یک‌شنبه 4 آذر 1403

وضع فلسطین از ژاپن جنگ جهانی دوم و زندانی‌های گوانتانامو بدتر است

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
وضع فلسطین از ژاپن جنگ جهانی دوم و زندانی‌های گوانتانامو بدتر است

بدترین نمونه رفتار آمریکا در این‌باره، زندانی‌کردن بی‌محاکمه صدهزار ژاپنی در جنگ جهانی دوم و سی‌هزارنفری است در جاهایی مثل گوانتانامو زندانی شدند. اما هیچ‌کدام به آمار فلسطینی‌ها نمی‌رسند.

بدترین نمونه رفتار آمریکا در این‌باره، زندانی‌کردن بی‌محاکمه صدهزار ژاپنی در جنگ جهانی دوم و سی‌هزارنفری است در جاهایی مثل گوانتانامو زندانی شدند. اما هیچ‌کدام به آمار فلسطینی‌ها نمی‌رسند.

خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب _ صادق وفایی: کتاب «10 غلط مشهور درباره اسرائیل» یکی از کتاب‌هایی است که خود اسرائیلی‌ها و محققان یهودی درباره اشغالگری و جعلی‌بودن رژیم صهیونیستی و تاریخ برساخته آن نوشته‌اند. در دو قسمت پیشین پرونده‌ای که برای بررسی مطالب این‌کتاب باز کرده‌ایم، درباره دروغ‌های وزارت امور خارجه و پژوهشگران در استخدام رژیم صهیونیستی، نامشروع‌بودن اسرائیل، وطن‌گزین‌بودن استعمار آن علیه فلسطینی‌ها و... صحبت شد.

مطالب منتشرشده در این‌باره در دو قسمت اول و دوم پرونده مورد اشاره، در دو پیوند زیر قابل دسترسی و مطالعه هستند:

* «نویسنده اسرائیلی که اسرائیل را افسانه می‌داند / مچگیری از دروغ‌های سایت وزارت خارجه رژیم صهیونیستی»

* «اسرائیل از دل گناه زاده شد / اگر حاج امین الحسینی ضدیهود باشد، فرقی با رهبران صهیونیست ندارد»

در ادامه مشروح بخش سوم و پایانی گزارش بررسی این‌کتاب را می‌خوانیم؛

* دروغِ اجباری‌بودن جنگ ژوئن 1967

دولت اسرائیل و طرفدارانش می‌گویند جنگ ژوئن 1967 از سر اجبار و تنها گزینه پیش‌رویشان بوده است. اما ایلان پاپه می‌گوید این هم یکی دیگر از دروغ‌ها، اسطوره‌ها و حرف‌های بی‌معنای اسرائیل است. چون انضمام کرانه باختری و باریکه غزه به اسرائیل از سال 1948 برنامه‌ریزی شده بود که تا سال 1967 امکان اجرا پیدا نکرد و در آن سال بود که اجرایی شد.

پاپه در حالی‌که از تعبیر «اَبَرزندان» برای اشاره به فلسطین اشغالی استفاده می‌کند، می‌گوید تصرف کرانه باختری و باریکه غزه، اتمام کاری است که در سال 1984 آغاز شده بود. در سال 1984 جنبش صهیونیسم 80 درصد از فلسطین را تصرف کرد و در سال 1967 تصرف خود را تکمیل کرددرباره همین‌دروغ، پاپه از نوام چامسکی نام می‌برد که این‌رفتار اسرائیل را «لودگی تمام عیار» خوانده است؛ این‌که از طرفی شروع به حرافی درباره صلح کرده و از طرف دیگر و در روی زمین، اقداماتی انجام می‌دهد که به شکست صلح می‌انجامند.

اسرائیل از سال 1967 به بعد، فلسطینی‌های کرانه باختری و باریکه غزه را به تعبیر پاپه، در یک «برزخ غیرممکن» محدود کرد. به‌این‌ترتیب آن‌ها نه آواره بودند نه شهروند. ساکنین بدون تابعیت و غیرشهروند بودند و همچنان هم هستند. آنها زندانیان یک زندان بسیار بزرگ بودند و از بسیاری جهات هنوز هم هستند. دنیا هم با این وضعیت مدارا می‌کند چون اسرائیل مدعی است که این وضعیت موقت است و تا این‌اواخر هم با این ادعا مخالفتی نشده است.

