چند نکته مهم پیرامون سیره اخلاقی و تربیتی «امیرالمومنین (ع)»
یک کارشناس علوم قرآنی گفت: هنگامی که برای اولین بار ابن ملجم مرادی در چهره یک عابد و یک انسان شیعه و مجاهد به حضور «امیرالمومنین (ع)» نزدیک شد، ایشان با نگاه اول وی را شناختند.
به گزارش مشرق، محمدامین نخعی، پیرامون سیره سیاسی «امیرالمومنین (ع)» گفت: برای بررسی سیره سیاسی «امیرالمومنین (ع)» ابتدا باید به چندین سوال پاسخ داده شود تا علت شهادت ایشان به عنوان، ولی وصی بعد از «پیامبراکرم (ص)» مشخص گردد.
***پیامهای مهم نهفته در واقعه غدیر خم
وی به واقعه غدیر خم اشاره و ابراز کرد: در واقعه غدیرخم «پیامبراکرم (ص)» دست «امیرالمومنین (ع)» را به نشانه و ولایت و رهبری امت مسلمان پس از خود بالا بردند و در جمع کثیری از مسلمانانی که از حج بازگشته بودند «امیرالمومنین (ع)» را ولی و وصی خود معرفی کردند، این امر به دستور خداوند اجرا شد و چنانچه انجام نمیگرفت تلاشهای «پیامبراکرم (ص)» که در راه ترویج دین اسلام شکل گرفته بود به یکباره از بین میرفت، در حقیقت «پیامبر اکرم (ص)» در غدیر خم اقدام به اجرای یک کار تربیتی کردند.
نخعی به رویکرد مردم پس از وفات «پیامبراکرم (ص)» اشاره و اظهار کرد: تحلیل سیاسی مردم آن زمان، آنان را به این نتیجه رسانده بود که «امیرالمومنین (ع)» نمیتواند خلیفه و حاکم آنان باشد لذا افرادی همانند عمر و عثمان خلفای بعد از «نبی اکرم (ص)» شدند بنابراین «امیرالمومنین (ع)» حرکت و راهنمایی برای امت را به شیوهای دیگر آغاز کردند، ایشان کار تربیتی در پیش گرفتند و تلاش کردند تا نسل بعدی را به سمت سعادت هدایت کنند برای همین اقدام به تربیت افرادی همچون مالک اشتر و یا محمد بن ابوبکر نمودند، «امام علی (ع)» محمد ابوبکر را به خانه خود بردند و او را تحت تعلیم و تربیت خود قرار دادند، بدین ترتیب توانستند نیروها و مهرههای آینده حکومت خود را از تعلیمیافتگان راه ولایت کنند. «امیرالمومنین (ع)» محمد ابوبکر را به نحوی تربیت کردند که خود ایشان معتقد بودند محمد ابوبکر، محمد علی است نه محمد ابوبکر، به همین ترتیب سرداران زمان خلافت «امیرالمومنین (ع)» تربیت و رشد یافتند.
***پایه ریزی هسته اصلی حاکمیت با روش تربیتی «امیرالمومنین (ع)»
وی به رویکرد سیاسی «امیرالمومنین (ع)» در زمان خانه نشینی شان اشاره و ابراز کرد: «امیرالمومنین (ع)» با در پیش گرفتن روش تربیتی خود هسته اصلی حاکمیت را پایه ریزی کردند، ایشان افرادی را تربیت کردند که حامی ولایت و تربیت یافته سیره درست اسلامی بودند. در عین حال زمینه برای به دست گرفتن هدایت جامعه اسلامی به وسیله «امیرالمومنین (ع)» کم کم آماده شد، بعد از خلیفه سوم مردم آماده پذیرش «امیرالمومنین (ع)» به عنوان، ولی و راهنما شدند و افرادی، چون مالک اشتر، عمار و یاسر برای کمک به «امیرالمومنین (ع)» زمینه را فراهم کردند. نخعی به استقبال مردم از ولایت «امیرالمومنین (ع)» پس از خلیفه سوم اشاره و ابراز کرد: استقبال از ولایت «امیرالمومنین (ع)» بعد از ابوبکر به حدی زیاد بود که «امیرالمومنین (ع)» خود نیز در این مورد فرمودند: تراکم افرادی که برای عهد بستن با من به خانه آمده بودند به حدی متراکم بود که همانند یال کفتار به نظر میرسید و بیم داشتم که مبادا «امام حسن (ع)» و «امام حسین (ع)» در این میان آسیب ببینند. وی به توصیف «امیرالمومنین (ع)» در زمان ولایت ایشان پرداخت و افزود: حضرت «علی (ع)» امیری عادل و رحمتی برای مردم بودند همین عدالت او بود که سبب شد دشمنان بسیاری برای ایشان ایجاد شود و این امری است که همه پژوهشگران اسلام بر آن تاکید دارند.
