پاره کردن نامه پیامبر (ص) توسط خسرو پرویز سند معتبر ندارد

یک استاد و پژوهشگر تاریخ گفت: مشهور است که خسروپرویز نامه آن حضرت را پاره میکند، اما این روایت سند معتبری ندارد و راویان آن عربهای غسانی بودهاند که دشمن ایران بودند.
یک استاد و پژوهشگر تاریخ گفت: مشهور است که خسروپرویز نامه آن حضرت را پاره میکند، اما این روایت سند معتبری ندارد و راویان آن عربهای غسانی بودهاند که دشمن ایران بودند.
خبرگزاری مهر، گروه فرهنگ و ادب، طاهره طهرانی: سعید طاوسی مسرور دانش آموخته دکترای تاریخ اسلام از دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی گروه فلسفه و کلام اسلامی و شیعه شناسی دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه علامه طباطبایی است. از وی چند کتاب به چاپ رسیده که عناوین برخی از آنها عبارت است از: پژوهشی پیرامون جابر بن یزید جعفی، فیض کاشانی از منظر خاورشناسان، آیت عشق (درباره سید علی آقا قاضی) و روشهای آموزشی صادقین (ع). او در دایرهالمعارفهای مختلف مانند دانشنامه جهان اسلام، دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، دایرهالمعارف تشیع، دانشنامه حج و زیارت و فرهنگ سوگ شیعی مدخلهای متعددی را تألیف کرده است.
با او درباره اولین آشنایی ایرانیان با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم و کهنترین متون فارسی که به سیره رسولالله پرداختهاند، به گفتگو نشستیم:
*شناخت ایرانیان در سدههای آغازین اسلام از پیامبر اکرم (ص) چطور شکل میگیرد و از چه طریقی؟
ایرانیان به تدریج با آن حضرت آشنا میشوند و در واقع هنگامی که پیامبر مبعوث میشوند، نخستین ایرانی که به محضر پیغمبر میرسد، سلمان فارسی است؛ در مدینه، نه در مکه. در همان اوایل هجرت، با پیامبر روبرو میشود و اسلام میآورد. سپس در سال ششم هجری که پیامبر به سران کشورها نامه مینویسد، نامهای نیز به خسروپرویز ارسال میکند. مشهور است که خسروپرویز نامه آن حضرت را پاره میکند، اما این روایت سند معتبری ندارد و راویان آن عربهای غسانی بودهاند که دشمن ایران بودند و نمیتوان به گزارش آنها اطمینان کرد. اکنون ممکن است کسی بپرسد: اگر آن را پاره نمیکند، پس چه میکند؟ آنچه مسلم است، این است که وی درصدد تحقیق برمیآید. در این مورد، حاکم ایرانی یمن، که نامش باذان بوده است را مأمور میکند تا به مدینه برود و در مورد آن حضرت تحقیق بکند.
باید توجه داشت که پذیرش اسلام در ایران - که اکثریت جمعیت آن زرتشتی بودند - حدود چهار قرن زمان برد تا به اکثریت مسلمان و اقلیت زرتشتی تبدیل شود؛ نه اینکه یکشبه، یکماه یا یکساله، بلکه در فرآیندی تدریجی محقق شد وقتی باذان به مدینه میرود - با توجه به اینکه یمن از زمان انوشیروان در اختیار ایرانیان بوده و تحت سیطره ایران قرار داشته - هنگامی که باذان به مدینه میرسد، پیامبر به او خبر میدهند که خسروپرویز شب گذشته کشته شده است. باذان از این موضوع اطلاعی نداشته، پیامبر برایش شرح میدهند که شیرویه، پسر خسروپرویز شکم پدرش را دریده و او را به قتل رسانده و شرح ماجرا را بیان میکنند. زمانی که این اخبار به باذان میرسد، متوجه میشود که این اطلاعات تنها از طریق وحی به پیامبر رسیده است و هیچ شک و تردیدی برایش باقی نمیماند؛ بنابراین اسلام میآورد. ایرانیان یمن - که به آنها «ابناء الفُرس» یا به اختصار «ابناء» میگفتند - همگی اکثراً ایمان میآورند. در روایتی از پیامبر نقل شده که «ابناءُ منا أَهلِ البَیت» - تعبیری مشابه آنچه برای سلمان به کار رفته - که نشاندهنده ایمان راسخ و اعتقاد عمیق آنان است. این واقعه، نخستین آشنایی جدی ایرانیان با اسلام به شمار میرود.
