یک‌شنبه 1 مهر 1403

چرا «نباید» سر پیری معرکه‌گیری کرد؟

وب‌گاه مشرق نیوز مشاهده در مرجع
چرا «نباید» سر پیری معرکه‌گیری کرد؟

عمده‌ترین مانع ازدواج برای سالمندان و حتی زنان زیر سن سالمندی جبهه‌گیری فرزندان، خانواده و قضاوت اطرافیان آنان است.

به گزارش مشرق، تمایل سالمندان به ازدواج و شروع زندگی تازه و یا هر تغییر مهم و معنادار دیگری معمولا به دلیل برخی باورهای غلط با قضاوت، تمسخر و اظهار مخالفت فرزندان همراه است و ضرب‌المثل «سر پیری و معرکه‌گیری» از گذشته در وصف حال افراد سالمندی که هوای تجدید فراش به سرشان می‌زند به کار می‌رود، این ضرب‌المثل به نوعی ازدواج افراد در سنین سالمندی را مورد نکوهش قرار می دهد.

اما آیا سالمندی به معنای توقف زندگی و خواسته‌ها و نیازها است؟ چرا تابویی نیرومند مانع ازدواج سالمندان می شود. این تابو ریشه در چه دارد و چگونه می‌توان با آن روبه‌رو شد؟

تعداد جمعیت سالمندان کشور را 9 میلیون نفر تشکیل می دهند و بر اساس پیش بینی‌ها در سال 1410 این تعداد به 13 میلیون، در سال 1420 به 19 میلیون و در سال 1430 به 35 میلیون نفر می‌رسد.

همواره در موضوع سالمندی، ابعاد مادی قضیه مد نظر قرار گرفته و بعد روانی و عاطفی تقریبا نادیده گرفته شده، این در حالی است که پژوهش‌ها نشان داده، زیستن افراد سالمند خطر مرگ‌ومیر آنان را افزایش می‌دهد و سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنان را به خطر می‌اندازد.

پیش‌تر احمد دلبری، رئیس مرکز تحقیقات سالمندی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی، در همین زمینه گفته بود: «احساس تنهایی در سالمندان به‌خصوص پس از مرگ همسر، ضمن ایجاد مشکلات روانی و اجتماعی برای فرد سالمند، او را در معرض خطر تنهایی و انزوا قرار می‌دهد.» با این حال همچنان جامعه به ازدواج در دوره سالمندی روی خوش نشان نمی دهد.

مهرداد آهنگی، جامعه‌شناس این مسئله را به تبعیض سنی گره زده و می گوید: «این نوع تبعیض یکی از مکانیسم‌های تولید نابرابری اجتماعی است و معمولا هم واژه پیری را به کار می برند، یک واژه کاملا تحقیرآمیز برای اینکه بگویند فرد از حیطه حضور مؤثر اجتماعی در واقع خارج شده است. در واقع بحران سالمندی با همین موضوع آغاز می‌شود. در زمانی که زن یا مرد را به سمت ناتوانی هل می‌دهند؛ چه فرهنگ عمومی و چه خانواده تلاش می‌کند که برای تغییر سبک زندگی یا انتخاب سبک‌زندگی‌شان آنها را به انجام دادن یا ندادن یک‌سری کارها مجبور کند. موضوع مهمتر این است که داوری‌ها و قضاوت‌ها معمولا گریبان سالمندان را می گیرد.

این گروه اجتماعی می‌توانند عاشق بشوند، اما مردم می‌خندند. اگر طلاق بگیرند بازهم مردم می‌خندند. اگر اینها بخواهند ازدواج کنند، مردم می‌گویند، «سر پیری معرکه‌گیری» یا اگر درست گفته باشم «عشق پیری گر بجنبد / سربه رسوایی زند» همه این حرف ها و رفتارها به معنای برخوردهای تحقیرآمیز است، برای اینکه به سالمندان یادآوری کند که شما از استانداردهایی که هر فرد به اصطلاح سن متوسط یا جوان یا سالم برخوردار است، برخوردار نیستید. متأسفانه در جامعه ما، موضوع حرف مردم خیلی مهم است و عبارت هایی نظیر «جلوی مردم بد است» و «برو شناسنامه‌ات را نگاه کن» خیلی رایج است. این درحالی است که برقراری ارتباط عاطفی در سالمندی هیچ تفاوتی نه تنها با دوران جوانی ندارد بلکه به خاطر تجربه بیشتر به رضایتمندی بیشتر هم منتهی می‌شود.»

