نگاهی به زندگی شهید «صادقی» از شهدای خراسان شمالی در حادثه 7 تیر
شهید حجتالاسلام «قاسم صادقی» از شهدای خراسان شمالی در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی است که در 7 تیرماه 1360 به همراه 72 تن از یاران امام بر اثر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران به شهادت رسید و پیکر او در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از عصر اترک، شهیدان حجتالاسلام محمدحسن طیبی و حجتالاسلام قاسم صادقی از شهدای هفتتیر به خراسان شمالی تعلق دارند. شهید طیبی نمایندگی مردم اسفراین در مجلس را به عهده داشته و شهید صادقی نیز که اصالتا اهل گرمه بوده بهعنوان نماینده مردم مشهد در مجلس حضور داشت. حجت الاسلام قاسم صادقی در سن هفت سالگی از داشتن آغوش پر مهر مادر محروم شد و در نوجوانی شاهد مرگ خواهر و برادر جوان خود بود. قاسم از سن 10 سالگی شروع به تحصیل کرد و به سرعت در این راه پیش رفت و موفق شد. دوران ابتدایی را در دبستان مولوی گرمه تحصیل کرد و جزء دانش آموزان ممتاز بود. وی در دوران کودکی در لیالی ماه مبارک رمضان، وقتی وارد مسجد میشد برعکس دیگر همسالانش که دوست دارند کنار هم باشند، اصلا به طرف بچه ها نمی رفت و در گوشهای از مسجد تمام شب را به خواندن قرآن و ادعیه می گذراند. قاسم در طول ماه مبارک رمضان در دو نوبت صبح و مغرب با صدای بلند بر بالای بام، اذان میگفت، چنان مردم به او اطمینان داشتند که میگفتند: تا قاسم اذان نگوید افطار نکنید. وی در سن 12 سالگی به حوزه علمیه مشهد رفت و نزد اساتید مبارز آن زمان آقایان ادیب نیشابوری، حاج آقا مدرس، آیتالله شیخ هاشم قزوینی، آیتالله شیخ مجتبی قزوینی و آیت الله میلانی تلمذ کرد و همزمان تحصیلات کلاسیک را تا دکترای فقه و حقوق اسلامی ادامه داد و سپس به عنوان استاد در دانشگاه تدریس را شروع کرد. قاسم، دائم الوضو بود و همیشه در حال بحث و پاسخ به سوالات دینی بود و در حرکت انقلابی دانشگاه نقش مهمی داشت، او همچنین اهل مطالعه و تحقیق بود و برای اثبات و نشر حقایق اسلام به هر جا و هر مکان از دورافتادهترین روستاها تا قلب شهرها، میادین و مدارس مختلف میرفت. وی در سن 29 سالگی ازدواج کرد که ثمره این ازدواج 2 فرزند پسر به نام های محمد و علی و یک فرزند دختر به نام فاطمه بود. قاسم ماهیانه مقداری از حقوق خودش را به طور مستمر در اختیار موسسات خیریه می گذاشت، همسرش می گوید: قاسم در حد توان به مخارج درمان بیماران چه خویشان و چه دیگران کمک میکرد و هر جا فقیر و دردمند و نیازمندی می شناخت، بیدرنگ خودش را یار و مددکار او میدانست و بیتفاوتی در این راه را گناه میدانست. در سال 1357 در اوج تظاهرات مردم مشهد، هنگامی که به ارتش دستور تیراندازی داده شد، چند گلوله به عبای وی اصابت کرد که به قول او «شهادت مجانی» نصیب او نشد. قاسم صادقی در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی با اصرار علمای بزرگ مشهد کاندیدا شد و با رای قاطع مردم مشهد به مجلس شورای اسلامی راه یافت و به عنوان عضو فعال کمیسیون فرهنگ و آموزش عالی در سنگر مجلس در خدمت اسلام بود. سرانجام قاسم صادقی در 7 تیرماه 1360 به همراه 72 تن از یاران امام بر اثر انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در تهران به شهادت رسید و پیکر او در صحن آزادی حرم مطهر امام رضا (ع) به خاک سپرده شد. از روحانی شهید قاسم صادقی چندین کتاب به نامهای «سفر»، «بحثی درباره خداشناسی»، «اصول عقاید»، «مناظره مسلمان و مادی»، «تکامل فلسفی از نظر اسلام» به جای مانده است. مقام معظم رهبری در سفر خود به استان خراسان شمالی شهید قاسم صادقی را آیت استعداد معرفی کردند. به گزارش عصراترک، هفتم تیر در ایران بعد از انقلاب اسلامی اصطلاحی است متداول که ناظر بر روز 7 تیر 1360 است؛ روزی که آیتالله سیدمحمد حسینی بهشتی، رییس وقت دیوان عالی کشور و بیش از 70 نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی در جریان انفجار مقر اصلی این حزب به شهادت رسیدند. این حادثه شش روز پس از عزل بنیصدر از ریاستجمهوری صورت گرفت. سه روز قبل از وقوع این حادثه، محمد جواد قدیری، عضو کادر مرکزی سازمان مجاهدین خلق و طراح اصلی انفجار مسجد ابوذر که در آن آیتالله خامنهای، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمینان خبر داده بود که «روز هفتم تیر» کار یکسره خواهد شد. عامل انفجار هفتم تیر، فردی به نام محمدرضا کلاهی، دانشجوی رشته برق دانشگاه علم و صنعت بود که پس از پیروزی انقلاب به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. او در حزب ارتقاء یافت و مسوول دعوتها برای کنفرانسها و میزگردها و جلسات شد. ضمن آنکه مسوول حفاظت حزب نیز شد. او بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی واقع در نزدیکی چهارراه سرچشمه تهران انتقال داد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان متبوع خود مخفی شد و نهایتا از طریق مرزهای غربی کشور به عراق منتقل گردید. او در عراق با یکی از اعضای سازمان ازدواج کرد. اما در 1370 در فهرست اعضای «مسئلهدار» سازمان قرار گرفت، در 1372 از سازمان جدا شد و در 1373 از عراق رهسپار آلمان شد. انتهای پیام /