چرا فرهنگ هواداری فوتبال خشونت آمیز شده است؟
هواداری از تیم محبوب میتواند تفریحی سالم باشد، اما به یک رفتار مخاطره آمیز تبدیل شده است.
باشگاه خبرنگاران جوان - ابتذال فرهنگی هواداری رسم و رسوم فوتبال جهان است که در کشور ما پیازداغش بیشتر هم شده.
فوتبال قراربود ورزشی باشد که با تماشایش هیجاناتمان را بریزیم وسط و کمی بپر بپر کنیم، سرمان را این طرف و آن طرف بگردانیم تا از مشاهده هماهنگی با جمعیت زیادی که همراه ما پیچ و تاب میخورند و موج مکزیکی درست میکنند حس قدرت و شعف در وجودمان حلول کند.
قراربود بعدفوت کردن توی شیپورهای رنگارنگ و تبدیل کردن صورتمان به تابلوی نقاشی تیم محبوبمان روح جمعی را زنده کنیم و تخمه بشکنیم، اندکی هم هوار هوار راه بیندازیم و دست آخر در حالی که لپ هایمان از شدت هجوم احساسات گل گلی شده، با در پیش گرفتن متانت و وقار برگردیم سر خانه و زندگیمان.
اما دست سرنوشت و نه بی توجهی مسئولان به فرهنگ سازی و بی اهمیتی خودمان نسبت به مسائل اخلاقی بلکه بازهم تاکید موکد میکنم دست و پای سرنوشت ما را به جایی رساند که به جای تجربه یک روندی که می توانست مفرح ذات باشد مسیری را برگزینیم که حتی ممکن است موجب ممات شود.
ما توانستیم سکوهای استادیوم را به محلی امن برای نفرت پراکنی تبدیل کنیم و فحشهای جنسیت زده سانسوری را با غلظت و شدت و عادی انگاری به خود بازیکن، اقوام و هواداران او حوالت بدهیم.
ناسزاهای جنسیت زدهای که روزگاری در همین مملکت افراد از شنیدنش بنفش و زرد و نارنجی شده و به خدا پناه میبردند به دنبال کوشش ما به جزء لاینفک فوتبال تبدیل شدند.
همچنین ما این منطق و درک را داشتیم که فحش دادن را برای خودمان بد ندانیم، اما اگر کسی همین فحشها را به ما حواله داد رگ گردنی بشویم و به کمک مشت و لگد از حیثیتمان دفاع کنیم و او را هم سر جایش بنشانیم، زیرا دشنام فقط وقتی دشنام است که به زبان افراد جبهه مقابل بیاید. هنر دیگر ما این بود که در اوج احساسات به جای سوسول بازی و کنترل رفتارمان، هواداران و بازیکنان تیم مقابل را عدهای کافر خدا ناشناس و دشمن جد پدریمان بپنداریم و اگر از دستمان برآمد بهشان حمله کنیم تا دلمان خنک شود.
چه کاری است که فشفه در دست بگیریم، یا پس از پیروزی منور روشن کنیم و از تماشای رقص نورش به وجد بیاییم و ذوق از چشم هایمان بیرون بریزد، این که به سبک انسانهای نخستین، با مشعل و چهرههای برافروخته به سمت هم یورش ببریم کاری بود که نیازمند ممارست و تحمل مشقت که ما در نهایت با تکیه بر عقل اشرف المخلوقاتیمان به آن نایل شدیم. بله، ما چنین شیوهای را جایگزین شادیهایی کردیم که هیچ ابتکار عمل و نقطه اوجی در آن دیده نمی شد.
داستان اتوبوس هم که جای خود دارد و مختص زمانی است که دقِ دلمان خالی نشده، در این جا ما حق داریم برویم اتوبوس بقیه را آتش بزنیم و شیشههای ماشین و سایر مصنوعات بشر را که دم دستمان است بشکنیم تازه اجازه این را هم داریم که آدمها را بی خود و بی جهت کتک بزنیم تا یاد بگیرند درست بازی کنند و سر خرشان را از صراط نامستقیم بچرخانند، به راهی که نظرما شایسته میداند کج کنند.
از همین جهت پای صحبت 2 تن از روانشناسان نشستیم تا ببینیم علت این پدیده جهان شمول که این روزها به عنوان هواداری در فرهنگ فوتبال جا خوش کرده است چیست؟
دکتر سالار گشتاسبی اصل روانشناس بالینی گفت: هواداری در تمام دنیا رویکردی متعصابه دارد البته این موضوع بیشتر گریبان گیر هواداری از تیمهای فوتبال است و تعصب تا جایی پیش میرود که فرد تیم محبوبش را جزوی از خانواده خود میداند.