بیشتر زنان و مردان سالمند به دلیل فوت همسران خود تنها می‌شوند؛ در این میان، بسیاری از مردان سالمند پس از فوت شریک زندگی‌شان دوباره ازدواج می‌کنند، اما درصد کمی از زنان سالمند پس از فوت همسر خود زندگی مشترک جدیدی را آغاز می‌کنند. این مسئله که در باورهای سنتی ریشه دارد، برای زنان سالمند چالش‌های زیادی را در دوران پیری ایجاد می‌کند اما شواهد آشکار می‌کند که هیچ برنامه‌ای برای آگاهی‌بخشی و فرهنگ‌سازی ازدواج زنان سالمند در جامعه وجود ندارد.

مطابق آماری که رئیس پیشین دبیرخانه شورای ملی سالمندان ارائه کرده، به ازای هر 5 درصد مرد سالمند، 20/5 درصد سالمندان «زن» تنها زندگی می‌کنند. حسام الدین علامه، تنها زیستن را یکی از چالش‌های اساسی زنان سالمند برشمرده و می گوید: «زنان شانس ازدواج مجدد را ندارند و ضروری است تابوی ازدواج زنان سالمند در جامعه شکسته شود. سالمندان مرد شانس ازدواج مجدد را دارند و کمتر تنها هستند ولی زنان سالمند به لحاظ مسائل فرهنگی این امکان را ندارند.»

جبهه‌گیری فرزندان، عمده‌ترین مانع ازدواج

آهنگی توضیح می دهد: «در بسیاری از مواقع زنانی که سال‌هاست همسرشان فوت کرده یا جدا شده‌اند، به خاطر حرف مردم و اعضای خانواده نمی توانند تشکیل خانواده بدهند. این مادرها با قهر فرزندان و حتی با قطع ارتباط مواجه می‌شوند. بچه‌ها مدام می‌گویند تو عروس یا داماد داری و نباید ازدواج کنی. بنابراین آن مادر یا آن زن مجبور می‌شود برای آنکه فرزندان خود را از دست ندهد، قید ازدواج را بزند. درحالی که افراد سالمند پس از تشکیل خانواده به آرامش می رسند و توانایی و قدرت لازم را برای ادامه زندگی پیدا می کنند. حتی زنان گاهی جرئت و جسارت ندارند این را بیان کنند که به همدم و مونس نیاز دارند. خیلی وقت‌ها ممکن است ازدواج در خفا اتفاق بیفتد یعنی بدون آنکه فرزندان اطلاع داشته باشند که آن هم عواقب و تبعاتی دارد و زن مدام مضطرب و مواظب است که بچه‌هایش باخبر نشوند. نتایج پژوهش ها نشان می دهد عمده‌ترین مانع ازدواج برای زنان سالمند و حتی زنان زیر سن سالمندی جبهه‌گیری فرزندان، خانواده و قضاوت اطرافیان آنان است. بازهم نتایج تحقیقات و پژوهش ها نشان می‌دهد که ازدواج سالمندان تنها، هفت‌سال به عمر آنان اضافه می کند و موجب ایجاد انگیزه، آرامش روانی و کاهش بیماری‌ها خواهد شد. بنابراین چنین تابوهایی نه از نظر شرعی و قانونی و نه علمی قابل قبول نیست. گاهی هنجارهای جامعه طوری تعریف شده که اگر یک زن سالمند تمایل به ازدواج داشته باشد، برای افراد قابل قبول نیست، در صورتی که این یک هنجار است و ضدارزش نیست اما برخی به اشتباه این هنجار را با ارزش مترادف می‌دانند. در حالی که زن‌ها به لحاظ روانشناختی بیشتر از مردها به حمایت نیاز دارند و در معرض آسیب‌های بیشتری هم از نظر روانی هستند.»