بعد، در دوره فتوحات، هنگامی که مدائن - که پایتخت ایران ساسانی بود - فتح میشود (منظور تیسفون قدیم است)، در دوره خلیفه دوم و به پیشنهاد امیرالمومنین (ع)، در واقع سلمان فارسی را به عنوان حاکم آنجا تعیین میکنند. سلمان به عنوان یک صحابی برجسته پیامبر که ایرانی تبار است، زمینه مناسبی داشت تا ایرانیان از طریق او با اسلام آشنا شوند. سپس در دوره خلافت حضرت امیر (علیه السلام)، به دلیل عدالتی که ایشان داشتند و توجهی که به ایرانیان نشان دادند، ایرانیان، پیامبر را از دریچه امیرالمومنین (ع) و از زاویه ایشان میشناسند و این روند تدریجی ادامه پیدا میکند.
باید توجه داشت که پذیرش اسلام در ایران - که اکثریت جمعیت آن زرتشتی بودند - حدود چهار قرن زمان برد تا به اکثریت مسلمان و اقلیت زرتشتی تبدیل شود؛ نه اینکه یک شبه، یکماه یا یکساله، بلکه در فرآیندی تدریجی محقق شد.
* اولین یا کهنترین متون فارسی که به سیره حضرت رسول (صلی الله علیه و سلم) پرداختهاند چه کتابهایی هستند؟
پاسخ به این پرسش نیازمند پژوهش است؛ و به نظر من، سیرهنویسی به زبان فارسی نیاز به کار دارد و میبایست سیر تاریخی تدوین سیرههای فارسی به دقت شناسایی شود. یکی از کهنترین نمونههای موجود، کتاب تاریخ بلعمی است که بخشی از آن به زندگی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میپردازد و دوره بعثت، هجرت و غزوههای آن حضرت را پوشش داده و سپس به دوره خلفا وارد میشود. هرچند این اثر به طور خاص یک سیره نبوی محض نیست، اما از آنجا که ترجمه و خلاصهای از تاریخ طبری به شمار میرود، شامل بخش سیره نبوی هم میشود. میتوان گفت سیرههای مکتوب فارسی به معنای دقیق، از قرن هفتم و هشتم هجری به صورت جدی پدیدار میشوند. همچنین، ترجمه کتاب «سیرت رسول الله» اثر ابن اسحاق، که توسط قاضی ابرقوه انجام شده و از سال 612 هجری در دسترس ما قرار دارد. به طور کلی در آن دوره، به ویژه در قرون ششم و هفتم هجری، توجه ویژهای به ترجمه سیرههای عربی به زبان فارسی وجود داشته است.
علما و اندیشمندان ایرانی از هر رشته و گرایش علمی، در آثار خود به گونههای مختلف به پیامبر اکرم (ص) توجه نشان دادهاند و میتوان ردپای آن حضرت را در گسترهای وسیع از متون فارسی مشاهده نمود البته پیش از «سیرت رسول الله» که در سال 612 هجری به فارسی ترجمه شده، اثر «شرف النبی» ابوسعید خرگوشی را داریم، که توسط نجمالدین محمود بن محمد بن علی راوندی در سال 559 هجری به فارسی ترجمه شده است. نمونههای دیگری هم در این دوره (قرون ششم و هفتم) وجود دارد. بنابراین، ترجمه «شرف النبی» در قرن ششم، و «سیرت رسول الله» که ترجمهای آزاد از سیره ابن هشام توسط رفیعالدین اسحاق همدانی (قاضی ابرقوه) است داریم که در سال 612 هجری در قرن هفتم انجام شده است.
