شنبه 10 آذر 1403

چند صدایی «آقا سعید» در روایت هر آنچه از غائله کردستان نمی‌دانیم

خبرگزاری تسنیم مشاهده در مرجع
چند صدایی «آقا سعید» در روایت هر آنچه از غائله کردستان نمی‌دانیم

چند صدایی «آقا سعید»، آن را از خشکی یک خاطره صرف درآورده است، ما بخش زندگی خصوصی این شهید عزیز، سطرهای نانوشته‌ای است که در کتاب جلوه‌گری می‌کند.

- اخبار فرهنگی -

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «آقا سعید»، از تازه‌های نشر راه یار با نگاهی به زندگی و زمانه شهید سیدمحمدسعید جعفری به کوشش محمدمهدی همتی و بهنام باقری منتشر شد و در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفت.

کتاب حاضر بخشی از تاریخ شفاهی کرمانشاه از دوران پیش از انقلاب تا سال‌های ابتدایی جنگ تحمیلی است که با تمرکز بر زندگی شهید جعفری از زبان همرزمان و همراهان او نوشته شده است. استان کرمانشاه که از استان‌های درگیر از غائله‌های ابتدای انقلاب در شهرهای غربی کشور بوده، ماجراهای گوناگونی را در طی این مدت پشت سر گذاشته است. هرچند تاکنون آثار متعددی درباره این دوره مهم از تاریخ انقلاب با تمرکز بر شهرهای غربی کشور نوشته شده، اما هنوز هستند جوانان گمنامی که نقشی اساسی و تعیین‌کننده در تاریخ انقلاب داشتند اما نامی از آنها در سطرهای تاریخ یا نیامده و یا اگر آمده، در شأن و شایسته کار بزرگی که آنها انجام داده‌اند، نبوده است.

شهید جعفری در روز 18 بهمن‌ماه سال 1331 در شهرستان قصر شیرین به دنیا آمد. جعفری که در خانواده‌ای مذهبی رشد کرده بود، از همان ابتدای تأسیس انجمن حجتیه در کرمانشاه وارد انجمن شد و شروع به فعالیت کرد. اما رفته‌رفته و با کناره‌گیری انجمن برای مبارزه با رژیم پهلوی، از آن فاصله گرفت و فعالیت‌های مذهبی خود را در فضای دیگری آغاز کرد. شاید بتوان گفت آشنایی با حجت‌الاسلام علی حجتی کرمانی که در آن زمان به کرمانشاه تبعید شده بود، نقطه عطفی در زندگی جعفری بود.

پس از قیام 19 دی مردم قم و فراگیر شدن نهضت امام (ره) در کشور، شهید جعفری نیز فعالیت‌های انقلابی خود را در کرمانشاه گسترش داد؛ به طوری که نقشی محوری در این زمینه در کرمانشاه ایفا کرد. تشکیل جلسات قرآن و آموزش اعتقادات اسلامی، ساماندهی به مبارزات انقلابی تکثیر و توزیع اعلامیه‌ها و... از جمله فعالیت‌های شهید جعفری در این دوره بود که منجر به دستگیری‌اش توسط ساواک شد. اما نقش حیاتی حضور شهید جعفری پس از پیروزی انقلاب و به خصوص با شروع غائله کردستان پررنگ‌تر می‌شود.

کتاب «آقا سعید» تلاش دارد نمایی کامل از چهره یک مبارز انقلابی را به تصویر بکشد که با وجود سن کم، نقشی اساسی در ساماندهی امور مربوط به زمانه خود داشت و از این جهت او را می‌توان به عنوان الگویی از یک مدیر موفق معرفی کرد؛ چنانکه رهبر معظم انقلاب نیز از این شهید عزیز با عنوان «شهید پیشرو» یاد می‌کنند.

از جمله اقدامات مهم و حیاتی او در این دوره، جلوگیری از سقوط پادگان سنندج بود که به درخواست سپهبد قرنی صورت گرفت. به این ترتیب، با هماهنگی هوانیروز کرمانشاه، نیروهای شهید جعفری که در اردوگاه خضر زنده در حال آموزش بودند، به پادگان لشکر 28 کردستان هلی‌برد شدند و بعد از سه روز درگیری سخت با ضد انقلاب، توانستند پادگان را با کمک نیروهای ارتشی از سقوط نجات دهند.

شهید جعفری پس از عملیات سنندج، سازمانی را که در اردوگاه خضر زند تأسیس کرده بود، «پاسداران انقلاب» نامید. سازمان مرکزی سپاه اردیبهشت سال 1358 رسماً تأسیس شد. سپس هیئت‌هایی از طرف شورای فرماندهی آن مأمور شدند به استان‌های مختلف کشور بروند و مراکز استانی سپاه را هم تأسیس کنند. هیئتی که به کرمانشاه آمد، پس از بررسی وضع افراد و گروه‌های مختلف و مشورت با جامعه روحانیت کرمانشاه، «پاسداران انقلاب» را به عنوان سپاه کرمانشاه به رسمیت شناخت و فرماندهی شهید جعفری را نیز تأیید کرد.

با آغاز جنگ تحمیلی، شهید جعفری به همراه جمعی از نیروهایش به عنوان اولین نیروهای پیشتاز مردمی، به سرپل ذهاب رفتند و توانستند با همراهی رزمندگانی از استان‌های همدان، تهران و نیروهای ارتش در منطقه، جلوی پیشروی دشمن را بگیرند و آنها را در پشت ارتفاعات قراویز زمین‌گیر کنند. نتیجه یک ماه مقاومت در ارتفاعات قراویز، شهادت او به همراه چندتن از یاران دیرینش در پنجم آبان‌ماه سال 59 بود.