***اولین قدم حذف رانت نخعی اقدامات سیاسی «امیرالمومنین (ع)» در روزهای ابتدایی ولایت را مورد تاکید قرار داد و اظهار کرد: در روزهای ابتدایی ولایت «امیرالمومنین (ع)» نخبگان سیاسی آن روزگار در حال تحلیل حکومت «امیرالمومنین (ع)» بودند در این زمان افرادی همچون مروان حکم که داماد خلیفه قبل بود و مشاور وی در حکومت محسوب میشد از کار برکنار شد، تعداد افرادی که همانند مروان کنار گذاشته شدند زیاد بودند، در حقیقت «امیرالمومنین (ع)» رانت ایجاد شده را کنار زدند و همین امر زمینه ایجاد دشمنان را فراهم کرد. «امیرالمومنین (ع)» در دوران پنج ساله ولایتشان بر سرزمینهای اسلامی دائماً در جنگ و ستیز با دشمنان بودند جنگی که نفاق، آن را گسترش میداد. وی به سخنان «امیرالمومنین (ع)» قبل از پذیرش خلافت اشاره و تصریح کرد: «امیرالمومنین (ع)» در سخنرانی خود قبل از پذیرش خلافت خطاب به مردم صراحتاً اعلام کردند که ارزش خلافت و حکومت برای ایشان تنها به اندازه عابد بینی شتر ارزش دارد لذا ایشان آمدند تا حقهایی که به ناحق جابجا شده بود را به صاحبانشان بازگردانند این مهم به یکی از عوامل دشمنی برخی افراد با این امام بزرگوار تبدیل شد.
***«امام اول (ع)» شهید راه عدالت بودند نخعی رویکرد سیاسی «امیرالمومنین (ع)» را مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: مفهوم عدالت به قدری برای «امیرالمومنین (ع)» پر رنگ بود که شیعه و سنی هر دو معتقدند حضرت «علی (ع)» شهید راه عدالت بودند، تلاش ایشان برای ایجاد عدل و انصاف در جامعه اسلامی تنها در حد شعار نبود بلکه ایشان آن را به اجرا گذاشتند، «امیرالمومنین (ع)» از همان ابتدای ولایت در آرایش سیاسی حکومت استاندارانی را انتخاب کردند که پیش از این هیچ اسم و رسمی نداشتند و در هیچ حزب و گروهی حامی اقتصادی نداشتند همین امر تا حدود زیادی تعجب مردم را برانگیخته بود. وی به رویه حکومتی خلفای پیش از «امیرالمومنین (ع)» اشاره و اظهار کرد: عموماً کسانی وارد دستگاه حکومت میشدند که یا وابسته به جریان و قدرتی خاص بودند و یا آنقدر تمکن مادی داشتند که به واسطه آن حمایت مالی وارد عرصه حکومت میشدند این نقطه مقابل شاخصهای انتخاب یک مسئول از دید «امیرالمومنین (ع)» بود، ایشان دست رانت و افراد سیاسی خاص را از حکومت دور کردند همین امر زمینه دشمنی را برای حضرت «علی (ع)» فراهم ساخت. *** گسترش عدل و دشمنی؛ دو لبه شمشیر نخعی در مورد دشمنان «امیرالمومنین (ع)» بیان کرد: اولین زمزمههای دشمنی از دوستان و نزدیکان خود «امیرالمومنین (ع)» برخواسته شد، گسترش عدل حضرت «علی (ع)» سبب دشمنی و پایهگذاری جنگها از سوی نزدیکان این حضرت گردید. وی ارزش و اهمیت ثروت و نقدینگی در حکومت را مورد بررسی قرار داد و تصریح کرد: از آنجا که نقدینگی و ثروت کارکرد مهمی در حکومتها داشته و نقشی محوری برای هر جامعه محسوب میشود لذا «امیرالمومنین (ع)» رویکردی خاص را در این زمینه پیش گرفتند، ایشان به توزیع مساوی بیت المال در بین مردم دست زدند همین امر سبب شد تا اتفاقات سیاسی خاصی شکل بگیرد و چهره کریه برخی دشمنان را به جامعه اسلامی کم کم نشان دهد.
