ژئوپلیتیک عقبنشینی ابر قدرت سابق

پیروزی قاطع حزب طرفدار اروپا در انتخابات پارلمانی مولداوی در 28 سپتامبر، بار دیگر نشان داد که نفوذ روسیه در همسایگی غربیاش رو به کاهش است. این نتیجه با وجود تلاشهای گسترده و ادعاهای تامین مالی از سوی مسکو برای تاثیرگذاری بر رأیدهندگان، رخ داد و نمادی از شکستهای متعدد ژئوپلیتیک کرملین به شمار میرود.
حمله گسترده روسیه به اوکراین در سال 2022، که بخشی از اهداف امنیتی و گسترش نفوذ منطقهای این کشور بود، نه تنها موجب تقویت همبستگی ملی اوکراینیها شد، بلکه توان نظامی و سیاسی روسیه در منطقه را نیز تضعیف کرده است.
امروز اوکراین با ارتشی آموزشدیده و مجهز به فناوریهای نوین و همراه با حمایت مستمر اروپا، به قدرتی بازدارنده علیه نفوذ مسکو تبدیل شده است. کارشناسان معتقدند که اوکراین پس از بیش از سه سال جنگ، بهطور تاریخی متحدانی ساخته که تضمین میکنند تهدید روسیه در سطح منطقهای و حتی جهانی کاهش یابد. این جنگ، نفوذ روسیه در حوزه کشورهای مستقل همسود را نیز کاهش داده است. انجمن کشورهای مستقل مشترکالمنافع (CIS)، که زمانی ابزار اصلی روسیه برای یکپارچهسازی کشورهای مستقل پس از فروپاشی شوروی بود، اکنون در وضعیت نابسامانی قرار دارد. به همین ترتیب، جایگاه اتحادیه اقتصادی اوراسیاکه مسکو بیش از یک دهه پیش به عنوان جایگزینی منطقهای برای اتحادیه اروپا راهاندازی کردبه یک بلوک تجاری کوچک تنزل یافته است و تنها چهار عضو فعال دارد: روسیه، بلاروس، قزاقستان و قرقیزستان. اگرچه ارمنستان هنوز عضو رسمی است، پارلمان این کشور در فوریه عضویت در اتحادیه اروپا را بهطور رسمی تایید کرد و این مساله باعث شد معاون نخستوزیر روسیه، الکسی اوروشوک، هشدار دهد که پیامدهای اقتصادی جدی برای ایروان خواهد داشت.
الکساندر موتیل**قطع رابطه شدید ارمنستان با روسیه، ناشی از نگرانیها درباره بیتوجهی مسکو به حاکمیت همسایگان و همچنین عقبنشینی از حمایت از ارامنه در قرهباغ است. بازسازی روابط به نظر نمیرسد بهزودی ممکن باشد و این تغییر تاریخی در شرایطی رخ داده که ارمنستان همواره به روسیه وابسته بوده است. روابط با آذربایجان نیز به شدت تیره شده است. عملیات پلیس روسیه علیه مهاجران آذربایجانی که به مرگ چند نفر منجر شد، باعث شد باکو به نفوذ روسیه در این کشور پایان دهد: تمامی فعالیتهای فرهنگی روسیه را متوقف کند، دفاتر خبرگزاری اسپوتنیک را بازرسی و کارکنان آن را بازداشت کرده و مواضع ضدروسی خود را تشدید کند. نماد تضعیف کلی نفوذ روسیه، امضای اعلامیه صلح میان نخستوزیر ارمنستان، نیکول پاشینیان، و رئیسجمهور آذربایجان، الهام علیاف، در کاخ سفید به میانجیگری ایالات متحده و حضور رئیسجمهور سابق آمریکا، دونالد ترامپ، در اوت گذشته است.
جنگ اوکراین همچنین باعث افزایش همبستگی اروپا با کییف و تقویت توان دفاعی کشورهای عضو ناتو شده است. کشورهای حوزه بالتیک، لهستان و فنلاند بودجههای دفاعی خود را به میزان قابلتوجهی افزایش دادهاند و دیگر اعضای اتحادیه اروپا نیز متعهد شدهاند تا طی دهه آینده، حداقل پنج درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به امور دفاعی اختصاص دهند. کاهش واردات انرژی از روسیه و اعمال تحریمهای گسترده در سطح اتحادیه اروپا نیز توان اقتصادی و نفوذ مسکو را محدود کرده است. حتی احزاب راستگرای پوپولیست که پیشتر روابط گرمی با مسکو داشتند، مواضع خود را تعدیل کرده و از حمایت آشکار از روسیه فاصله گرفتهاند. علاوه بر اروپا، نفوذ روسیه در خاورمیانه، آسیای مرکزی و آفریقا نیز کاهش یافته است. در سوریه، سقوط برخی متحدان و ناتوانی روسیه در تثبیت رژیم بشار اسد، جایگاه این کشور به عنوان شریک نظامی و اقتصادی را تضعیف کرده است. در آفریقا، کشورهایی همچون مالی، نیجر و بورکینافاسو در حال بازنگری در همکاریهای خود با روسیه و گروههای شبهنظامی وابسته هستند. کشورهای آسیای مرکزی نیز با افزایش تعامل با چین، ترکیه و کشورهای نفتخیز خلیج فارس، به تدریج از نفوذ سنتی روسیه فاصله گرفتهاند. اگرچه همکاری اقتصادی مسکو با پکن ادامه دارد، انگیزههای چین برای حمایت بیچون و چرا از روسیه کاهش یافته و منطق پشتیبانی چین از جنگ اوکراین دیگر به عنوان یک ابزار علیه رقیب اصلی خود، یعنی آمریکا، عمل نمیکند.
