سه‌شنبه 6 آذر 1403

همسایه‌مداری یک ارزش فرهنگی‌دینی است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
همسایه‌مداری یک ارزش فرهنگی‌دینی است

یک جامعه شناس گفت: همسایه مداری یک ارزش فرهنگی‌دینی است. در همسایگی یکسری حق و حقوق وجود دارد؛ مثل اینکه باید احترام همدیگر را نگه داریم.

یک جامعه شناس گفت: همسایه مداری یک ارزش فرهنگی‌دینی است. در همسایگی یکسری حق و حقوق وجود دارد؛ مثل اینکه باید احترام همدیگر را نگه داریم.

به گزارش خبرنگار مهر، بیست و چهارمین قسمت از برنامه تلویزیونی «ایستگاه» به موضوع «محله و همسایه» اختصاص داشت. میهمان این قسمت از برنامه رامین خورسند، جامعه شناس و پژوهشگر هویت شهری بود.

مجری در ابتدای برنامه کمی از خاطرات محله دوران کودکی خود گفت و سپس به سراغ مردم کوچه و خیابان رفت و از آنها خواست که نام سه نفر از همسایه‌هایشان را بگویند و به این سوال پاسخ دهند که چقدر مورد اعتماد اند و ارتباط شأن با آنها تا چه اندازه است.

در ادامه خورسند جامعه شناس در پاسخ به این پرسش که آیا اصطلاح کار دیواری اختیاری، اصطلاح درستی است، گفت: چاردیواری، اختیاری اصطلاح درستی است ولی تا زمانی که سلب آزادی و اختیار از همسایه نکند یعنی اتفاقی که در خانه می‌افتد در همان چارچوب خانه باقی بماند نه اینکه به بیرون از خانه کشیده شود. اگر بخواهم این موضوع را دقیق‌تر بگویم این طور است که خانه و مسکن یعنی محل امنیت و آرامش علاوه بر اینکه امنیت، آرامش و حرمت همسایه‌ها هم رعایت شود پس اگر رفتاری انجام دهیم که از آنها سلب آسایش کنیم دیگر نمی‌توانیم بگوییم چاردیواری، اختیاری.

وی افزود: اگر دعوا و مشاجره یک خانه در حد معمول باشد، دخالت جایز نیست، اما اگر شدت دعوا و مشاجره به حدی باشد که خطر جانی فرد را تهدید کند، برای حفظ فرد باید دخالت کنیم. منظورم از حد معمول هم حدی است که خطر جانی نباشد. در مورد میانجی‌گری هم اگر فرد اصول این کار را بلد باشد، بعدها می‌تواند با هدف کمک و کار خیر این کار را بکند که در ادبیات دینی این کار میانجی‌گری ثواب هم دارد.

وی ادامه داد: ما یک پدیده‌ای هم داریم به نام بی تفاوتی اجتماعی. این پدیده یک راهکار تدافعی ذهنی است که به صورت ناخودآگاه در فرد به وجود می‌آید که فرد به خودش آرامش دهد در حالی که اگر این پدیده مستمر شود، می‌تواند فرد و خانواده را منزوی کند. البته اغلب مشاجرات و دعواهایی که امروزه در خانه‌ها برپا می‌شود در شهرهای بزرگ که افراد تحت فشار هستند اتفاق می‌افتد. بی تفاوتی اجتماعی.

این پژوهشگر شهری ادامه داد: همسایه، یک واژه زیبای ادبی است که معنی اش یعنی دو خانواده‌ای که سایه مشترک دارند. در ادبیات فارسی ما، سایه نماد حمایت است پس همسایه و روابط همسایگی اگر بر یک مبنای درست شکل بگیرد نوعی تعلق خاطر به مکان رخ می‌دهد و خانواده‌های ساکن در یک مکان احساس حمایت و پشتیبانی کنند.