نخعی میزان ثروت برخی از نزدیکان «امیرالمومنین (ع)» را مورد بررسی قرار داد و بیان کرد: افرادی همچون زبیر که باغهای او هنوز هم آثارش در عراق باقی مانده و قصرهای معروفش خبر از ثروت عظیم وی دارد ثروتی بود که از بیت المال سرچشمه میگرفت. عدالت «امیرالمومنین (ع)» ساختار این سبکهای زندگی و سیاستمداری را زیر سوال میبرد و بزرگترین سرمایه داران آن زمان را که عموماً از افراد بنی امیه بودند به چالش میکشید همین امر سبب شد که یکی از افراد بنی امیه مخارج یکی از جنگها را تقبل کند و ثروت انبوهی را برای تهیه تجهیزات سپاه طلحه و زبیر برای مقابله با «امیرالمومنین (ع)» تدارک ببینند.
***تاثیر عدالت «امیرالمومنین (ع)» بر برخی از احزاب
وی تاثیر عدالت «امیرالمومنین (ع)» را بر برخی از احزاب و گروههای زمان ولایت ایشان مورد بررسی قرار داد و تاکید کرد: عدالتی که حضرت «علی (ع)» به عنوان سیاست رویکرد خود در پیش گرفتند سبب شد تا بسیاری از افراد و ثروتمندان و احزابی که با یکدیگر مخالف بودند با شکل گیری عدالت «امیرالمومنین (ع)» با هم رفیق شوند، آنان پیش از این رقابت سنگینی با یکدیگر داشتند و عموماً در حزبهای سیاسی متضاد فعالیت میکردند، اما همین عدل نقطه اتصال آنان به یکدیگر شد افرادی مانند عایشه، زبیر، طلحه، معاویه و مروان از بنی امیه کنار هم جمع شوند و حول یک محور به نابودی پایههای حکومت «امیرالمومنین (ع)» کمر ببندند. نخعی سختترین دوران از نگاه «امیرالمومنین (ع)» را بر شمرد و بیان کرد: «امیرالمومنین (ع)» خود فرمودند: تمام سختی جنگهای صفین و جمل به یک طرف، اما وارد شدن جریان نفوذی باعث زمینگیر کردن حکومت عدالت محور شد. ***جریان نفوذ
وی به تشریح جریان نفوذ پرداخت و اظهار کرد: جریان نفوذ تشکیل شده از دشمنان «امیرالمومنین (ع)» بود که با رنگ و لعابی جدید وارد عرصه جامعه آن زمان شدند، باطن این جریان بر خلاف اعتقادات حضرت «علی (ع)» حرکت میکرد، اما در ظاهر جزو دوستان و هم حزبیهای «امیرالمومنین (ع)» محسوب میشد، هنگامی که «امیرالمومنین (ع)» بر معاویه غلبه کردند و اوضاع به ظاهر به نفع حضرت «علی (ع)» بود جریان نفوذ وارد عمل شد و زمینه زمینگیر شدن ولایت «امیرالمومنین (ع)» را فراهم کرد. نخعی در همین راستا ادامه داد: کوفه در زمان حضرت «علی (ع)» به عنوان یکی از پایگاههای مهم برای ولایت «امیرالمومنین (ع)» تلاش بسیار کرد و در جنگهای صفین و جمل نقشی اساسی در حمایت از «امیرالمومنین (ع)» داشت، اما در زمان شکل گرفتن جریان نفوذ نقشی اساسی در این جریان پیدا کردند و اهالی کوفه عموماً افرادی بودند که اهل یمن بودند، آنان در طی سالهای خلافت اسلامی در حکومت نقش نداشتند و همواره قریش بودند که سردمداران قدرت محسوب میشدند لذا آنان تلاش داشتند تا این بار نقش اصلی را در دست بگیرند.
این کارشناس علوم قرآنی در همین راستا اظهار کرد: کوفیان که در این میان از حضرت «علی (ع)» برای آنان آبی گرم نمیشد و ایشان همواره در زمان تقسیم غنایم و بیت المال بر اصل و اساس مساوات حرکت میکردند لذا کوفیان با آوردن فردی به نام ابوموسی که او نیز یک فرد کوفی و یمنی بود تلاش کردند تا مهرههای حکومت را به نحوی متفاوت تغییر دهند به عبارت دیگر کوفیان اقدام به انجام قماری کردند که سرانجامش باخت آنان بود و ابوموسی نیز با برپا کردن فتنهای بر خلاف خواسته آنان عمل کرد و معاویه را به عنوان جانشین انتخاب کرد، این حماقتی بزرگ از سوی کوفیان بود که زمینه شکست را برای آنان فراهم کرد. وی به رفتار و رویکرد مردم پس از جنگ صفین اشاره و بیان کرد: پس از پایان جنگ صفین مردم به علت جنگهای پیاپی از ادامه راه خسته شدند و دیگر حاضر به همراهی با «امیرالمومنین (ع)» نبودند آنان در مقابل حیله و نیرنگ معاویه هیچ واکنشی نشان نمیدادند.
