یک‌شنبه 4 آذر 1403

نظریه «ارزشِ‌کار» اسلامی

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع

به گزارش مشرق، جعفرعلیان‌نژادی در مطلبی با عنوان نظریه «ارزشِ‌کار» اسلامی در کانال خود در ایتا نوشت:

بیان همه‌جانبه و پرنکته مقام معظم رهبری در دیدار سال گذشته خود با جامعه کارگری، از جهات بسیاری قابلیت پرداخت و تبیین داشت. یکی از آن جهات مهم که نگارنده از سال گذشته درصدد نوشتن پیرامون آن بود، «نظریه ارزش کار اسلامی» است. توصیف و تحلیل رهبر انقلاب از مفهوم کار، واجد تمایزات و ویژگی‌های جدیدی است که می‌تواند زمینه‌ساز طرح نظریه ارزش کار اسلامی باشد. با برداشت آزادی از آن نکات، می‌توان به مقدماتی برای این مهم دست یافت. آن بیان و تعریف از کار، بیش از آنکه طرح یک نظریه پیشینی برای ایجاد یک واقعیت جدید باشد، برگرفته از نگاه پسینی به تغییر ماهیت کار و کارگر پس از انقلاب اسلامی دارد.

این گفته ادعایی گزاف نیست. کافی است برای فهم چنین تغییری به این سوال پاسخ دهیم که چرا اقشار کارگری پس از انقلاب اسلامی، تحت تاثیر جریانات چپ، تبدیل به عناصر پیکارجو علیه نظام اسلامی نشدند؟ بلکه در عوض محیطی مستعد برای تظلم‌خواهی و ابراز اعتراضات معیشتی و صنفی یافت یا 14 هزار شهید، تقدیم نظام و انقلاب اسلامی کرد و در مقابل تحریکات دشمن در لباس ایدئولوژی چپ، مقاومت کرد. پاسخ بسیار ساده اما عمیق است. تعریف کار و کارگر در انقلاب اسلامی تغییر کرد. گفتار رهبر انقلاب در دیدار با کارگران نیز، ماهیتی یادآورنده و تذکردهنده داشت. اینکه اولا به فهم مقوله کار و کارگر پس از انقلاب اسلامی نائل شویم و ثانیا بتوانیم این تجربه مبارک و ارزشمند زیسته در فضای انقلاب اسلامی را ارج نهاده و زمینه الگوسازی از آن را فراهم نماییم.

بر این اساس یکی از مصادیق و مظاهر اداره کشور به شیوه اسلامی، می‌تواند همین تغییر معنای کار و وضعیت وجودی کارگران پس از انقلاب اسلامی باشد. حالا آن بیان پیش روی ماست و می‌تواند معبری برای تولید نظریه ارزش کار اسلامی باشد. برای عبور از این مقدمات و وارد شدن به اصل پیشنهاد نگارنده، می‌توان روی پنج مفهوم متمرکز شد.

  • اول. ارزشمندی کارگر
  • دوم. ارزش کار و کار باارزش
  • سوم. کالای باارزش
  • چهارم. ارزشمندی سرمایه‌گذار
  • پنجم. فضای ارزنده

اول. ارزشمندی کارگر: مبتنی بر بیان معظم‌له، می‌توان گفت ارزشمندی کارگر در وهله اول ناشی از ارزش کار است. کار مایه حیات جامعه و ستون فقرات زندگی مردم است. بنابراین ارزش کارگر، ارزش حیات جامعه و زندگی مردم است. این نگاه، بیانگر قدر و قیمت کارگران در عهد انقلاب اسلامی است. چنین نگاهی هم موجب خوداحترامی (احترام به خود) کارگر می‌شود و هم به میزان بالای احترام اجتماعی به این قشر زحمت‌کش اشاره دارد. در تجربه روزمره زندگی مردم نیز، چنین شکلی از قدردانی قابل اشاره و توصیف است. کارگر جماعت، احترام دارد. این احترام هم منجر به قدردانی کارگر نزد خود و هم دیگران می‌شود. اینکه می‌داند عنصری ارزشمند، مفید و حیاتی است و از چنین اعتباری و شأن بالایی برخوردار است.