چرا طرفداری از فوتبال تا این حد متعصابه است؟
در دنیای ورزش بیشترین هزینه صرف فوتبال و تبلیغ آن میشود، این تبلیغات به حدی قدرتمند بوده است که فوتبال و علاقه به آن را در جامعه نهادینه کرده است، در این میان کودکان بیش از همه تحت تاثیر این جو قرار میگیرند. تعصب و خشونت در هواداری ممکن است تا جایی پیش برود که منجر به قتل شود، اگر اشتباه نکنم در یکی از جام های جهانی مردی همسرش را سر شرط بندی روی نتیجه بازی و باخت کشت!
چرا کوکان بیشتر تحت تاثیر این فضا قرار میگیرند؟
زیرا هنوز شخصیتشان کاملا شکل نگرفته است بیش از سایر افراد مستعد الگو برداری اند. فرزندان ما در جامعه و خانواده ای که به فوتبال اهمیت میدهند ملزم به انتخاب یک تیم میشوند تا بتوانند با دیگران همانند سازی کرده و به نحوی تائید آنان را بگیرند.
در چنین شرایطی متر و معیارهای منطقی در گزینش تیم بهتر نقشی ندارند، اگر کودک پیوند عاطفی عمیقی با خانواده اش داشته باشد به بازیکنان و تیم محبوب خانواده اش گرایش پیدا میکند، اما اگر به دنبال اثبات استقلال بوده و به نحوی خود را از خانواده دور بداند احتمالا تیمی را انتخاب میکند که حریفِ تیم خانواده اش باشد.
کودک علاوه بر انتخاب تیم از چه رفتار دیگری در این زمینه تبعیت میکند؟
در این مرحله کودک بیش از گذشته در جمع هواداران و کری خوانیهای آنان قرار میگیرد و طبق اصل همسان سازی ملزم به تکرار رفتار این افراد میشوند.
مرزی که هواداری را از تعصب تفکیک میکند چیست؟
گشتاسبی اصل گفت: شاخصههایی وجود دارد که رفتار طرفداران بر این اساس زیر مجموعه رفتار هوادارانه یا اعمال متعصابه قرار میگیرد. برای مثال وقتی شما طرفدار ورزشی مانند تنیس باشید در برخورد با کسی که علیه این ورزش صحبت میکند نهایتا توضیحی درباره تنیس و قابلیتهای تیم خود ارائه میدهید، اما اصراری ندارید که فرد مقابل نظرتان را بپذیرد.
اما زمانی که نسبت به یک تیم تعصب دارید داستان کاملا متفاوت است، در این حالت شما شدیدا سعی در مجاب کردن طرف مقابل دارید، برایتان مهم است بتوانید او را قانع کنید یا حداقل باعث شوید کم بیاورد! اهمیت مجاب کردن این فرد برای شما به حدی است که اگر این اتفاق نیفتد خشمگین میشوید و ممکن است زبان به ناسزاگویی و توهین بگشایید.
هر کری خوانی مبالغه آمیزی هواداری متعصبانه است؟
کری خوانی به عنوان یکی از محورهای اصلی هواداری ویژگیهای جالبی دارد که نوجوانان را شدیدا مجذوب خود میکند؛ تکیه بر عبارات مبالغه آمیز در جملاتی مانند حتی خون من آبی است، شکست دادن طرف مقابل با استفاده از ظرفیتهای زبانی، به رخ کشیدن قدرت تیم و شکسته شدن معیارهایی که در گفت و گوی عادی وجود دارد از نقاط جذاب کری خوانی محسوب میشود.
این کل کلها که همراه با شور و هیجان انجام میشود یک فرصت مناسب برای تخلیه هیجانی است، اما اغلب با خشونت کلامی همراه میشود و اشکال کار همین خشونت است.
در میان بزرگسالان کدام گروه برای کشیده شدن به سمت گروههای متعصب مستعدتر هستند؟
در زندگی برخی افراد گرایش شدید به یک تیم فوتبالی دورانی گذراست که با هیجانات بلوغ پیوند میخورد، اما اگر فرد در حالی پا به بزرگسالی بگذارد که به اهداف زندگی خود نرسیده باشد داستان طرفداری فوتبال برای او شکل دیگری پیدا میکند.
وقتی یک فرد به دوران بزرگ سالی میرسد، اما از دستیابی به اهداف خود ناکام بوده و نتواسته به هویت معینی در اجتماع دست پیدا کند، در تلاش برای تعریف هویت خود رفتارهای مختلفی را بروز میدهد. برخی از این افراد به جمع هواداران 2 آتشه فوتبال میپیوندند تا بخشی از سرخوردگی خود را با غرق شدن در هویت جمعی هواداران تیم تسکین دهند.
حتی میتوانید مشاهده کنید فرد هنگام برد تیم این عبارت را به کار میبرد؛ ما بردیم. او خود را عضوی از تیمش نیز میداند.
