«پسری از خیابان اروس» رونمایی شد / داداشی: قهرمان کتاب را از روی خودم ننوشتم!
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، مراسم رونمایی از کتاب «پسری از خبایان اروس» با حضور حمیدرضا داداشی نویسنده اثر، حسن احمدی و علی مهر به عنوان منتقدان اثر، حامد محقق، بهروز رضایی، سیدمهدی هاشمی و سیدمهدی موسوی به عنوان مهمانان برنامه در خبرگزاری فارس برگزار شد.
حمید محمدی: حجم تخیل این اثر با سایر آثار نویسنده تفاوت دارد
در ابتدای این برنامه، حمید محمدی محمدی، نویسنده و مدیر گروه فرهنگ خبرگزاری فارس در خصوص تفاوت این اثر با سایر آثار حمیدرضا داداشی از جمله «عمو دردسر» گفت: حجمی از تخیل که در این کتاب وجود دارد با سایر آثار دیگر داداشی که مبتنی بر خاطرات شخصی ایشان هست، تفاوت دارد. البته این اثر هم بخشی از خاطرات نویسنده را در خود جای داده است.
وی در ادامه با بیان اینکه در بسیاری از آثار کودک و نوجوان جدیتی وجود دارد، ولی در آثار شما همان شوخ طبعی که در درون دارید هم در اثر منتقل شده است، گفت: هر نویسنده یک وجه شخصیتی دارد که در اثر هم نمایان میشود. پسری از خیابان اروس نسبت به کارهای شما جدیتر بود، اما شوخیهایی هم دارد. رَد پای نویسنده نباید در اثر باشد، ولی شما این را اصرار را دارید که بتوانید با مخاطب ارتباط بگیرید.
حسن احمدی: در بخشهایی خط اصلی داستان گم میشود
سپس حسن احمدی، نویسنده کودک و نوجوان با اشاره به نحوه برگزاری جلسات نقد بیان کرد: خیلی بهتر است که مخاطبان کتابها در جلسات نقد و بررسی حضور داشته باشند؛ چرا که عیار اثر بهتر مشخص میشود.
وی در ادامه در خصوص تعدد خطوط اصلی داستان اظهار داشت: این اثر باید با همین سبک نوشته میشد. در واقع توانایی نویسنده است که اثر را طوری پیش ببرد که مخاطب احساس کند همه حوادث برای خود نویسنده رخ داده است. منتهی در بخشهایی خط اصلی داستان گم میشود و مخاطب در تلاش است خط اصلی را دریابد. فراز و فرودهای داستان که مخاطب را در حال تعلیق نگه دارد، موضوعاتی بود که در اثر توجه کمی به آن شده بود و همچنین شخصیت احمد داستان نیز باید پررنگتر میشد و حتی در فصلهای دیگر به طور کامل پرداخته میشد. البته میتوان گفت که کمکاری نویسنده نبوده است.
نویسنده کتاب «با من حرف بزن» با ایراد به رخدادهای تاریخی که در اثر آمده است، گفت: آن مطلبی که در این کتاب با عنوان بمباران مهرآباد آمده است، رخ نداده، بلکه دیوار صوتی شکسته بود و حمید ریاضی که به عنوان مدیرداخلی مجله کیهان بچهها در داستان وجود دارد در آن برهه از داستان در مجله کیهان بچهها نبودهاند. البته اینها اشکالات عمده داستان نیست و ریزهکاریهایی است که باید رعایت شود. در نهایت به نظر من خواننده باور میکند که نویسنده یک نوجوان است و این همذاتپنداری در اثر به وجود میآید.
وی در ادامه در خصوص موضوعات زیادی که در این اثر پرداخته شده است، گفت: نیاز نبود این همه مسأله را نویسنده در کنار هم بچیند و مطرح کند. همین مسأله میشود که میگوییم مخاطب باید کدام خط داستانی را دنبال کند.
علی مهر: نویسنده دو تدبیر در اثر به کار برده است که خلأها را بپوشاند
در بخش دیگری از برنامه، علی مهر نویسنده کتاب «سه سوت» با اشاره به نقاط قوت داستان گفت: سوژه داستان که پسری نوجوان است و طی یک تماس تلفنی مشکوک به دنبال برادرش میگردد، سوژه نو و تازهای نیست. نویسنده دو تدبیر به کار برده تا کشش و جاذبه داستان را جبران کند و از یک سوژه نه چندان تازه، یک داستان خوب خلق کند. اولین تدبیر، پرداختهای ریز به نوستالژیهای دهه 60 است؛ مثل دفترچه اقتصادی بسیج، برچسبهایی که تلویزیونهای سیاه و سفید را رنگی میکرد، چسب زدن روی شیشهها برای جلوگیری از ریزش آنها حین بمباران و.... موضوعاتی به این شکل را نویسنده آورده که اطلاعات ناب و جذابی را برای خواننده بود. مورد دیگر استفاده از دو زاویه دید به طور همزمان است؛ یکی یادداشتهای روزانه و دیگری نامهنگاری بود که با مونا صورت میگرفت. نویسنده توانسته با این دو مورد خلأهای خود را بپوشاند که یکی از نکات مثبت کار میتواند باشد.
وی در خصوص ایرادی که حسن احمدی گرفت، تکملهای افزود و گفت: من مشخصاً به بحث حمله به مهرآباد اشاره میکنم که بعد از انقلاب اسلامی، تاریخ ایران به دور تند رسید. حوادث و اتفاقاتی که رخ میدهد، بسیار است و همین سبب میشود که از بسیاری از مسائل غافل بمانیم. ریزبینی داداشی نقطه قوت او در این اثر بود.