این جامعه‌شناس به اظهاراتش این نکته را هم اضافه می کند که «مردان سالخورده چنانچه بخواهند ازدواج مجدد داشته باشد با زن بالای 65 سال ازدواج نخواهد کرد و اگر خیلی اغماض کنند با زنی حدودا 50 ساله ازدواج می‌کنند. این در حالی است که مردان گاهی حتی به ازدواج به زنان 30 ساله هم رضایت نمی‌دهند. با این وجود زنان سالمند بالای 65 سال در صورت ازدواج مجدد باید با مردی 70 تا 80 ساله ازدواج کنند و مردانی که در آن سن بوده و تمایلی به ازدواج داشته و بدون همسر باشند، بسیار کم است. اما به هر ترتیب سالمندان نیز حق زندگی دارند و مادامی که زنده‌اند، باید زندگی کنند. نباید فراموش کرد که سالمندان وظایف خود را نسبت به جامعه و فرزندانشان ایفا کرده‌اند و حق خوب گذراندن دوران سالمندی برای آن‌ها باید محفوظ باشد و نکته دیگری که نباید از یاد برد، این است که وقتی سالمندی احساس افسردگی و پوچی کند، به دنبال درمان بیماری‌های جسمانی خود نمی‌رود و در نتیجه دچار کسالت‌های جسمانی متعددی می‌شود. برای آنکه سالمندانی که به تنهایی زندگی می‌کنند و همسری ندارند بتوانند به خوبی زندگی کرده و این دوران را به سلامت بگذرانند، بهترین کار ازدواج است. چرا که تنهایی، احساس پوچی می‌آورد و احساس پوچی، افسردگی را به همراه دارد، البته وقوع این امر برای زنان و مردان سالمند متفاوت است و به دلیل همان فرهنگی که اشاره کردم، زنان سالمند ما مشکل‌تر از مردان می‌توانند تن به این کار دهند یا شرایط برای آن‌ها سخت‌تر فراهم می‌شود. زن 60 ساله‌ای که به تنهایی زندگی می‌کند شاید به مرور برای خود انگیزه ایجاد کند که مثلا امروز دخترم می‌آید یا فردا پسرم می‌آید، اما در هر حال این زن به دلیل مشغله‌های فردی و اجتماعی فرزندانش در حاشیه قرار می‌گیرد و این موجب می‌شود که گمان کند مزاحمت برای فرزندانش ایجاد کرده و باری بر دوش آن‌هاست. بنابراین یک ازدواج مجدد که درست و سنجیده صورت گیرد، می‌تواند باعث شود که دو فرد سالمند دوباره همدم هم باشند و این یعنی افزایش امید به زندگی که ضد افسردگی‌ست.»

سبک زندگی امروز با تعداد فرزندان کمتر و زندگی شلوغ و پرمشغله، باعث شده است که فاصله فرزندان و والدینشان بیشتر شود. در نتیجه در صورت تنهایی یکی از والدین، احساس تنهایی بیشتر هم می‌شود. سبک زندگی دهه‌های اخیر، همچنین احساس نیاز به استقلال را در سالمندان بالا برده است.

به همین دلیل است که در جامعه مشاهده می‌شود علاقه سالمندان به زندگی با فرزندانشان برای انجام مراقبت‌های لازم کمتر از گذشته است و ترجیح می‌دهند خانه و زندگی جداگانه و مستقل خود را داشته باشند. در چنین شرایطی، فارغ از استثناها، شاید ازدواج سالمندان تنها، بهترین راه برای کاهش مضرات تنهایی یک سالمند محسوب شود.

کارشناسان حوزه روانشناسی، اصلی‌ترین راهبرد ارتقای سلامت روان در مقابله با چالش تنهایی را ازدواج می‌دانند و بر اساس پژوهش‌های متعدد، زوج‌های سالمند، عموما شادتر از زوج‌های جوان هستند و اختلافات کمتری با یکدیگر دارند و همچنین لذت بیشتری از جنبه‌های مختلف زندگی می‌برند.

در عین حال مسئله جنسی و نیاز جنسی در روابط سالمندان مرکزیت کمتری داشته و روابط دوستانه و عاطفی بخش اصلی ویژگی ارتباط بین آنها است. طلاق و جدایی در سالمندان کمتر اتفاق می‌افتد و ازدواجشان تحت تأثیر عوامل خارجی کمتری قرار می‌گیرد و بنابراین، میزان ناسازگاری و هیجانات منفی آنها کمتر بوده، عاطفه و مهربانی بیشتری نسبت به سایر گروه‌های سنی از جمله جوانان و میانسالان دارند.

علاوه بر این، ازدواج مجدد سالمندان به دلیل همراهی با تجربیات ارزنده از زندگی مشترک قبلی به عنوان یکی از بهترین انواع ازدواج‌ها است. تأمین نیازهای عاطفی، روحی و روانی سالمند، پیدا کردن امید دوباره به زندگی، کاهش استرس، تنهایی و افسردگی، از بین رفتن نگرانی از مرگ به علت تنهایی، کاهش مرگ و میر در سالمندان متأهل و برخورداری از طول عمر بیشتر، ارتقای سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی، عدم ارجاع سالمند به مراکز نگهداری و سرای سالمندان، کاهش هزینه‌های نگهداری سالمند در منزل و کاهش فشارهای روحی، روانی و فیزیکی فرزندان و خانواده یا کاهش خشونت علیه سالمندان از جمله جنبه‌های مثبت ازدواج مجدد و زندگی مشترک در دوران سالمندی است.

روزانه 32 سالمند در کشور ازدواج می‌کنند

براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، 99‌درصد سالمندان، سابقه حداقل یک بار ازدواج را در گذشته داشته‌اند، اما در حال حاضر 9 درصد مردان سالمند و 49‌درصد زنان سالمند بدون همسر و تنها زندگی می‌کنند، این در حالی است که زنان سالمند به دلیل آسیب‌پذیر بودن بیش از مردان سالمند نیاز به ازدواج دارند.