زندگی «آقا سعید» را از گذر خاطرات ذکر شده در این کتاب می‌توان در این عبارت خلاصه کرد: از پا ننشستن. گویی او مصداقی کامل است برای این بیت معروف صائب: «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم / موجیم که آسودگی ما عدم ماست».

کتاب دربردارنده خاطرات یاران و همراهان اوست که به صورت بخش‌بندی شده به مخاطب ارائه می‌شود؛ به این صورت که هر کدام از خاطرات، تکمیل‌کننده بخش قبلی است و در عین حال، از زاویه‌ای جدید به ماجرا می‌نگرد. از این رو، کتاب همانند دوربینی است که یک ماجرا را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار می‌دهد و روایت می‌کند. همین رفت‌وآمدهای راویان به کتاب بُعد نمایشی نیز می‌دهد. گویی مخاطب بر صفحه نمایشی، نظاره‌گر حوادثی است که در یکی از مهمترین برهه‌های تاریخی انقلاب رخ می‌دهد.

از سوی دیگر، «آقا سعید» در خود خاطرات نابی از سال‌های ابتدایی انقلاب دارد؛ خاطراتی که هر کدام از آنها می‌تواند دست‌مایه خلق یک اثر هنری و بازآفرینی هنری در قالب فیلم باشد. مانند ماجرای نفوذ در حزب کومله و حوادثی که پس از آن برای بازداشت یک جاسوس رخ می‌دهد. حوادث به صورت مو به مو و با جزئیات نقل می‌شود و همین کافی است تا مخاطب خود را به زمستان آخرین سال‌های دهه 50 ببرد، به خیابان‌های کرمانشاه و تهران و در نهایت ساری. آنجا که یک نفوذی در میان نیروهای انقلابی، جریان را به سمت دیگری پیش می‌برد و نقشه‌ای که کشیده شده بود، نقش بر آب می‌شود. اما این آخر ماجرا نیست و حوادثی رخ می‌دهد که خواندنی است.

ارتباط با چهره‌ها و افراد سرشناس در کرمانشاه یا مسئولین و روایت خاطراتی از این ارتباطات و دیدارها، از دیگر بخش‌های خواندنی کتاب است، مانند ماجرای حضور در خانه بنی‌صدر و ملاقات با او. بهروز همتی، از همراهان شهید جعفری، در این‌باره می‌گوید: آدرس هم گرفتیم و با آقا سعید، شهید داوود، شهید فرید و آقای شهبازی به آنجا (منزل بنی‌صدر) رفتیم. منزلشان در یکی از کوچه‌های اول خیابان نیاوران بود. خانه یکی از طاغوتی‌هایی بود که فرار کرده و به خارج رفته بودند. خیلی بزرگ و وسیع بود. وارد منزل شدیم و نشستیم. اتاق خیلی بزرگی بود که آن بالا مبلمان خیلی مجلل و مفصلی داشت. پایین اتاق هم چندتا پشتی بود. ما نزدیک پشتی‌ها دم در نشستیم.

بنی‌صدر آمد و احوالپرسی کردیم. نشسته بودیم و هنوز صحبت‌هایش شروع نشده بود که یک دختر خانم 14-15 ساله برای ما چای آورد. وضعیت لباسش مناسب نبود: روسری التقاطی، شلوار لی و یک پیراهن دکمه‌دار تنگ پوشیده بود. سعید به فرید گفت: «برو چای را از دستش بگیر که جلو نیاید». فرید هم رفت چای را گرفت و آورد روی زمین گذاشت.

ما تصور کردیم این دختر مثلاً خدمتکار خانه است. سعید پرسید: «آقای بنی‌صدر، ایشان کی باشند؟» بنی‌صدر تو دماغی حرف می‌زد. گفت: «این دخترم است: فیروزه». سعید تعجب کرد و گفت: «پس حجابش کو؟» او هم برگشت گفت: «انسان باید درونش پاک باشد. حجاب باید درونی باشد. به حجاب بیرونی توجه نداشته باشید».... سعید همانجا بلند شد گفت: «شما که یکی از ضرورت‌های دین را منکر شده‌اید، چایتان هم خوردن ندارد»....

چند صدایی کتاب «آقا سعید» آن را از خشکی یک خاطره صرف درآورده است. کتاب که پس از اشاره رهبر معظم انقلاب در سفر ایشان به کرمانشاه در مهرماه سال 1390 و یادی از شهید در کلام ایشان، تدوین شده، پای صحبت 14 نفر از نزدیکان شهید جعفری نشسته و از منابع گذشته نیز بهره برده است. کتاب، فراز و فرودی 16 ساله را برای چاپ طی کرده، اما بخش خانواده و زندگی خصوصی این شهید عزیز، سطرهای نانوشته‌ای است که در کتاب جلوه‌گری می‌کند.

انتشار خاطراتی از جنگ که آبرویی برای کومله باقی نمی‌گذارد ارائه اطلاعات کافی و مفید در پاورقی توسط تیم تحقیق کتاب، از دیگر نقاط قوت کتاب محسوب می‌شود. نویسندگان کتاب با این کار، ضمن فاصله گرفتن از خاطرات تحلیلی، اطلاعاتی را در اختیار مخاطب قرار می‌دهند که به او در شناخت زمانه و اشخاص کمک می‌کند.

کتاب «آقا سعید»؛ کاری از مؤسسه فرهنگی خاکریز ایمان و اندیشه، به کوشش انتشارات راه یار در هزار نسخه منتشر شده است.