***فتنههای معاویه
وی به فتنههای معاویه در زمان ولایت «امیرالمومنین (ع)» اشاره و ابراز کرد: بعد از جنگ صفین معاویه اقدام به تشکیل گروههای کوچک کرد که آنان به حکومت و مردم سرزمینهای تحت اختیار «امیرالمومنین (ع)» حمله میکردند و جان و مال و ناموس مردم را مورد آزار و اذیت قرار میدادند و تعدادی را نیز به قتل میرساندند. رفتار آنان همانند داعشیان امروز بود همین امر سبب شد تا «امیرالمومنین (ع)» از مردم بخواهند که تا به مقابله با معاویه برخیزند، اما مردم دیگر حاضر به انجام همکاری نبودند و از جنگ و مقابله با معاویه شانه خالی میکردند. نخعی به بخشهایی از نهج البلاغه اشاره و ابراز کرد: در بخشهایی از کتاب نهج البلاغه «امیرالمومنین (ع)» بیان به رفتار مردم و عدم حرکت برای دفاع و مقابله با دشمن سخن گفتند و این مهم که تاچه میزان این امام بزگوار برای دستیابی به موفقیت و آرامش جامعه اسلامی تلاش کردهاند اشاره دارد، در روایات آمده است که «امیرالمومنین (ع)» با دست به صورت خود میزدند و به مردمی که حاضر به همراهی ایشان برای دفاع از سرزمینهای اسلامی نبودند میفرمودند: «شما شبه مردانی هستید که به ظاهر مرد بوده، اما در زمان دفاع و خطر پنهان میشوید». با این پند و اندرزها و تاکیدات «امیرالمومنین (ع)» باز هم تغییری در نظرات و عقاید این افراد ایجاد نمیشد. معاویه نیز که سیاستهای خود را بر پایه رعب و وحشت در میان مردم ایجاد کرده بود دست بر نمیداشت و حلقه محاصره را روز به روز تنگتر میکرد.
*** ابن ملجم مرادی در چهره یک عابد به «امیرالمومنین (ع)» نزدیک شد
وی به اولین برخورد ابن ملجم و «امیرالمومنین (ع)» با یکدیگر اشاره و ابراز کرد: هنگامی که برای اولین بار ابن ملجم مرادی در چهره یک عابد و یک انسان شیعه و مجاهد به حضور «امیرالمومنین (ع)» نزدیک شد، ایشان با نگاه اول وی را شناختند و حتی در برخی روایات آمده به برخی از نزدیکان ایشان به آرامی فرمودند: او کسی است که مرا به شهادت میرساند، او فردی منافق است، نزدیکان نیز از ایشان خواستند تا این امر را برای مردم به وضوح بیان کنند، اما «امیرالمومنین (ع)» تاکید کردند من قصاص قبل از جنایت نمیکنم این روش سیاسی من نیست این عامل نفوذی باید از سوی مردم شناخته شود. نخعی سیره جویی و توجه به شناخت افراد نفوذی در جامعه امروز را مهم خواند و تاکید کرد: باید مراقب باشیم تا رخدادهایی که در زمان «امیرالمومنین (ع)» بوجود آمد برای جامعه و حکومت امروز ما رخ ندهد مردم امروز باید بصیرت و دانایی داشته باشند و خود عوامل نفوذی را شناسایی کنند.
***نحوه ضربت خوردن «امیرالمومنین (ع)» در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان
وی به نحوه ضربت خوردن «امیرالمومنین (ع)» در روز نوزدهم ماه مبارک رمضان اشاره کرد و افزود: هنگامی که ابن ملجم مرادی به عنوان یکی از مجاهدین در مسجد کوفه شب را به صبح رسانده بود و منتظر حضور حضرت «امیرالمومنین (ع)» بود، نقشه ترور حضرت «علی (ع)» را در سر میپروراند و هرگز اطرافیان و محافظین به او شک نکردند. نخعی بصیرت و دشمن شناسی را لازمه حکومت اسلامی دانست و خاطرنشان کرد: بطن تاریخ نشان میدهد که نمیتوان به ظاهر افراد تکیه کرد، خوارج نیز حافظان قرآن و مفسران قرآن بودند آنان به ظاهر افرادی مذهبی بودند، اما در حقیقت دشمنان دین و اسلام بودند، آنان زمینهساز رواج کفر، ظلم و ستم بودند، چیزی شبیه تکفیریها که قرآن میخوانند و خدا و پیامبر را به ظاهر قبول دارند، اما در زمان برخورد با افراد جامعه چیزی جز شیاطین نیستند، آنان از جریان نفوذی و نفاق سرچشمه میگیرند، پس باید حتماً دشمن شناس باشیم و جریانات نفوذی را شناسایی کنیم.
منبع: میزان