پنج‌شنبه 8 آذر 1403

چرا فیلم‌های سینمایی ضعیف در حاشیه امن قرار دارند؟

وب‌گاه تابناک مشاهده در مرجع
چرا فیلم‌های سینمایی ضعیف در حاشیه امن قرار دارند؟

تماشاگران به سینما می‌آیند تا پس از سختی روزگار، ساعتی را بخندند و اگر به صورت خانوادگی راهی سینما شوند، هزینه کمی را نیز پرداخت نمی‌کنند. بنابراین وقتی انتظارات‌شان برآورده نشود، نخستین واکنش آنها مراجعه به صفحه عوامل این فیلم‌ها و انتقاد نسبت به آثار و کیفیت شان خواهد بود. اگرچه شبکه‌های اجتماعی باعث شده هر هنرمند یک رسانه با چندصدهزار تا چند میلیون مخاطب داشته باشد اما در مقابل،...

نقدهای شدیدی که نسبت به دو فیلم متوسط «خانم یایا» و «تهران لس آنجلس» مطرح شد و عدم نقد فیلم‌های ضعیف‌تری که بر روی پرده در حال اکران هستند، با انتقاد سازندگان این فیلم‌ها مواجه شده و آنها با اشاره به این دوگانگی، نقدهای مطرح شده نسبت به آثارشان را محصول غرض‌ورزی و با اهداف تخریب خوانده‌اند؛ اما واقعا چرا آثار ضعیف نه در این مقطع و نه در سایر اوقات زیر ضرب قلم منتقدین قرار نمی‌گیرند؟

به گزارش «تابناک»؛ «وای آمپول»، «گام‌های شیدایی» و «همه چی عادیه» سه فیلم ضعیف روی پرده که قاعدتا باید با نقدهای جدی مواجه شوند و حتی این پرسش مطرح شود که چگونه به برخی از آنها تبلیغات تلویزیونی اختصاص یابد اما تقریبا نقدی درباره کیفیت آنها نوشته نشده و این آثار در یک حاشیه امن قرار دارند. در مقابل، عمده نقدها متوجه دو فیلم «خانم یایا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی و «تهران لس آنجلس» به کارگردانی تینا پاکروان است.

البته صرفا منتقدان به نقد این فیلم‌ها نمی‌پردازند، بلکه در فضای مجازی و حتی صفحه این کارگردان‌ها نیز شاهد نقدهای وسیعی از سوی کاربران هستیم. این شرایط باعث شده تا عوامل این فیلم‌ها واکنش‌های تندی از خود بروز دهند و با اشاره به فیلم‌های ضعیف‌تری که روی پرده هستند و با نقدهای جدی مواجه نمی‌شوند، به یک بام و دوهوایی که نسبت به نقد فیلم‌ها و شدت این نقدها وجود دارد اشاره کنند. آنها این پرسش را مطرح کرده‌اند که چگونه این فیلم‌ها نه تنها نقد نمی‌شود، بلکه حتی از تبلیغات تلویزیونی نیز برخوردارند.

کیوان کثیریان رئیس پیشین انجمن منتقدان و نویسندگان سینمایی در این ارتباط واکنش نشان داده و نوشته است: «لس آنجلس تهران، فیلمی متوسط در کارنامه کاری تینا پاکروان است اما چرا کسی انتقادی به فیلم‌های ضعیف‌تر ندارد. مگر «هشتگ» و «لازانیا» فیلم های بهتری هستند؟ چرا کسی راجع به آنها حرف نمی زند... هزینه خیلی از کانال های تلگرامی از فیلم هایی تامین می شود که پول می دهند تا تعریف و تمجید بشنوند. سه روز از اکران یک فیلم می گذرد حمله های تند آغاز می شود، اگرچه عجیب است اما اشکالی ندارد اگر صادقانه باشد و فیلم مورد نظر از تمام آثار روی پرده اکران ضعیف تر باشد اما وقتی فیلم های بدتری روی پرده است این هجمه مشکوک است و صداقت ندارد.

کثیریان در بخش دیگری از نقد خود نسبت به فضای موجود در حوزه نقد تاکید کرده است: «مگر رضا عطاران تمام فیلم هایش دور از فضای فیلم «خانم یایا» ست، مگر حمید فرخ‌نژاد در «گشت ارشاد» بازی نکرده و مگر... به هر حال بازیگران هم در فیلم هایشان فراز و فرود دارند. می‌توانیم منتقد باشیم که فلان کارگردان انتظارات را برآورده نکرده و فیلم را نقد کنیم اما نقد متفاوت از جریانی است که علیه این دو فیلم شکل گرفته. این جو، هدفش حمله و منکوب فیلم برای دیده نشدن آن است. له کردن فیلمی که در اکران است منطقی نیست نقد باید با تحلیل و استدلال باشد.»

