در معرض اتهام قرار گیرد، و این فضای بی‌اعتمادی از ویژگی‌های طبیعی دوران جنگ بود.

در آن مقطع، برخی گزارش‌ها و بدگویی‌ها درباره اسکندری مطرح شد که بخشی از آن به مسئله فرار تعدادی از خلبانان ایرانی و پناهندگی آنان به عراق بازمی‌گشت. در طول سال‌های جنگ، چند مورد از این دست اتفاق افتاد؛ از جمله فرار یک فروند فانتوم در سال 1363 و یک فروند جنگنده F-14 در سال 1365 به خاک عراق. این حوادث باعث شد حساسیت نسبت به خلبانان فعال و مأموران فنی افزایش یابد، زیرا احتمال انتقال اطلاعات نظامی و نقشه‌های عملیاتی به دشمن وجود داشت.

در چنین فضایی، اتهامات جاسوسی یا همکاری با بیگانگان، حتی بدون مدارک کافی، می‌توانست به آسانی متوجه افراد مؤثر و شناخته‌شده شود. گفته می‌شود که درباره اسکندری نیز برخی بدگمانی‌ها پس از بازگشت از یک سفر خانوادگی به ترکیه شکل گرفت. این سفر که همراه با خانواده یکی دیگر از خلبانان انجام شده بود، در شرایطی صورت گرفت که خروج از کشور توسط نیروهای نظامی با حساسیت بالا کنترل می‌شد. بازگشت او از این سفر با اتهاماتی مبنی بر ارتباط با بیگانگان همراه شد و در نتیجه، آسیب‌هایی به جایگاه و فعالیت او وارد شد.

این اتهامات، بیش از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشند، حاصل فضای پرتنش و بی‌اعتمادی عمومی دوران جنگ بوده‌اند. در شرایطی که جاسوسی دشمنان به شکل‌های مختلف از جمله در پوشش خلبانان، مهندسان فنی و نیروهای لجستیکی انجام می‌شد، احتمال بروز چنین بدگمانی‌هایی علیه افراد شاغل در رسته‌های حساس افزایش می‌یافت.

با این حال، هیچ سندی دال بر ارتباط پرونده اسکندری با کودتای نوژه وجود ندارد. اگرچه کودتای نوژه یکی از رویدادهای مهم ابتدای دهه شصت بود و خسارت‌هایی را به بدنه نیروی هوایی وارد کرد، اما مسئله مرتبط با اسکندری به دوره‌ای متأخرتر و به شرایط خاص دوران جنگ تحمیلی مربوط می‌شود. این تمایز زمانی، نشان می‌دهد که دو ماجرا از نظر تاریخی و محتوایی از یکدیگر مستقل بوده‌اند.

نامی که سال‌ها در سایه اتهام ماند؛ قهرمانی که نیروی هوایی از دست داد 2
نامی که سال‌ها در سایه اتهام ماند؛ قهرمانی که نیروی هوایی از دست داد 3