برمبنای روایت های آماری درج شده در رسانه ها، روزانه 32 سالمند در کشور ازدواج می‌کنند، که این آمار به نسبت سال‌های گذشته رشد چشمگیری داشته، اما باتوجه به اینکه جمعیت سالمند کشور رو به افزایش است این رقم چندان بالا به‌نظر نمی‌رسد.

سندرُم آشیانه خالی و تشدید حس تنهایی

سندرُم آشیانه خالی که بیشتر با خالی شدن خانه پس از ازدواج فرزندان به سراغ سالمندان می آید از عوامل تشدید کننده حس تنهایی است.

براساس نتایج بررسی پژوهشگران سالمندانی که در کنار همسر خود زندگی می‌کنند، امید به زندگی بیشتری دارند و از روحیه بانشاط‌تر و اعتمادبه‌نفس بیشتری برخوردارند.

بنابراین لازم است کارهای بیشتری برای تطبیق روحیه فرزندان سالمندان با ازدواج والدینشان انجام شود.

وجود مشاوره‌هایی که بتواند سوءتفاهم‌ها و پیش قضاوت‌ها در این زمینه را بشکند، لازم و ضروری به نظر می‌رسد. شکستن این باور که ازدواج سالمندان با وفاداری به همسر سابق در تضاد است، تنها با ارائه آگاهی لازم به آن‌ها و فرزندانشان و جامعه ممکن می‌شود.

فروزان هاشم‌زاده در قامت روانشناس در این باره تشریح می کند: «برخی زوج‌های سالمند با توجه به تغییر سبک زندگی خانواده‌ها، زندگی شهری و از هم‌گسستگی خانواده‌ها تنها زندگی می‌کنند و این واقعیتی تلخ و اجتناب‌ناپذیر است. هنگامی که یکی از زوج‌ها فوت می‌کند در واقع زندگی همسر سالخورده او زیر و رو می‌شود و تنها و غصه‌دار به روزهای سخت آینده فکر می‌کند. مشکل آن‌جا بیشتر می‌شود که شرایط نگهداری سالمند تنها در خانه و نزد فرزندان فراهم نباشد، گاهی فرزندان پدر یا مادر را به خانه سالمندان می‌فرستند.»

او خاطرنشان می کند: «سالمندی دورانی است که خواه ناخواه همه ما آن را تجربه خواهیم کرد. افراد سالخورده گاهی برای رهایی از تنهایی و تجربه کردن زندگی پر نشاط تصمیم به ازدواج می‌گیرند. باید توجه داشت که ازدواج در دوران سالمندی اگر به درستی انجام گیرد می‌تواند به خوبی نیازهای روحی سالمند مثل همدلی، حمایت، دوست داشتن و احساس نیاز به صمیمیت را تأمین کند اما بسیاری از سالمندان به دلیل ترس از برچسب زنی در جامعه از تشکیل خانواده سرباز می‌زنند، در حالی که ازدواج سالمندان می‌تواند موجب افزایش امید به زندگی در میان جمعیت سالمند کشور باشد. در کشور ما گاهی به‌دلیل وجود حساسیت‌های بسیار برای ازدواج سالمندان بسیاری از افراد تنها به‌دلیل دوربودن از پدیده «انگ‌زنی» از انجام این کار خودداری می‌کنند که این خود می‌تواند نشان از جای خالی فرهنگ‌سازی‌های لازم در این حوزه باشد.»

این روانشناس، یکی از پیامدهای مثبت ازدواج سالمندان را کاهش آمار مراکز نگهداری از سالمند دانسته و اظهار می کند: «امروزه بسیاری از فرزندان والدین خود را به‌دلیل نداشتن همنشین و یا ترس از تنهایی به خانه سالمندان می‌فرستند این در حالی است که ازدواج خود می‌تواند مانعی برای مراجعه به خانه سالمندان باشد. همچنین افزایش امید به زندگی از دیگر مزایای داشتن زندگی مشترک در دوران سالمندی است، مطالعات نشان می‌دهد افرادی که در دوران سالمندی دارای شریک زندگی هستند در برابر با سایر افرادی که به تنهایی این دوران را سپری می‌کند دارای امید به زندگی بیشتری هستند که این خود می‌تواند عاملی برای میانگین افزایش سن افراد در جامعه نیز باشد.»

چرا «نباید» سر پیری معرکه‌گیری کرد؟ 2
چرا «نباید» سر پیری معرکه‌گیری کرد؟ 3