پشت پرده جمله جنجالی منتسب به حسن نوروزی در مورد کشتههای آبان 98
عضو کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس با اشاره به حوادث آبان 98 گفت: مجلس برای زندانیان آبان 98 تخفیف و بخشش گرفت.
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از فارس، «یکی از آنهایی که آبان 98 به مردم شلیک کرد من بودم!» این جملهای بود که از قول یک نماینده مجلس در فضای مجازی دست به دست شد. جملهای مشکوک، عجیب و غیرقابل باور!
«یکی از آنهایی که به مردم شلیک کرد من بودم، ما کشتیم. حالا چه کسی میخواهد ما را محاکمه کند؟! طرف آمده بانک را آتش زده است و ما هم او را کشتیم. چه کسی را میخواهید محاکمه کنید؟» این همان جملهای بود که به نماینده مردم رباط کریم در مجلس منتسب شده بود؛ آنهم در آستانه سالروز حوادث بنزینی آبان 98.
به سراغ حجتالاسلام حسن نوروزی رفتیم و با وی به گفتوگو نشستیم و خواستار بیان اصل موضوع شدیم،
خلاصه ای از مهمترین بخش سخنان نوروزی:
- اصولا کسانی که من را به حقیقت میشناسند، به صراحت لهجه من اعتقاد دارند، من جزء زندانیان سیاسی قبل از انقلاب در زندان وکیلآباد مشهد هستم، من جزء اولین بسیجیان و روحانیون اسیر در جبهه و جنگ هستم که 10 سال اسیر بودم و لذا در این سه دورهای که در مجلس هستم، ضمن صراحت لهجه و عدم مماشات، فعالیتهای من اکثرا در حوزه حقوقی و مسائل اسلامی حقوقی است که توانستیم حدود 5، 6 هزار جوان در انتظار اعدام را از اعدام نجات بدهیم. با الحاقیهای که به ماده 48 قانون مبارزه با موادمخدر آوردیم، جوانهای زیادی نجات پیدا کردند.
- بنده انقلابی هستم یعنی طرفدار و وفادار نظام اسلامی هستم و از نظام دفاع میکنم، من 7 تا دفتر دارم و 41 کارمند در حوزههای انتخابیه پرند، رباطکریم و بهارستان دارم که به نظر کارشناسان بنیاد مستضعفان، حوزه انتخابیهام دو میلیون جمعیت دارد.
- من در طول هفته در مجلس هستم و دوشنبه در وزارتخانهها، شنبه و یکشنبه هم در ادارات شهرستان و با مسئولین شهرستان جلسه دارم، جمعهها هم بعد از اینکه دعای ندبه را برگزار کردیم، هر هفتهای در یک شهر ملاقات عمومی داریم تا نماز جمعه و بعد از نماز با مردم هستیم تا ساعت 4 و 5 بعدازظهر.
- جمعه که ما در دفتر نسیمشهر بودیم، یک جمعیت صد نفری پشت در بود و اینها را دعوت کردیم آمدند بالا و کار را شروع کردیم. اکثرا نامهها را خودم مینویسم و برخی نامههای ساده را یکی از دوستان مینویسد، با دست مینویسیم، چه نامههای قضایی باشد، چه نامههای اجتماعی، مالی و اداری باشد و مسئولین هم الحمدلله عمل میکنند.
- در حال انجام کار بودیم که موبایل من زنگ خورد، خبرنگاری درباره دادگاه 98 که در لندن برگزار میشود، سوال کرد و گفت نظرتان را بگویید، من خبر نداشتم نمیدانستم چنین چیزی در لندن است، فکر کردم دارد مسخره میکند، در مورد آدمکشی آبان 98، گفتم چه کسی کشته؟ چه کشته؟! کجا کشتند؟ اگر اینطور باشد اگر بخواهد در لندن باشد، طبیعتا لندن صدام حزب بعثی را قبول داشت، ایران و امام خمینی را که قبول نداشت، کلی به صدام کمک کرد، کلی جنایت کرد، اگر مسعود رجوی در ایران آدم کشت به لندن و فرانسه پناهنده شد، اگر عزالدین حسینی در کردستان جنایت کردند به آنجا رفتند، حزب خلق مسلمان، همه به لندن رفتند، کسانی که به رهبر ما توهین میکنند در لندن دفتر دارند و کار میکنند، گاهی سفارت ما را اشغال میکنند، خوب اگر اینطور باشد ما هم پس همان آدمکش هستیم! اگر بنا باشد لندن باشد، بعد هم احساس کردم اینها به نحوی شبکههای معاند و منافقین هستند و بعد گفتم شوخی کردم و قطع کرد!