دوم. ارزش کار و کار باارزش: در بخش قبلی پیرامون دلایل ارزش کار مواردی نوشته شد. اما در کنار آن دلایل روشن، می‌توان از زاویه‌ای دیگر به ارزش کار در محیط اسلامی پرداخت. «نیاز کشور به کار برای تولید و پیشرفت»، «نیاز کارگر به کار برای گذران زندگی»، «نیاز معنوی کارگر به کار» و «مبارزه کار با بیکاری به عنوان ریشه مفاسد»، چهار دلیل محکم دیگر در خصوص ارزش کار است. مشخص است که این نحوه التفات به ارزش کار، مسئولیت‌آفرین است. سه مسئولیت اساسی ایجاد می‌کند: الف. «مسئولیت حفظ ارزش کار توسط کارگر» ب.«مسئولیت حفظ ارزش کار توسط دستگاه دولتی و کارفرما» ج. «مسئولیت حفظ ارزش کار توسط مردم». کارگر می‌تواند با کار جدی و پرانگیزه در ادای این مسئولیت موفق شود. اینکه بداند در هر نقطه‌ای که قرار دارد و هر کاری که بر عهده گرفته، همان جا مرکز عالم و مهم‌ترین کاری است که باید انجام دهد.

ب. دستگاه دولتی، کارفرمایان و موسسات خصوصی نیز با تمام توان مسئولیت بهبود شرایط زندگی کارگر، بیمه، بهداشت، مهارت آموزی و فراهم آوردن زمینه ابتکار عمل کارگر را برعهده بگیرد. واقعیت اثر مثبت و مستقیم بهبود کیفیت زندگی کارگر در بالارفتن کیفیت و ارزش کار او، هم ریشه‌ای دینی داشته و هم در مقام تجربه خود را به خوبی نشان داده است. ج. مردم نیز تدریجا در مسیر فرهنگ تناسب ارزش کار و دستمزد، قرار گرفته و قبول مسئولیت کنند. یعنی نسبت به فرهنگ درآمدهای بادآورده، یک شبه و بدون زحمت که در قالب واسطه‌گری، دلالی، ارتشا و رانت‌خواهی بروز و ظهور می‌کند، مسئولیت‌پذیر شوند. البته بخشی از این مسئولیت مسلما با دستگاه دولتی و قضایی است اما فرهنگ‌پذیری برای حفظ ارزش کار نزد مردم نیز بخش پر اهمیت و اساسی این موضوع است.

سوم. کالای باارزش: کالای با ارزش در نظریه ارزش کار اسلامی، کالایی است که تومان ارزش مادی و معنوی دارد. تمایز و مزیت نگاه رهبری در قیاس با اندیشه‌های مادی در این محور بهتر معلوم می‌شود و آن شراکت کارگر با کارفرما در بالا رفتن ارزش و کیفیت مادی و معنوی کالا است. از این نظر هرچه کارگر ماهرتر، آموزش دیده‌تر و مرفه‌تر شود، هم میزان ابتکار عمل او در کار منجر به تولید کالا بالا رفته و هم دقت و محکم کاری او بیشتر می‌شود. فهم ارزش (مادی و معنوی) کار توسط کارگر، انگیزه کار ماندگار را در او بیشتر می‌کند. کارفرما نیز به همین نسبت، میزان بهره و سود کارگر در کالای تولیدی را بالا می‌برد. نکته متمایز این اندیشه، حل معمای «کار از خود بیگانه‌کننده» است. در اندیشه مارکسیستی، نگاه به ارزش کالا تماما اقتصادی و مادی است. بر همین مبنا، مفهوم «سلطه» سرمایه‌گذار یا کارفرما بر کارگر از طریق مصادره ارزش افزوده کار کارگر که همان کالای تولید شده است، به میان می‌آید.

