«پیش از آنکه قهوهات سرد شود» به چاپ ششم رسید
ششمین چاپ کتاب «پیش از آنکه قهوهات سرد شود» نوشته توشیکازو کاواگوچی، نویسنده معاصر و در قید حیات ژاپنی با ترجمه روشنک ضرابی توسط نشر مون منتشر شد.
ششمین چاپ کتاب «پیش از آنکه قهوهات سرد شود» نوشته توشیکازو کاواگوچی، نویسنده معاصر و در قید حیات ژاپنی با ترجمه روشنک ضرابی توسط نشر مون منتشر شد.
به گزارش خبرنگار مهر، نشر مون ششمین چاپ کتاب «پیش از آنکه قهوهات سرد شود» نوشته توشیکازو کاواگوچی، نویسنده معاصر و در قید حیات ژاپنی را با ترجمه روشنک ضرابی به بهای 75 هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب تابستان سال گذشته (1400) با شمارگان پانصد نسخه، 200 صفحه و بهای 49 هزار تومان منتشر شده بود. عناوین فصلهای این کتاب به این شرح است: «عشاق»، «زن و شوهر»، «خواهران» و «مادر و فرزند».
«پیش از آنکه قهوهات سرد شود» را هم میتوان به عنوان یک رمان خواند و هم به عنوان یک مجموعه داستان به هم پیوسته. با مطالعه این کتاب میتوان به بخشی از فرهنگ معاصر ژاپن و طریق ارتباط انسانی در این کشور را درک کرد.
در معرفی این کتاب آمده است: «در یکی از محلههای شلوغ توکیو، در زیرزمینی کافهای بخصوص است که میتواند انسانها را به سفر در زمان ببرد؛ تحت شرایطی خاص. اما این سفر از آن دست سفرهای رایجی نیست که در کتابها میخوانید یا در فیلمها میبینید؛ نه. برای سفر در زمان در این کافه باید از قوانین خاصی پیروی کنید. آب از سطح بالاتر به سطح پایینتر جاری میشود. این طبیعت نیروی جاذبه است. ظاهراً احساسات هم مطابق با نیروی جاذبه عمل میکنند. در حضور کسی که ارتباط نزدیکی با او داری و احساساتت را با او درمیان میگذاری، دروغ گفتن و دست به سر کردنش کاری دشوار است. حقیقت میخواهد جاری شود. این موضوع، به ویژه زمانی اتفاق میافتد که سعی داری اندوه یا نگرانیات را پنهان کنی. مخفی کردن غم از یک غریبه یا کسی که مورد اعتمادت نیست، کاری به مراتب آسانتر است.»
در بخشی از روایت «زن و شوهر» در این کتاب آمده است: «کوتاکه و فوساگی از طریق یک آشنای مشترک به هم معرفی شده بودند. کوتاکه بیست و یک ساله و فوساگی بیست و شش ساله بود. این آشنایی مربوط به قبل از زمانی است که همه موبایل داشته باشند، برای همین آن دو از طریق تلفن و نامه با هم در ارتباط بودند. فوساگی میخواست طراح فضای سبز شود و هر جایی که کار میکرد، همانجا هم زندگی میکرد. کوتاکه تازه مدرسه پرستاری را شروع کرده بود و به همین علت فرصت دیدارشان کم بود. هرچند آن دو از طریق نامه باهم ارتباط داشتند.
کوتاکه در نامههایش از همه چیز مینوشت. طبیعتاً از خودش هم میگفت. درباره آنچه در مدرسه پرستاری میگذشت، کتابهای خوبی که خوانده بود و رویاهای آیندهاش، در نامههایش مینوشت. از چیزهای پیش پا افتاده گرفته تا اخبار مهم روز همه را مینوشت و احساسات و واکنشهایش را با جزئیات دقیق شرح میداد. گاهی نامههایش به ده صفحه میرسید.
از آن طرف، پاسخهای فوساگی همیشه کوتاه و مختصر بود. حتی گاهی پاسخهایی یک خطی میفرستاد، چیزهایی مانند: «بابت نامه جالبت ممنونم.» یا «منظورت رو میفهمم.» اوایل کوتاکه فکر میکرد باید سرش شلوغ باشد و فرصتی برای نوشتن جواب نامه نداشته باشد، اما در نامههای دیگر هم فوساگی همچنان همین طور پاسخهای کوتاه مینوشت...»
توشیکازو کاواگوچی نویسنده اینکتاب، متولد 1971 نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. او رمان «پیش از آنکه قهوه سرد شود» را از یکی از نمایشنامههایش اقتباس کرده است. محور موضوعی اینرمان و نمایشنامه هم اینسوال است که اگر میتوانستی به گذشته بازگردی، چه میکردی؟ و مهمتر اینکه دلت میخواست با چه کسی دیدار کنی؟ آنهم شاید برای آخرینبار.