اگرچه بحث‌های مالی در نقد یا عدم نقد یک فیلم در بسیاری از اوقات مطرح است اما واقعیت آن است که فضای کنون متاثر از چند عامل است که دست‌کم یکی از آنها به عوامل این دو فیلم بازمی‌گردد و مسئله تا حدودی پیچیده‌تر از است. عامل نخست که به خصوص نقد عمومی را در پی داشته و نمی‌توان کامنت‌های مخاطبان را به چند کانال تلگرامی تسری داد، متاثر از فضاسازی تبلیغاتی برای این فیلم‌هاست. جنس تبلیغات فیلم «خانم یایا» و «لس آنجلس - تهران» یک کمدی جذاب از کارگردان‌هایی سرشناس است و حتی تبلیغات بعدی فیلم کاهانی که تاکید شده بود «این فیلم کمدی نیست» نیز به عنوان شعار تبلیغاتی برای عمده مردم مورد توجه قرار گرفته بود.

تصور کنید گروهی از تماشاگران در این دوران به سینما می‌آیند تا پس از فشار و سختی روزگار، ساعتی را بخندند و اگر به صورت خانوادگی راهی سینما شوند، هزینه کمی را نیز پرداخت نمی‌کنند. بنابراین وقتی انتظارات‌شان برآورده نشود، نخستین واکنش آنها مراجعه به صفحه عوامل این فیلم‌ها و انتقاد نسبت به آثار و کیفیت شان خواهد بود. اگرچه شبکه‌های اجتماعی باعث شده هر هنرمند یک رسانه با چندصدهزار تا چند میلیون مخاطب داشته باشد اما در مقابل، هنرمند در معرض نقد به لحظه نیز قرار دارد و مخاطبانش از این امکان برای رساندن صدایشان به او استفاده می‌کنند.

مسئله دیگری که باعث شده فیلم‌های ضعیف مورد نقد قرار نگیرند، سازندگان آنهاست. اگر یک کارگردان نه چندان حرفه‌ای فیلم باکیفیت نسازد، مخاطبان انتظاری ندارند و چه بسا به تماشای این فیلم‌ها نیز نمی‌نشینند اما وقتی چند فیلم اخیر کارگردانی از سطح کیفیت قابل قبولی یا بالایی برخوردار بوده، نام او به یک برند تبدیل می‌شود که تماشاگر با اعتماد به نام او به تماشای فیلم می‌نشیند. قاعدتا این اعتماد مادام العمر نخواهد بود، کما اینکه سینماگر توانمندی چون داریوش مهرجویی اینقدر از امضایش برای فیلم‌های اشتباه استفاده کرد که تماشاگر دیگر چشم بسته بلیت فیلم‌های آخر این سینماگر را نمی‌خرید.

حال تصور کنید یک تماشاگر بلیت فیلمی از عبدالرضا کاهانی و تینا پاکروان را با در نظر گرفتن چند فیلم پیشین این سینماگران خریده است اما در سالن سینما انتظارش برآورده نمی‌شود. قبل از آنکه برای تماشای فیلم بعدی این کارگردان‌ها تصمیم بگیرد، سراغ صفحه اینستاگرام آنها می‌رود و یا اگر ظرفیت‌هایی نظیر کانال پرمخاطب تلگرام یا اینستاگرام داشته باشد، نقدهای شدیدش را همان جا مطرح می‌کند. این نقدها با توجه به آنکه چندان بی‌راه نیست، به افزایش اعتماد مخاطبان به اینفلوئنسری که دست به چنین عملی زده نیز کمک می‌کند و بنابراین اینفلوئنسر نه تنها انتقادش را مطرح کرده، بلکه از این طریق کسب اعتبار نیز نموده است.

این رویکرد درباره قاطبه منتقدان نیز قابل طرح است و علت نهایی نیز به همین موضوع بازمی‌گردد. نقد نوشتن برای هر منتقد بخشی از ایجاد اعتبارش است و قاعدتا هیچ منتقدی انگیزه ندارد برای فیلم «وای آمپول» و «گام‌های شیدایی» نقد بنویسند. این فیلم‌ها معمولا ماقبل نقد طبقه بندی می‌شوند و برخی منتقدان دون از شان خود می‌دانند که درباره این فیلم نظرات نقادانه مطرح کنند اما نقد یک کارگردان شناخته شده و کارنامه دار، برای منتقد نیز شانیتی دارد و قاعدتا منتقدان باهوش به این جنس نقد گرایش دارد.

در سایر کشورها نیز رسانه‌ها مهم درباره بسیاری از فیلم‌ها ضعیف ریویو نیز نمی‌نویسند و نقدهای بی‌رحمانه نصیب فیلم‌های جدی و کارگردان‌های پرسابقه می‌شود. البته ممکن است این شرایط باعث شود همچون وضعیت کنونی، فیلم‌های بیش از حد ضعیف به صورت ناخواسته از گزند نقد در امان بمانند اما به هر حال باید پذیرفت که این سنت مرسوم در حوزه نقد است و همین نادیده گرفته شدن این فیلم‌ها توسط نویسندگان و منتقدان سینما، به نوعی ارزش گذاری و انتقال پیام به تماشاگر باهوش است.

چرا فیلم‌های سینمایی ضعیف در حاشیه امن قرار دارند؟ 2
چرا فیلم‌های سینمایی ضعیف در حاشیه امن قرار دارند؟ 3