- اینها یکشنبه پروپاگاندای و بمباران تبلیغاتی را شروع کردند و بعضی از کسانی هم که در داخل گاهی به آنها کمک میکنند به این جریان دامن زدند. به هر حال 60 سال از سن من میگذرد، 10 سال اسیر بودم و روحانی هستم و کار قانونگذاری میکنم، ناراحت هستیم که قائله 98، 88 و 78 رخ میدهد، ولی به هر حال کار ما چیز دیگری است، گفتم اگر بنا باشد چنین باشد پس ما همه آدمکش هستیم، ما 8 در سال دفاع بودیم و رفتیم جنگیدیم و 10 سال اسیر بودیم، به نظر انگلستان ما جانی و آدمکش هستیم. اینها نوشتند که «نوروزی گفته من شلیک کردم!».
- بعد من دیدم آنها گفت وگو را میکس کردند با شو و حرکت پوپولیستیای که در لندن رخ داد! شویی که در آن یک زنی میآید میگوید 5 نفر به من تجاوز کردند و هر کدام یک چیزی از این چرندیاتی که جور کردند، می گویند.
- فهمیدم هدف اینها درهمکوبیدن فضای آرامشبخش ایران بعد از انتخابات است و مخصوصا اینکه منافقین هم نوشتند این جانی آدمکش شناسایی شد، دفتر او در فلان جا است، شماره دفتر او هم فلان شماره است و از این چرندیات. فهمیدم اینها حرکات مسموم امپریالیستی منافقین است و ما طبیعتا از آمریکا و انگلیس و اسرائیل توقع کمک نداریم و آنها با نیروهای انقلابی ما سرجنگ دارند و نه برای من، بنده کسی نیستم که بگویند فلانی را میکشیم! من بارها تا مرز مرگ رفته ام، زمانی که صدام ما را اسیر کرد ده بار تا مرز مرگ رفتیم و الان به دعای ملت نشستیم و داریم خدمت میکنیم، ولی انقلاب اسلامی، رهبر ما، بزرگان ما کسانی هستند که نباید به آنها توهین شود و مورد تعرض قرار بگیرند.
- اینها بهنحوی انتقامگیری از حکومت را به من منتسب کردند و سعی کردند انتقام خودشان را از حکومت بهنحوی در رابطه با من عقدهگشایی کنند. بعضی از فراریها هم گفته بودند نوروزی آدمکش نیست و اینها بحث حکومت است، فهمیدم آن جریان فراریها که اینطور حرف میزنند و منافقین که دفاتر ما را شناسایی کردند و میگویند این جانی شناسایی شد و صحبتهای من را با آنچه که در شوی تبلیغاتیشان بهعنوان دادگاه در لندن بود میکس کردند و فهمیدم اینها یک جریان خیلی عمیق بودند.
- الان من جزء کسانی هستم که به خانوادههای کسانی که فرزند و عزیزشان را از دست دادند برای کمک به آنها نامه میدهم که از بیتالمال کمک بشود یا نامه آزادی دادم برای کسانی که زندانی شدند یا برای تخفیف دادگاههای آنها یا اعمال ماده 1477 آنها، آن کسی که در کمیسیون حقوقی دارد نامه میدهد و کمک میکند بنده هستم، چه برای کسانی که فرزندانشان را از دست دادند به فرمانداری و غیره نامه میزنیم که کمک کنند و چه کسانی که الان زندان هستند، برای تخفیف مجازاتشان و تجدید در پروندهشان و اعمال ماده 477 نامه میزنم و من این کارها را انجام میدهم و کسی غیر از من نیست.
- بنابراین حالا ما باید از این به بعد یک مقدار حواسمان جمع باشد که با افرادی که بهعنوان خبرنگار فیک میآیند و خودشان را بهعنوان خبرنگار معرفی میکنند و کسانی که میخواهند از انقلاب انتقام بگیرند یا کسانی که میخواهند آرامشی که بعد از ریاستجمهوری آیتالله رئیسی بر ایران حاکم شده است را بهم بزنند و حالت آنارشیسم در ایران ایجاد کنند، باید حواس ما خیلی جمع باشد، متاسفانه کار زیاد این مشکل را دارد که ما در حال پاسخگویی به مردم، من سعی میکنم موبایلم را خودم جواب بدهم که مردم بین خودشان و نماینده خودشان فاصله نبینند، این اشتباه خاص استراتژیک بود که باید وقتی نماینده دارد با مردم صحبت میکند و پاسخ نامه را میدهد دیگر گوشی را جواب ندهد و اگر او ناراحت شود بهتر از این است که یک کشور با این نوع مصاحبهها ناراحت شوند. لذا این مسائل رخ داد و حواس ما باید خیلی جمع باشد.