این منتقد در ادامه به زاویه دیدهایی که در داستان وجود دارد و اشتباهی که صورت گرفته است، اشاره کرد و گفت: داستان به صورت یادداشتهای روزانه و نامه که بین امیرحسین مونا رد و بدل میشود، است. به نظر من خوب بود که ناشر و یا صفحهبند، نظمی میدادند تا این آشفتگی که در این کار به دلیل صفحهبندی وجود دارد از بین میرفت. در نامهها هیچ دقتی در خصوص زمانبندی میان ارسال نامه از ایران به انگلستان وجود نداشت و انگار دارند روزانه و برخط باهم صحبت میکنند؛ در صورتی که رسیدن نامه در آن سالها حداقل باید 15 روز طول بکشد.
در ادامه، مهر در خصوص بخشی از داستان که اگر پرداخته میشد، بهتر بود، گفت: ای کاش نسبت به سرنوست داداش احمد کمی بیشتر پرداخته میشد تا به بحث اصلی داستان هم کمک کند.
داداشی: برای نوشتن از تجربه زیستی خود کمک میگیریم
حمیدرضا داداشی نویسنده «پسری از خیابان اروس» در پاسخ به منتقدان اظهار داشت: خیلی از قوانینی که در داستان نویسی وجود دارد، بعدها آمده و تحلیلهایی است که از داستانها استخراج شده است. وجود چارچوبهای داستان خوب است، اما بسیاری از فیلمها بوده که داستان خطی داشتند و مخاطب کنجکاو است ببیند داستان چه میخواهد بگوید. در حالی که در همین قوانین گفته میشود که داستان باید ابتدای غافلگیرکننده داشته باشد؛ مثل «مدار صفر درجه» احمد محمود، ولی در مقابل «کَلیدَر» محمود دولتآبادی شروع سادهای دارد که به توصیف شخصیتی به نام «مارال» میپردازد. در نهایت هر دو اثر جذاب است. نویسنده باید مهارت پیدا کردن رگ خواب مخاطب را داشته باشد. ضمن اینکه من خودم هر جایی که طرح داستان لنگ میماند، راههای دیگری را برای جذاب شدن اثر استفاده میکردم. یکی از این روشها، لحن صمیمانه است.
این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان ادامه داد: بعضی از مسائل در اختیار خود نویسنده نیست، به عنوان مثال من ذاتاً شوخ هستم و قطعاً در قلمم تاثیر خواهد گذاشت. این گفته که نویسنده تجربه زیسته خود را به کار میبرد، درست است، اما کلیت داستان بر این قاعده نمیچرخد و باید قسم بخورم که من، قهرمان کتاب را از روی خودم ننوشتهام. شاید بعضی رویدادهای داستان از این نکته گفته شده نشأت بگیرد. به عنوان مثال منزل ما سمت فرودگاه مهرآباد است و بارها رفتهام پشت دیوار فرودگاه که فرود و پرواز هواپیماها را مشاهده کنم. بخشی از مطالب آمده در خصوص این داستان از همین تجربه زیسته در این منطقه بوده است.
داداشی افزود: بعضی مواقع، کلمات و داستان به ذهن آدم خطور میکند و باید همان لحظه نوشت. یادم است که محمدرضا بایرامی در خصوص کتاب «مردگان باغ سبز» میگفت که برای تعطیلات به جنگلهای شمال رفته بوده و در یک لحظه کل داستان به ذهنش خطور کرده. تعطیلات را رها کرده و برگشته تهران تا رمان را بنویسد.
نویسنده کتاب «پسری از خیابان اروس» اظهار داشت: من سعی کردم به غالب دغدغههایم که آموزش نویسندگی و ویرایستاری بود در این اثر بپردازم و با نوشتن غلطهای املایی و تصحیح آنها این جدیت را به اثر ببخشم.
ناشر توجهی به صفحه آرایی و طراحی جلد ندارد
داداشی در خصوص نامناسب بودن صفحهبندی گفت: من نامهها را با عرض کمتر و فونت متفاوت به ناشر دادم و ناشر رعایت نکرد. حتی کلماتی که عامدانه غلط نوشته بودم و رویش را خط کشیده بودم را داشتند به طور صحیح چاپ میکردند و اگر تصویرگری هم صورت میگرفت، اثر با قدرت بیشتری در بازار حضور پیدامیکرد.
در پایان داداشی گفت: تقریباً به هر موضوعی که میخواستم در این اثر پرداختم و خوشحالم از اینکه تمام هدفهایم با نوشتن این کتاب محقق شد.
در انتهای مراسم حمیدرضا داداشی، یادداشت کتایون رجبی راد، مدیر انتشارات نسیما را خواند که بخشی از آن به شرح زیر است: گاهی به نظر میرسید نویسنده عمداً قصد کرده است که امیرحسین داستانش را خیلی ساده فرض کنیم، اما روایت صادقانه از زندگی او، خواننده را قانع میکرد که او صادق است تا ساده. تمام عناصر یک داستان که میتوانست به تعلیق کشیده شود تا خواننده را تا انتها به دنبال خود بکشاند در این کتاب به شکلی بسیار ساده که برای یک نوجوان جویای نام و نوشتن مطلوب است، دیده میشود. از پیگیری اخبار داداش احمد، دنبال کردن رد هواپیماها، رسیدن به جنگ و اخبارش. این که انتخاب واژگان و کلمات فراتر از سن نوجوانی نرفته کمک کرده است تا خواننده این تعلیق را در حد یک نوجوان دهه شصتی تصور کند و اتفاقا تمام روایت ماجرا را درست در چیدمانی که به همان زمان برمیگردد تصور کند.
در پایان این برنامه، کتاب «پسری از خیابان اروس» توسط نویسنده و مهمانان برنامه رونمایی شد.
انتهای پیام /