پاپه در حالی‌که از تعبیر «اَبَرزندان» برای اشاره به فلسطین اشغالی استفاده می‌کند، می‌گوید تصرف کرانه باختری و باریکه غزه، اتمام کاری است که در سال 1984 آغاز شده بود. در سال 1984 جنبش صهیونیسم 80 درصد از فلسطین را تصرف کرد و در سال 1967 تصرف خود را تکمیل کرد.

* یک‌دروغ خیلی بزرگ؛ اسرائیل بزرگ‌ترین دموکراسی خاورمیانه است!

ایلان پاپه می‌گوید این‌افسانه بی‌مبنا که اسرائیل دموکراتیک چگونه در سال 1967 یک مقدار مشکل پیدا کرد [و از آن تصویر آرمانی دور شد] ولی همچنان یک‌کشور دموکراتیک باقی ماند، چیزی است که حتی از سوی برخی پژوهشگران برجسته فلسطینی یا حامی فلسطین هم تبلیغ می‌شود ولی مبنای تاریخی ندارد. این‌مساله تاسف‌برانگیز میزان تاثیر رسانه‌های مختلف صهیونیستی را در جهان نشان می‌دهد.

به‌هرحال بد نیست در این‌باره به فرازی از کتاب پاپه که در آن به قانون بازگشت یهودی‌ها اشاره دارد، توجه کنیم: «قانون بازگشت، به‌صورت خودکار به تک‌تک یهودی‌های سراسر جهان فارغ از این‌که این زن یا مرد در کجا به دنیا آمده باشند، تابعیت اسرائیلی می‌دهد. این قانون به طرز وقیحانه‌ای یک قانون غیردموکراتیک است. چون همراه است با رد کامل حق بازگشت فلسطینی‌ها (یعنی حقی که از جهت بین‌المللی در قطعنامه 194 مجمع عمومی سازمان ملل متحد در سال 1984 به رسمیت شناخته شده.) این عدم پذیرش، به این‌معناست که به شهروندان فلسطینی اسرائیل اجازه نمی‌دهد که با اقوام نزدیک خود یا آنهایی که در سال 1984 اخراج شدند، کنار هم در یک جا جمع شوند. انکار حق مردم برای بازگشت به وطن‌شان و در همان زمان ارائه دادن این حق به دیگرانی که هیچ‌ارتباطی هم با این‌سرزمین ندارند، گونه‌ای از رفتار غیردموکراتیک است.» (صفحه 171)

این عدم پذیرش، به این‌معناست که به شهروندان فلسطینی اسرائیل اجازه نمی‌دهد که با اقوام نزدیک خود یا آنهایی که در سال 1984 اخراج شدند، کنار هم در یک جا جمع شوند. انکار حق مردم برای بازگشت به وطن‌شان و در همان زمان ارائه دادن این حق به دیگرانی که هیچ‌ارتباطی هم با این‌سرزمین ندارند، گونه‌ای از رفتار غیردموکراتیک استپاپه می‌گوید اسرائیل به ظاهر دموکراتیک به‌صورت یکی از بدترین انواع دیکتاتوری رفتار می‌کند. «پاسخ اصلی اسرائیل چه در عرصه دیپلماتیک چه در عرصه آکادمیک، به این اتهام این است که این اقدامات موقتی هستند و اگر فلسطینی‌ها هرکجا که هستند، رفتار بهتری از خود نشان دهند، این‌اقدامات تغییر خواهد کرد. اما اگر کسی در خصوص مناطق اشغالی تحقیق کند، تا چه برسد به زندگی در آن‌جا، درخواهد یافت که این استدلال چه‌قدر مسخره است.» (صفحه 176) اما بین صحبت‌هایی که پاپه در این‌فرازهای کتاب خود دارد، آن‌چه جالب است، از این‌قرار است که او هم پایان کار متحمل و نزدیک اسرائیل را متصور است و از چنین قیدی استفاده می‌کند: «مادامی که دولت یهودی به حیاتش ادامه می‌دهد...»