وی افزود: داشتن چنین حس‌هایی باعث معنا بخشیدن به زندگی‌های امروزی می‌شود و کمی از حس طردشدگی که خیلی از ما در شهرهای بزرگ داریم کم می‌کند. اگر ما همسایه‌مان را مثل خانواده خودمان بدانیم و در برابر آنها احساس مسئولیت کنیم باعث می‌شود که احساس بی تفاوتی اجتماعی که اشاره کردیم پیش نیاید. البته موقعیت مکانی محلات هم در این مورد مهم است چون برخی محلات افرادش همگن‌تر هستند و دیدار چهره به چهره میان همسایگان بیشتر است. برخی محلات این طور نیست. مثلاً یکی از همسایگان خود ما، یک بار دزد گرفت.

خورسند درباره تعامل سازنده با همسایه گفت: در مورد موضوع تعامل سازنده با همسایه، تعابیر و روایات زیادی وجود دارد و حتی در ادبیات دینی ما هم به این موضوع خیلی پرداخته شده است. نمونه‌اش تأکید پیامبر (ص) درباره ارتباط حسنه با همسایه؛ بنابراین همسایه مداری یک ارزش فرهنگی - دینی است. در همسایگی یکسری حق و حقوق وجود دارد. مثل اینکه باید احترام همدیگر را نگه داریم، عیب پوشی کنیم، رازدار باشیم و نباید او را آزار ندهیم. یعنی هر کاری که موجب آزار و ناراحتی همسایه می‌شود را انجام ندهیم.

وی افزود: در همسایگی باید با روی خوش و گشاده برخورد کنیم و حداقل به همدیگر سلام کنیم. در غم و شادی همراهشان باشیم و رفتاری کنیم که آنها احساس کنند ما حامی شأن هستیم و اگر از ما کمکی خواستند و در توانمان بود این کار را بکنیم. به طور کلی دو همسایه باید نسبت به هم اعتماد داشته باشند و به نوعی باهم غریبه نباشند.

این کارشناس گفت: یکی از راه‌هایی که می‌تواند به بهبود روابط همسایگان کمک کند، نظام و ساختار محله‌ای است. محله یک واحد اجتماعی - مکانی است که یکسری خانواده با اشتراکات فرهنگی - هویتی در کنار هم زندگی و از یکسری خدمات مشترک مثل پارک محله، مسجد محله و... استفاده می‌کنند. حالا نظام محله درست باشد در یکسری از این اماکن مشترک روابط و دیدارهای چهره به چهره بیشتر می‌شود و بین اهالی یک هویت شکل می‌گیرد که می‌شوند «ما اهالی محله...» این ما یعنی همه چیز محله متعلق به همه آن افراد است. هنوز هم در خیلی از محلات قدیمی‌تر این هویت «مای» جمعی وجود دارد چون ساختار آن محله وجود دارد و درست است در حالی که در شهرسازی جدید نظام محله مخدوش شده و آپارتمان‌ها جای خانه‌های مستقل را گرفتند و پایداری سطح ارتباطات خیلی پایین است.

این جامعه شناس گفت: برای ایجاد یک نظام محله صحیح هم خود مردم باید کمک کنند هم مسئولان شهرسازی که محله‌ای پایه‌گذاری کنند که ساختار درست داشته باشد. در شهرهای غیرکلانشهری هم نظام خانه‌های مستقل و غیر آپارتمانی حفظ شود. در گذشته همسایه‌ها چون همدیگر را می‌شناختند اگر یک مشکل کاری برای یک همسایه پیش می‌آمد با حفظ آبرو همه همراهی می‌کردند تا آن مشکل حل شود؛ الان خیریه‌ها جای عدم آشنایی همسایه‌ها را گرفتند و جور آنها را می‌کشند.

خورسند در پایان گفت: اینکه انتخاب کنیم در چه محله‌ای زندگی کنیم به معنایی که برای زندگی قائلیم برمی‌گردد. در واقع بستگی دارد که زندگی را چطور تعریف می‌کنیم. قاعدتاً جایی که افراد نسبت به هم حس مسئولیت و شادی دارند محیط جذاب‌تری برای زندگی خواهد بود.