جنگ و سیاستهای خارجی ناکارآمد، هزینههای اقتصادی و انسانی سنگینی برای روسیه به همراه داشته و موج خروج نیروی انسانی متخصص و تحصیلکرده، از جمله برنامهنویسان و تکنسینها، تهدیدی جدی برای رشد بلندمدت اقتصادی این کشور محسوب میشود. محدودیتهای سرمایهگذاری خارجی، بحرانهای اجتماعی و فشارهای اقتصادی، آینده اقتصاد روسیه را با چالشهای جدی مواجه کرده است. کاهش نفوذ روسیه در اروپا، همسایگی غربی و سایر مناطق جهان نشان میدهد که سیاستهای کرملین به جای تقویت جایگاه بینالمللی، موجب تضعیف آن شده است. حمایت از اوکراین، افزایش توان دفاعی اروپا و همکاری کشورهای منطقه با یکدیگر، پیامدهای تحلیل قدرت روسیه را تشدید کرده و احتمالا در سالهای آینده نیز ادامه خواهد یافت.
تقریبا در سراسر اروپا، گرایشات ضدروسی در میان رأیدهندگان چپ، راست و میانه غالب است. جنگ اوکراین همراه با نقض مداوم حریم هوایی اروپا توسط پهپادها و هواپیماهای روسی، نفوذ نرم روسیه در این قاره را بهشدت کاهش داده و در بسیاری موارد تقریبا از بین برده است. نظرسنجیها نشان میدهند که پوتین و روسیه در نزد تقریبا همه افکار عمومی اروپایی منفی ارزیابی میشوند، حتی در میان احزاب راست پوپولیست که پیشتر رهبران آنها روابط گرمی با مسکو داشتند. در ایتالیا، نارضایتی گسترده عمومی از روسیه و پوتین احتمالا به افزایش حمایت از نخستوزیر جورجیا ملونی و حزب «برادران ایتالیا» با گرایش حمایت از اوکراین و کاهش شدید حمایت از حزب راستگرای ماتئو سالوینی منجر شده است؛ حزبی که اکنون به جای مواضع طرفداری از پوتین، از تلاشهای صلحآمیز ترامپ حمایت میکند.
در فرانسه، مارین لوپن، چهره شاخص پوپولیست، حتی تصمیم آمریکا در مارس برای توقف اشتراک اطلاعات با اوکراین را مورد انتقاد قرار داد. جانشین او در حزب «جمعیت ملی»، جوردن باردلا، قدمی فراتر گذاشته و بهشدت تجاوز روسیه را محکوم کرده و تلاش میکند متحدان ناتو را متقاعد کند که از حمایت نظامی و اقتصادی اوکراین حمایت میکند. (با این حال، او نگرانیهایی نیز درباره تامین موشکهای دوربرد فرانسوی برای اوکراین که قادر به حمله به روسیه هستند، ابراز کرده است.) حتی اتریش، که از زمان پس از جنگ جهانی دوم به بیطرفی پایبند بوده و اغلب با تردید نسبت به کرملین خوشرفتاری داشته، اکنون همکاری نزدیکی با ناتو و اتحادیه اروپا آغاز کرده است. این موضوع باعث شد که دمیتری مدودف، رئیسجمهور سابق روسیه، هشدار دهد که در صورت پیوستن وین به ناتو، پاسخ نظامی روسیه رخ خواهد داد. در مجارستان، که از متحدان قابل اعتماد پوتین باقی مانده، حزب فیدس نخستوزیر ویکتور اوربان در انتخابات پیشبینیشده آوریل 2026 تقریبا 10 درصد عقبتر از اپوزیسیون همسو با ناتو و اتحادیه اروپا قرار دارد.
در ایالات متحده، تلاشهای ترامپ برای ایجاد دوستی صلحآمیز با پوتین با دیدگاه هواداران اصلی او همخوانی ندارد. نظرسنجیها بهطور مداوم نشان میدهند که رأیدهندگان اصلی او پوتین را یک نیروی زیانبار میدانند و از تجهیز اوکراین حمایت میکنند، مشروط بر اینکه اروپا بیشتر هزینهها را پرداخت کند. تغییر موضع اخیر ترامپتایید پیروزی نظامی اوکراین و اعلام اینکه روسیه تنها یک «ببر کاغذی» استمیتواند نشاندهنده تغییر عمیقتر رویکرد توجه به مسکو به سمت کییف باشد. اگر این تغییر پایدار بماند، میتواند نقطه عطفی باشد، و مسوول آن تنها پوتین است. در نهایت، این وضعیت هشداری روشن برای مسکو است؛ اگر روسیه در استراتژیهای خود بازنگری نکند، نفوذ و قدرت جهانی آن بیش از پیش تحلیل خواهد رفت و حتی کشورهای سنتی همپیمان، مسیرهای جایگزین برای تامین امنیت و منافع خود پیدا خواهند کرد. شکستهای متعدد روسیه از مولداوی تا آفریقا نه تنها بازتابدهنده ضعف نظامی و اقتصادی است، بلکه شکست دیپلماسی و کاهش مشروعیت بینالمللی را نیز نشان میدهد.
* پژوهشگر ارشد اندیشکده آتلانتیک
** استاد علوم سیاسی