اسرائیل به گفته ایلان پاپه مدعی است اشغالگری‌اش یک اشغالگری منور است؛ چیزی شبیه استبداد منور که گفته می‌شود اهدافی اصلاحی و روشنفکرانه دارد و به خیر و صلاح مردم مملکت اشغال‌شده است. پاپه می‌گوید افسانه و حرف بی‌ربط در این‌بحث این است که «اسرائیل با حسن نیت و قصد خوب می‌خواسته یک اشغالگری خیراندیشانه را صورت دهد ولی به‌خاطر خشونت فلسطینی‌ها مجبور شده رفتارهای سخت‌گیرانه‌تری در پیش بگیرد.» (صفحه 176) در همین‌زمینه بد نیست به چند صفحه پیش‌تر از کتاب برگردیم که پاپه در آن نوشته است:

«جالب است اگر این رفتار اسرائیل را با سیاست‌های مشابه آمریکا در گذشته و حال مقایسه کنیم. جنبش "منزوی‌سازی، عدم سرمایه‌گذاری و تحریم" (BDS) مدعی است که رفتار آمریکایی‌ها از این هم بسیار بدتر است. در واقع بدترین نمونه رفتار آمریکایی‌ها در این خصوص، زندانی‌کردن بدون محاکمه صدهزار شهروند ژاپنی در جریان جنگ جهانی دوم بود، به علاوه سی‌هزار نفری که بعدها و در جریان آنچه "جنگ علیه تروریسم" خوانده می‌شد بدون محاکمه [در جاهایی نظیر گوانتانامو] زندانی شدند. اما هیچ‌کدام از این‌اعداد به عدد فلسطینی‌هایی که چنین روندی را تجربه کردند حتی نزدیک هم نیست.» (صفحه 183 به 184)

* افسانه‌ای به‌نام «توافق» اسلو

ایلان پاپه درباره دروغ‌هایی که اسرائیل و جاعلان در استخدامش درباره توافق اسلو ساخته‌اند، می‌گوید رهبران فلسطینی اساسا در هیچ‌زمانی خواستار تقسیم فلسطین نبودند. بلکه این، همیشه طرح صهیونیست‌ها و بعدها طرح اسرائیلی‌ها بود. علاوه بر این هرچه قدرت اسرائیلی‌ها افزایش پیدا کرد، درصد قلمرویی که از فلسطینی‌ها طلب می‌کردند هم بیشتر می‌شد.

اگر بخواهیم همه حرف‌هایی که پاپه در کتاب «10 غلط مشهور درباره اسرائیل» درباره توافق اسلو مطرح کرده، خلاصه کنیم باید بگوییم روند اسلو یک‌روند عادلانه و برابر برای دستیابی به صلح نبود. بلکه سازشی بود که یک‌ملت شکست‌خورده و استعمارشده از سر اجبار آن را پذیرفته بود.

* اسرائیل است که صلح نمی‌خواهد نه فلسطین

افسانه یا دروغ بعدی اسرائیلی‌ها که پاپه اصل و اساسش را رد می‌کند، این است که انتفاضه دوم یک حمله تروریستی بود. اما این‌رویداد در واقع یک مجموعه اعتراض عمومی بود در مخالفت با خیانت اسلو که با اقدامات تحریک‌آمیز آریل شارون همراه شد. فلسطینی‌ها خشم خود را با تظاهرات‌های مسالمت‌آمیز نشان دادند ولی این‌تظاهرات‌ها به قول پاپه با «به کارگیری وحشیانه زور از طرف اسرائیل» مواجه شدند. او درباره سانسور این‌ماجرا در مطبوعات اسرائیل و جلوگیری ارباب رسانه‌های رژیم صهیونیستی از اطلاع‌رسانی در این‌باره می‌نویسد «خبرنگاران روزنامه‌های اسرائیلی شواهدی نقل کرده‌اند که چطور گزارش‌های آن‌ها در مرحله نخست انتفاضه (به عنوان یک جنبش مسالمت‌آمیز که با برخورد سخت ارتش اسرائیل مواجه شد) توسط سردبیران روزنامه‌ها به جای چاپ کنار گذاشته می‌شد تا مطالب روزنامه با روایت دولت اسرائیل تناسب پیدا کند.» (صفحه 207)

«خبرنگاران روزنامه‌های اسرائیلی شواهدی نقل کرده‌اند که چطور گزارش‌های آن‌ها در مرحله نخست انتفاضه (به عنوان یک جنبش مسالمت‌آمیز که با برخورد سخت ارتش اسرائیل مواجه شد) توسط سردبیران روزنامه‌ها به جای چاپ کنار گذاشته می‌شد تا مطالب روزنامه با روایت دولت اسرائیل تناسب پیدا کند.» تعبیر پاپه و دو روزنامه‌نگار اسرائیلی عوفر شلاح و راویو دراکر از جنگ تابستان 2000 اسرائیل، «شکست حقارت‌بار از حرب‌الله لبنان» است که بعد از آن هم به ارتش اسرائیل دستور داده شد مقابل تظاهرات های مسالمت‌آمیز با تمامی قدرت واکنش نشان بدهد.