این روند در قرن هفتم و هشتم ادامه مییابد؛ برای مثال، یکی از آثار شناختهشده این دوره، ترجمه فارسی «ذروه الاولیاء فی سیرت المصطفی» است که نوشتهای منسوب به ابوالحسن بَکری از قرن پنجم هجری بوده و توسط بهاالدین کازرونی در قرن هشتم ترجمه شده است. این کتاب به همت استاد دکتر رسول جعفریان به چاپ رسیده است. همچنین نمونههای دیگری از همین قرون هفتم و هشتم وجود دارد که استاد جعفریان در مقدمه همان کتاب معرفی کردهاند. در نهایت، به آثار احمدی در قرن دهم میرسیم که توسط احمد بن تاجالدین استرآبادی نوشته شده و گرایش شیعی در آن مشهود است.
* اساساً در متون فارسی اولیه در چه منابعی و چطور از پیامبر نام برده شده است؟
یک بخشی از آن کتابهای سیره هستند که به فارسی نوشته شده است و در منابع تاریخی از آن حضرت سخن به میان آمده، مانند آثاری که از قرن پنجم به بعد داریم. در کنار آثار پیشگفته، میتوان به کتب تاریخی شاخص دیگری که به زندگی پیامبر اکرم (ص) پرداختهاند هم اشاره کرد. از جمله این آثار، میتوان به اثر گردیزی، صاحب کتاب «زینالأخبار» اشاره کرد که مشتمل بر بخش سیره نبوی نیز هست. هرچند این اثر به تاریخ شاهان ایران و تاریخ خراسان میپردازد، اما شامل مباحثی در زمینه سیره نبوی و تاریخ خلفا نیز میشود.
همچنین میتوان از کتاب «مجمل التواریخ و القصص» تألیف سال 520 هجری قمری، اثر ابن شادی همدانی در قرن ششم نام برد که به زندگی پیامبر (ص) اشاراتی دارد. در قرن هفتم، کتاب «طبقات ناصری» تألیف منهاج سراج جوزجانی و نیز «نظام التاریخ» اثر بیضاوی از جمله آثاری هستند که در این راستا قابل توجه میباشند. این آثار، هر یک به نوبه خود، گامی در جهت تدوین و انتقال تاریخ اسلام و سیره نبوی به زبان فارسی محسوب میشوند.
«روضه اولی الألباب فی معرفه التواریخ و الأنساب» تألیف فخرالدین ابوسلیمان داود بناکتی در قرن هفتم هجری است که به شرح وقایع تاریخی از جمله تاریخ پیامبران و سیره نبوی میپردازد. در قرن نهم، «مجمل فصیحی» اثر فصیح خوافی با اختصاص بخشی مفصل به دوره پیامبر (ص)، و «بهجه التواریخ» اثر زکی رومی (تألیف شده در 861 هجری) از جمله متون تاریخی در این حوزه هستند. «روضه الصفا» اثر میرخواند (قرن نهم) به عنوان یک تاریخ عمومی جامع، بخش عمدهای را به سیره نبوی اختصاص داده، و «حبیب السیر» اثر غیاثالدین خواندمیر (قرن دهم) به عنوان ادامهای بر روضه الصفا، به تفصیل به تاریخ اسلام و سیره پیامبر (ص) پرداخته است. به طور کلی، کتابهای تاریخی یکی از مهمترین گونههای آثار فارسی هستند که در قرون مختلف به شرح جامع وقایع دوران پیامبر اکرم (ص) پرداختهاند.
در کنار آثار تاریخی، میتوان به گونههای دیگری از متون فارسی که به پیامبر اکرم (ص) پرداختهاند نیز اشاره نمود. از جمله این موارد، آثار ادبی هستند که شاعران بزرگی همچون سعدی و نظامی گنجوی با سرودن اشعار فراوان در مدح آن حضرت، جایگاه والای ایشان را در ادبیات فارسی تثبیت کردهاند.