چرا برخی هوداران روی یک بازیکن تعصب دارند و برخی دیگر روی یک تیم؟
این روانشناس بالینی ادامه داد: در هواداری تیمها نیز 2 رویکرد وجود دارد، در تیمهایی که بازیکنان مطرح زیادی برای ارائه دارند تمرکز هوداران بیشر روی جانبداری از تیم است مانند پرسپولیس، اما وقتی تیم یک یا 2 بازیکن مطرح داشته باشد انرژی هوداری معطوف به همین بازیکن میشود و هواداران روی آن بازیکن تعصب خواهند داشت. در واقع بار طرفداری بر دوش این بازیکن بار می شود.
گاهی تحمل شرایط سخت مانند شب خوابیدن در ورزشگاه برای دیدن بازی به این خاطر است که شخص میخواهد در جمع دوستانش چیزی برای تعریف کردن داشته باشد یا شانس دیده شدن روی آنتن زنده را به دست بیاورد، لذا دست به رفتار های افراطی یا تحمل سختی های غیر ضروری می زند.
یعنی باید بگوییم لزوما هرکس یک هوادارمتعصب است جایگاه اجتماعی مناسبی ندارد؟
خیر لزوما اینطور نیست. در بین افراد تحصیل کرده و کسانی که موقعیت اجتماعی خوبی دارند نیز ممکن است هوداران 2 آتشه وجود داشته باشد، اما این یک استثنا است، طرفدارانی که در این گروه جای دارند ممکن است در کری خوانیها شرکت کرده و با هیجان از نتایج بازی صحبت کنند، اما اگر از آنها بپرسید در فصل گذشته چند بازی تیم را دنبال کردید احتمالا جوابشان این است که نهایتا 10 بازی دیده اند و در هیچ یک از بازیها به ورزشگاه نرفته اند، اما در میان این افراد نیز استثنا وجود دارد.
زرق و برق فوتبال و تبلیغات آن به این مسئله دامن میزند و تمام معیارهای منطقی از این عزیزان سلب میشود. ممکن است تحت تاثیر رفتار جمعی افرادی که اصطلاحا افراد با پرستیژی هستند کارهایی انجام می دهند که غالبا در رفتارشان دیده نمی شود، برای مثال یک مهندس دشنام هایی می دهد که تا به حال از او شنیده نشده است. بندورا یکی از روانشناسان و محققانی بود که اثر رفتار جمعی بر فرد را توضیح داده است.
آیا در روانشناسی تعریفی از هواداری وجود دارد؟
دکتر شکیبا راد روانشناس بالینی گفت: در تعریف روانشناسانه هواداری میتوانیم بگوییم که هواداری ارتباط عاطفی فرد با تیم یا موضوع مورد طرفداری است به طوری که این علاقه در انتخاب لباس ها، دنبال کردن اخبار و نحوه رفتار و... فرد هوادار مشهود است.
فرهنگ هواداری چگونه ایجاد میشود؟ و تحت تاثیر چه عواملی تغییر شکل میدهد؟
از گردهم آیی هوادارانی که هرکدام شخصیت، قومیت و فرهنگ متفاوت دارند جمعیتهای میلیونی هواداری تشکیل میشود. این جمع فرهنگ و رسوم خود را دارد. هواداران با پیوستن به یکدیگر باهم به پیوندی قوی میرسند که آنان را از افراد دیگر جامعه متمایز میکند. از نقط مشترک فرهنگ غالب هواداران، فرهنگ هواداری ایجاد میشود که به علت داشتن روح جمعی تفاوتهایی نیز با فرهنگ و رسومی که از آن برخاسته است دارد.
نقاط مثبت شرکت در جمعهای هواداری چیست؟
شکیبا راد گفت: افراد در جمع هواداری احساس صمیمیت، قدرت و اعتماد به نفس بیشتری را تجربه میکنند. این از نقاط مثبت هواداری است، اما بسته به عوامل مختلف جمعیت هواداران میتوانند موجب بروز آسیب اجتماعی شوند.
کدام عوامل نقطه مثبت فرهنگ هواداری را به سمتی که امروز شاهدش هستیم پیش میبرد؟
این عوامل شامل میزان رشد فردی، شخصیت افرادی که عضو این جعمیت هستند، مهارتهای خودکنترلی، تجربه خشم فروخورده، احساس خودکم بینی، برتری طلبی و... است. ورزش از مظاهر قدرت در جوامع بین المللی به شمار می رود و کشورها خصوصا کشورهای مدرن به فعال بودنشان در زمینه ورزشی افتخار میکنند، اما همین ورزش که میتواند از شاخصههای تمدن باشد با متاثر شدن از عوامل مختلف به یک بی تمدنی تمام عیار تبدیل میشود.