بر این اساس کارگر صرفا تبدیل به موجود مکانیکی بی‌اراده، در خدمت کارفرما می‌شود که ارزش کارش را می‌دزدند. بنابراین از محصول کار خود و به عبارت بهتر سهم‌بری از ارزش کارش، بیگانه می‌شود. هر چه بیشتر هم کار می‌کند، سرمایه‌دار قوی‌تر و او ضعیف‌تر و بی‌اراده‌تر می‌شود. با این توصیف اندیشه مارکسیستی زمینه مبارزه‌جویی و ستیز کارگر با سرمایه‌گذار یا صاحبان ابزار تولید را ایجاد می‌کند. یا نوعی آگاهی مبارزاتی در او ایجاد می‌کند. تجربه چنین تحریکاتی در نهایت منجر به چانه‌زنی بیشتر کارگر برای دریافت سهم مادی بیشتر می‌شود. اما با هر میزان دستمزد همچنان شکاف مادی بین کارگر و کارفرما بالا می‌رود. انحصار ارزش کار به یک مفهوم مادی، منجر به یک رقابت دائمی بین کارگر و کارفرما می‌شود و آنها در دو جبهه مقابل قرار می‌دهد که ضرورتا و به حکم طبیعت چاره‌ای به جز برخورد ندارند. آنان کالای مادی را ثمره این برخورد و تضاد دانسته و روابط تولید را همواره بر چنین تقابلی استوار می‌کنند. در سیر تطورات تاریخی، کشورهای سرمایه‌داری در نهایت برای حل این تعارضات و ستیزهای درونی، تصمیم به بیگاری کشیدن از کارگران کشورهای دیگر گرفته و به سمت رفتارهای استعماری رفتند. اساسا روابط سطله بین کشورهای استعمارگر و استعمارپذیر بر بنیان چنین تضادی حاکم شد.

چهارم و پنجم. ارزشمندی سرمایه‌گذار و فضای ارزنده: برای حل این تضاد، رهبر انقلاب، همزمان و توامان بر ارزشمندی دو طیف سرمایه‌گذار و کارگر بر مبنای اندیشه‌های اسلامی تاکید می‌کند. هم از ارزش کار بحث کرده است و هم از ارزش سرمایه. هم بر حفظ ارزشمندی کارگران تاکیده داشته و هم از کارآفرینان و سرمایه گذاران در شاخه‌های تولید تقدیر کرده است. همزمان هم بر ارزش کار و هم بر تولید ثروت یا سرمایه صحه گذاشته است. یکی از نشانه‌های بارز این ارج‌گذاری همزمان استخدام مفهوم جهاد برای هر دو طیف این ماجراست. ایشان حفظ ارزش کار خوب یا تولیدگر و حمایت از آن توسط مسئولین را زمینه قدرت‌مندی در برابر دشمنان و واندادن و ترسیدن در برابر آنها دانسته است. استفاده از تعبیر فضای انصاف که ریشه در نظریه زوجیت معظم‌له دارد، برای برقراری رفق و مدارا بین کارگر و کارفرماست. ایشان بر خلاف اندیشه مارکسیستی که فلسفه خود را بر بنیان برساخت ماتریالیسم دیالکتیک یا تضاد مادی دیالکتیک استوار می‌کند، نظریه ارزش کار اسلامی را بر بنیان سنت الهی زوجیت در عالم بنا می‌کند. فضای انصاف بجای فضای ستیز، بیانگر فایده‌مندی بیشتر همدلی و همراهی بین کارگر و کارفرما در تولید محصول پرارزش (مادی و معنوی) برای کشور است. بنابراین فضای انصاف دیگر تمایز مهم نظریه ارزش کار اسلامی است که خود نیاز به پرداخت و توضیح مستقلانه‌ای دارد. در پایان باید گفت، نظریه ارزش کار اسلامی، می‌تواند به نوعی صورت‌بندی واقعی و تجربه شده از روابط تولید اسلامی بین کارگر و کارفرما برسد که توانایی الگوشدگی داشته و در نهایت بر معمای لاینحل روابط استثماری یا سلطه‌جویانه فائق آید.

*بازنشر مطالب شبکه‌های اجتماعی به منزله تأیید محتوای آن نیست و صرفا جهت آگاهی مخاطبان از فضای این شبکه‌ها منتشر می‌شود.