علاوه بر این، آثار تفسیری نیز از جمله منابعی هستند که به مناسبت شرح آیات قرآن کریم، به زندگی و ویژگیهای پیامبر (ص) پرداختهاند. برای نمونه، میتوان به «تفسیر سورآبادی» (تألیف حدود 470 هجری قمری) به عنوان یکی از قدیمیترین تفاسیر فارسی اشاره کرد که ذیل آیات مربوط به پیامبر، مطالبی را آورده است. همچنین در میان تفاسیر شیعی، «روض الجنان و روح الجنان» اثر ابوالفتوح رازی جایگاه ویژهای دارد که ترجمه و تحریری شیعی از تفسیر «الکشف والبیان» ثعلبی محسوب میشود. به طور کلی، علما و اندیشمندان ایرانی از هر رشته و گرایش علمی، در آثار خود به گونههای مختلف به پیامبر اکرم (ص) توجه نشان دادهاند و میتوان ردپای آن حضرت را در گسترهای وسیع از متون فارسی مشاهده نمود.
* مهمترین و معروفترین معراج نامهها و تفاسیر و کتب روایی به فارسی کدامند؟ دلیل اهمیت شأن چیست؟
در پاسخ به بخش پایانی پرسش قبل، به مهمترین تفاسیر اشاره کردم، ولی ترجمه متون روایی شیعه و اهل سنت به زبان فارسی در قرون میانه (دوره میانی اسلامی) به ندرت صورت پذیرفته است. در دوره صفوی، بعضی منابع روایی به فارسی ترجمه شدند، علامه مجلسی پیشگام این حرکت شدند و اساساً ایشان سیره نبوی فارسی نوشتند. کتاب «حیات القلوب»، که به تاریخ انبیا و سیره پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) میپردازد و بخش مهمی از آن سیره نبوی است، که هم در زمینه ترجمه و هم در عرصه تألیف پیشگام بودند.
معراج حضرت رسول (ص) در نسخهای از هفتپیکر نظامی اثر سلطان محمد (دوره صفویه)در خصوص معراجنامههای فارسی، باید اذعان نمود که این آثار از جایگاه ویژهای در ادبیات فارسی برخوردارند. همانگونه که اشاره شد، تفسیر ابوالفتوح رازی به عنوان یکی از متون کهن، به موضوع معراج پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) پرداخته است. در حوزه منظوم، شاعران بزرگی همچون نظامی گنجوی در آثار خود از جمله مخزن الاسرار، خسرو و شیرین، لیلی و مجنون، هفت پیکر و اسکندرنامه به توصیف معراج پرداختهاند. همچنین، شعرایی چون سنایی غزنوی، عطار نیشابوری، امیرخسرو دهلوی، خاقانی شروانی، جمالالدین اصفهانی، جامی و وحشی بافقی نیز معراجنامههایی سرودهاند که هریک از جلوههای برجسته ادبیات عرفانی فارسی محسوب میشوند. این آثار نهتنها بیانگر عمق ارادت فارسیزبانان به پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) هستند، بلکه از جمله منابع مهم در بازنمایی جایگاه معنوی ایشان در فرهنگ ایرانی - اسلامی به شمار میروند. معراج نامهها به طور خاص از جلوههای توجه فارسی زبانان به رسول خداست.
اما اینکه اینها چه اهمیتی دارند؟ آثار فارسی در مورد پیامبر (ص) از جنبههای زیادی اهمیت دارند، نخست آنکه این متون، بخشی از میراث ادب فارسی هستند که هم در قالب نثر و هم در شکل نظم، غنای فرهنگی و ادبی زبان فارسی را نشان میدهند. دوم آنکه، این آثار بازنمایی میکنند شخصیت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را برای ایرانیان و دیگر مخاطبان فارسیزبان، که در قلمرو نفوذ زبان فارسی زندگی میکردهاند. در گذشتهای دور، این قلمرو گسترهای فراتر از مرزهای ایران امروزی را در بر میگرفت؛ از مناطق بالکان و بوسنی و هرزگوین تا شبه قاره هند و حتی چین؛ مخاطبان فارسیزبان از طریق مطالعه این آثار با سیره و شخصیت پیامبر اسلام آشنا میشدند و ارتباط برقرار میکردند و با مطالعه این آثار از سرچشمه آموزههای این شخصیت بزرگ جرعههایی مینوشیدند.
