نتیجه نظر سنجیهایی که باید تعیین کننده باشد و نه تحسین کننده!
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فروغ زال؛ آمار منتشر شده از میزان بیننده شبکههای تلویزیون، به دلیل عدم شفافیت و محرمانه بودن در جزییات نحوه پژوهش، دادهها و جامعه آماری، همواره مورد بحث و نقد کارشناسان رسانه بوده است. با وجود بی جواب ماندن این نقد از سوی مدیران تلویزیون و مرکز پژوهشهای صدا وسیما، اما توجه به همین آمار منتشر شده (حتی با وجود عدم شفافیت) باز هم دارای نکاتیست که جای...
گروه فرهنگ و هنر خبرگزاری دانشجو - فروغ زال؛ آمار منتشر شده از میزان بیننده شبکههای تلویزیون، به دلیل عدم شفافیت و محرمانه بودن در جزییات نحوه پژوهش، دادهها و جامعه آماری، همواره مورد بحث و نقد کارشناسان رسانه بوده است. با وجود بی جواب ماندن این نقد از سوی مدیران تلویزیون و مرکز پژوهشهای صدا وسیما، اما توجه به همین آمار منتشر شده (حتی با وجود عدم شفافیت) باز هم دارای نکاتیست که جای تامل و بررسی دارد.
در آخرین گزارش رسمی منتشر شده، همچنان مخاطبان سیما همان آمار تقریبا ثابت حدود 80 درصد از جامعه آماری این پژوهش را تشکیل میدهند که در بعضی فصول بین دو تا پنج درصد افت و خیز داشته است. از نگاه مخاطبان تلویزیون، جایگاه پربینندهترین شبکه را در بهار 1400 به ترتیب شبکههای سه، یک و خبر کسب کردهاند. رقابت تنگاتنگ و همیشگی شبکههای یک سیما و سه سیما بر سر اول یا دوم بودن در نگاه تماشاگران، بسته به فراوانی پخش زنده مسابقات ورزشی و یا وجود برنامهها وسریالهای ویژه در هر فصل، جایشان را به دیگری میدهند، اما شبکه خبر بر حسب کارکرد ثابت و البته مخاطبین وفادارش اغلب مواقع جایگاه سومین شبکه پربییننده سیما را تصاحب میکند.
اگرچه نقش موثر سریالهای نوروزی و رمضانی شبکههای یک و سه و نیز پخش زنده مسابقات ورزشی از شبکه سه را در میزان بینندههای آنها نمیتوان نادیده گرفت، اما تنوع و خلاقیت برنامهها در سبکها و موضوعات مختلف در شبکه سه خصوصا در سالهای اخیر، از عوامل موثر بر ببینندگان این شبکه بوده است.
از دیگر نکات قابل توجه این آمار منتشر شده، پیشی گرفتن تعداد مخاطبان شبکه مستند نسبت به شبکه نسیم است. بنا به اظهارات محسن یزدی، مدیر شبکه مستند کل بودجه سالانه این شبکه بین 17 تا 18 میلیارد است و این درحالیست که شاید به پای هزینه یکی از برنامههای اسم و رسم دار شبکه نسیم هم نرسد. وجود برنامهای مثل دورهمی در شبکه نسیم که بنا به تایید تهیهکنندهاش گرانترین و پرخرجترین برنامه بعد از انقلاب است و با نیتی کاملا اقتصادی و سودده برای کارآفرینی که حالا تهیه کننده است طراحی شده، باید با تحلیل آمار استقبال مخاطبان از این شبکه تفریح و سرگرمی، درس عبرت بزرگی باشد.
استقبال بیشتر مخاطبان از شبکه مستند نسبت به شبکه نسیم، دو پیام مهم را به مدیران و تصمیم گیران رسانه ملی میرساند. اول، ترجیح انتخاب یک «تفریح و سرگرمی آگاهی بخش» نسبت به یک «تفریح و سرگرمی سرگرم کننده» است و دوم، کشیدن ترمزهزینههای نجومی به بهانه جذب مخاطب در بعضی برنامهها و شوها را انذار میدهد.
درصد استقبال مخاطبین از سریالها در مقایسه با برنامههای شاخص هر شبکه و نیز رشد مخاطبان شبکههایی مثل آی فیلم و نمایش، از دیگر جنبههای قابل توجه نظرسنجی از مخاطبان تلویزیون است که میتواند تلنگری برای تمرکز و توجه بیشتر مدیران تلویزیون به تولید فیلم و سریال باشد. گویا فیلم و سریال با توجه به استقبال مخاطبان و نیز جایگاه تاثیر گذارش چه از لحاظ انتقال پیام و چه از لحاظ صرف هزینه نسبت به شوهای استعداد یابی که قارچ وار یکی پس از دیگری سر در میآوردند و به خاطر مانورهای رسانهایشان دهان مدیران را برای سر زبان افتادن به آب میاندازند، به صرفهتر است.
بررسی سریالهای پرمخاطب بهار 1400 هم حرفهایی برای گفتن دارد. برخلاف حواشی و نقدهای فنی و محتوایی منتقدین، استقبال از سریال احضار به عنوان پربینندهترین سریال و در رتبه دوم قرار گرفتن سریال یاور، ضعف و افول تلویزیون در تولید سریال را آشکار کرد. اینکه سریالهایی با ضعفهای عمیق محتوایی و فنی و نگاه ناراضی منتقدان، پرمخاطبترین سریالهای بهار 1400 شدهاند نشان از دست خالی تلویزیون و انتخاب مخاطب بین گزینههای ضعیف دارد. اگرچه افت شدید پربینندهترین سریال تلویزیون به زیر 50 درصد و مقایسه آن با رضایتهای بیش از 80 درصدی دیگر فیلم و سریالهای سالهای پیش هشدار جدی به ضعف فیلمهای تولیدی اخیر و گواهی بر این افول است.
نظرسنجی از مخاطبان رسانه ملی معمولا بیش از چهار بار در سال توسط مرکز پژوهشهای صدا و سیما منتشر میشود، اما ثبات تقریبی و یا رشدهای تصادفی و فصلی بدون داشتن یک روند صعودی در مدت زمان طولانی، نشان میدهد آمارهای منتشر شده گویا نه برای تصحیح و ارتقا و یا تغییر روند سیاستها و تصمیات مدیران بلکه بیشتر جنبه تحسین کارنامه و به خود بالیدن و با همان فرمان قبلی ادامه دادن است. آمارهایی که باید موفقیت «ذائقه سازی»های برمبنای فطرت بر «ذائقه چرخی»های بر پایه غربگرایی را گوشزدکند و هویت مجهول و باری به هرجهت رسانه را به راه راست و استواری از اصول و عقاید برساند.
آمار و ارقامی که باید اعتماد به مدیران خوش فکر و تازه نفس را تجربهای برای تغییر بدنه پیر و محتاط در تصمیم گیران رسانه بداند و یا روند تکراری ناموفقش را به دلخوشی آماری همیشه ثابت ادامه ندهد. البته دور از انصاف است که تلاش بعضی مدیران خوش فکر و تازه نفس نادیده گرفته شود، اما با محسوس نبودن تغییرات عمده و حتی در بعضی موارد مشاهده افول آنچه که باید باشد، نگرانیها نسبت به مسیررسانه ملی را همچنان استمرار میدهد.