کرونا چه تاثیری بر فرهنگ هواداری داشته است؟
این روانشناس بالینی ادامه داد: با توجه به شیوع بیماری کوید و برگزاری مسابقات بدون حضور تماشاگران نوع مجازی خشونت پراکنی نسبت به گذشته شدت بیشتری پیدا کرده است.
چطور از خشونت آمیز شدن هواداری جلوگیری کینم؟
کنترل هیجان مهارتی است که باید آموخته شود تا در زمانی که هیجانات بر فرد غالب است، او قادر به مدیریت رفتار خود باشد.
رفتار پرخاشگرنه آسانترین واکنشی است که فرد می تواند هنگام تجربه خشم بروز دهد. رسانه، مدرسه، دولت، خانواده و خود فرد هریک در بهبود این فرهنگ نقش موثری دارند. افراد باید خود را ملزم به فراگیری مهارتهای رواشناسی کنند و مدارس با فراهم کردن زمینه هواداری از تیم در یک فضای سالم و مفرح، شکل درست این اتفاق را به کودکان آموزش دهند.
مشت هایی که نمونه ی خروار هستند
البته همانطور که اشاره شد این پدیده که به خشونت های متداول قرون وسطایی بی شباهت نیست نه تنها در کشور ما بلکه در تمام جهان به بخشیاز فرهنگ فوتبال تبدیل شده است، در واقع کشور ما برای این که خدایی ناکرده انگ جهان سومی بودن بر پیشانی اش نقش نبندد چارهای جز همراهی با این قافله نداشته است، گرچه در این میان گاهی علاوه بر افتخار همراهی؛ سعادت پیشتازی نیز با ما یار بوده است.
ریختن توی رختکن و مشت و مال دادن بازیکنان یا لشگرکسی به پیج فوتبالیست و نشان دادن ارادت قلبی به او برای گل زدن به تیمی که قبلا عضوش بوده در برابر تکه تکه شدن یک زن سر شرطبندی همسرش در جام جهانی تنها یک شوخی کودکانه است.
ما هنوز جای زیادی برای پیشرفت در پیش داریم و دلیل نمیشود چون در آلمان نیز بعضی وقتها شیشهای بر سر از خدا بی خبری شکسته شده خود را با آنها همسان بدانیم یا از این که در انگلستان بعد از یک بازی توییتهایی درباره خشونت هواداران منتشر میشود بادی به غبغب بیندازیم و دل خوش باشیم که ما خودمان در اینجور مسائل از شما پیشتر هستیم، خیر ابدا اینطور نیست.
هوادارانی که ارادت خودشان به تیم را با مرگ ثابت می کنند
راه دوری هم لازم نیست برویم همین اخیرا هواداران تیم ملی کامرون شاهد میزبانی کشورشان از رقابت های جام ملت های آفریقا بودند، آن ها در وهله اول با جان سالم به در بردن از ذوق مرگی فرشته مرگ را ناکام گذاشتنداما بعدا از رفتار خود پشیمان شدند و دیدند درست نیست دست رد به سینه یکی از فرشتگان مقرب خداوندگار فرهنگ خود بزنند. زیرا به هر حال سرو کارشان به این درگاه میفتد پس بهتر است بی جهت برای 2 روز دنیا خود را بدنام نکنند.
لذا طی یک حرکت وقتی مسئولان، درهای ورزشگاه اولمبه را بستند، با خیال این که ورزشگاه قلعهای است که با یورش بردن فتح میشود جانشان را گرفتند کف دستشان و به درهای ورزشگاه حمله کردند. در این عملیات حدود 8 نفر دیدار الهی را به دیدار کامرون و کومور ترجیح دادند و حدودا 50 نفر نیز مصدوم شدند.
این اقدام آن قدرها هم دور از ذهن نیست و در گذشته شاهد نمونه های این چنینی بودیم، اما این گونه اقدامات گاهی با یک نقطه تراژیک همراه است. برای مثال در همین کامرون، یک سری والدین دست کودکانشان را گرفتند و آوردند ورزشگاه که مثلا خلق روحی جمعی را به فرزندانشان بیاموزند که متاسفانه به جای خلق روح جمعی، ارواح فردی خلق کردند. در این میان عدهای از ارواح این کودکان نیز بین ماندن و نماندن در بدن طفل مردد شدند و نهایتا کار به مصدومیت و مجروحیت کشید.
باید توجه داشت که ابتکارعمل در این مسئله یک نقش پررنگ و جیغی دارد. لازم است این تعداد انگشت شمار از مردمان دیارمان که رنج راه بر خود هموار کرده و جمعیت هواداران تعصبی! را تشکیل داده اند جای تکرار مکررات دست به یک ابداعی بزنند که در نوع خود خاص باشد تا ما بتوانیم سربلندتر از اینی باشیم که الان هستیم.
بیشتر بخوانید