درباره ترور و کشتار رهبران فلسطینی خواستار صلح، پاپه می‌گوید عرفات و بسیاری دیگر از رهبران فلسطینی که می‌توانستند ملت‌شان را به‌سمت مصالحه رهبری کنند، توسط اسرائیل هدف قرار گرفتند و بسیاری از آن‌ها ازجمله احتمالا خود عرفات ترور شدند تا نتوانند به مذاکرات صلح سمت و سو و تاثیربخشی بدهند. اما این‌اتفاق تازه‌ای نبود چون اسرائیل سیاست قتل هدفمند رهبران فلسطینی ازجمله رهبران میانه روی آن‌ها را در سال 1972 با ترور غسان کنفانی آغاز کرده بود که بررسی این‌مساله را در پرونده بررسی کتاب «تو زودتر بکش» تا حدودی مرور کرده‌ایم.

* دروغ‌های اسرائیل درباره حماس و عقب‌نشینی‌اش

رئیس سابق مرکز مطالعات قومی‌سیاسی اگزتر، در کتاب «10 غلط مشهور درباره اسرائیل» می‌گوید حماس چه در رسانه‌ها و چه از حیث قانونی به‌عنوان یک سازمان تروریستی تعریف شده اما «این‌گروه یک جنبش آزادی‌بخش است و اتفاقا یک جنبش آزادی‌بخش مشروع هم هست.» (صفحه 214) این‌نویسنده یادآور می‌شود عقب‌نشینی یک‌جانبه اسرائیل از باریکه غزه در سال 2005 پس از حدود 40 سال اشغال رخ داد و افسانه بی‌مبنا در اینجا این است که این عقب‌نشینی اقدامی صلح‌طلبانه یا آشتی‌جویانه بوده است. پاپه با بیانی افشاگر می‌گوید این تصمیم بخشی از راهبردی به حساب می‌آمد که طراحی شده بود تا تسلط اسرائیل را بر کرانه باختری تقویت، و غزه را هم به یک اَبَر زندان تبدیل کند که بتوان از بیرون، هم از آن نگهبانی کرد و هم زیر نظرش داشت.

به گفته پاپه، ادعای اسرائیل مبنی بر اینکه اقداماتش از سال 2006 به بعد بخشی از جنگ علیه تروریسم بوده، افسانه بی‌مبنایی بیش نیست. این‌نویسنده این‌اقدامات را «قتل‌عام رو به گسترش مردم غزه» می‌خواند.

بنا به روایت رسمی اسرائیل، حماس یک سازمان تروریستی است که در اعمال شرورانه‌ای دست دارد که علیه اسرائیلِ صلح‌طلب که از غزه عقب‌نشینی کرده، طراحی شده‌اند. توجه داریم که عقب‌نشینی اسرائیل طبق همان‌تعبیر نوام چامسکی یعنی لودگی تمام‌عیار، در حالی‌که در کشتار فلسطینی‌ها اهتمام داشته، ظاهرسازی برای گرفتن ژست صلح‌طلبی است.

پاپه می‌نویسد «اما آیا اسرائیل برای دسترسی به صلح از غزه عقب نشینی کرد؟ پاسخ با صدای بلند، نه است.» (صفحه 229) به گفته این‌نویسنده اسرائیلی، باید درگیری‌های خشونت‌بار بین اسرائیل و حماس از سال 2006 به بعد را ببینیم و باید توصیف رفتارهای اسرائیل به‌عنوان بخشی از «جنگ علیه تروریسم» با نوعی «جنگ برای دفاع از خویشتن» را رد کنیم. همچنین نباید تحت تاثیر اسرائیل قرار بگیریم و توصیف حماس را به‌عنوان شاخه‌ای از القاعده یا بخشی از شبکه داعش یا به‌عنوان یک سرباز پیاده محض در طرح فتنه‌جویانه ایرانی‌ها برای کنترل منطقه (ادعاهایی که مخالفین حماس مطرح می‌کنند) بپذیریم.

وضع فلسطین از ژاپن جنگ جهانی دوم و زندانی‌های گوانتانامو بدتر است 2