-(از خانوادههای اتفاقات آبان 98) خانمی از شهر قدس آمدند، خانمی از گلستان آمدند، از تهران آمدند، افراد زیادی آمدند، مثلا میگویند فرزند ما زندان است، مقصر نبوده، من نامه نوشتم مراعات به تخفیف، بخشش به خاطر عدم سوءپیشینه، به خاطر اینکه متوجه نبوده، کارگر بوده عبور میکرده، چون سوءپیشنیه ندارد دوباره رسیدگی بکنید و دستور به رسیدگی هم دادند یا مثلا شخصی آمده که بچه ما عبور میکرده تیر خورده، به فرمانداری شهرستان نامه نوشتیم که سعی شود به این خانواده کمک شود و 98 درصد نامههای این موارد را من مینویسم.
- در مورد کشتههای آبان 98، آنها چند قسمت هستند مثلا پلیس امنیت ما در شهر گلستان مثلا 32 نیرو مسلح داشته، آنها وقتی حمله کردند، بچهها میتوانستند همه آنها را از بین ببرند ولی این کار را نکردند، پلیس امنیت را رها کردند به خانه همسایه رفتند و آنها آمدند پلیس امنیت را آتش زدند، پلیس امنیت ما عاقلانه رفتار کرد و تشخیص داد اینها بچههای منطقه هستند و حالا احساساتی شدند، آنها را آزاد گذاشتند و بعد آنها هم آنجا را آتش زدند و رفتند و بعد ما آنجا را درست کردیم و مسالهای رخ نداد.
- مثلا ما در مجلس، ورودی مجلس درب شمالی را طوری درست کردیم که اگر کسی اعتراض دارد میرود آنجا مکتوب شعار میدهند، رئیس مجلس دستور میدهد به فراخور آن جمعیت از همان کمیسیون مرتبط افرادی میآیند با آنها صحبت میکنند مینویسند و میآیند مشکل را حل میکنند، مثلا اعتراض معلمین است، افزایش حقوق بازنشستگان است، اعتراض ایثارگران است، هر چه باشد در مجلس انجام میشود؛ موضوع این است که ناراحت هستیم که چرا پمپبنزین، شهرداری و بانک را آتش زدند؟ اینها سرمایه ملی است که از بین میرود ولی آقا هم فرمودند اعتراض و انتقاد درست است ولی اینکه عدهای سلاح به دست بگیرند و مردم را بکشند و بعد در رسانههای بیگانه منعکس کنند و مردم را تحریک بکنند، اینها معنایی ندارد. اعتراض خوب است حالا در شهرها تظاهرات کنند یا بیایند جلوی مجلس، من جلوی سازمان برنامه و بودجه، جلوی وزارت آموزش و پرورش دیدم که میآیند اعتراض میکنند و مسئولین هم گوش میدهند.
- ضمن اینکه از اغتشاش، آن هم پشت سایه که عدهای مثلا منافق را وارد میکند، معترض هستیم مانند جریان خیابان پاسداران که یکی از دراویش منحرف با اتوبوس روی بچههای ما رفت، ولی کسانی هستند که انتقاد دارند و به مجلس و وزارتخانهها میآیند و ما هم برای حل مشکلاتشان تلاش می کنیم. مثلا ایثارگران آمده بودند، رئیس مجلس دستور دادند من رفتم روی زمین نشستم و با آنها صحبت کردم و تمام شد، ولی سبکی که لندنیسم کار میکند، چه لندنیسم داخلی و چه صهیونیستها و چه خارجی، اینها که با انقلاب سر جنگ دارند را قبول نداریم ولی انتقاد، بحث و غیره، همه کسانی که من را در ایران میشناسند میدانند که ما اهل مذاکره، صحبت هستم مثلا من همین جمعه در همان شهر نماز جمعه خواندم، بعد از نماز جمعه نه محافظی نه کسی بود روی زمین نشستم و 50 نفر آمدند اطراف من و سوال پرسیدند و من پاسخ دادم، نامه دادند و بعد که همه رفتند من هم بلند شدم آمدم، من نه محافظ و نه خدم و حشم دارم و هر کسی که میخواهد با من صحبت کند من در خدمت هستم.
همچنین بخوانید