جمعه 9 آذر 1403

کرونا و فروپاشی تفکری که دو نسل بر جهان سیطره داشته است

خبرگزاری دانا مشاهده در مرجع
کرونا و فروپاشی تفکری که دو نسل بر جهان سیطره داشته است

یک نویسنده غربی در مقاله ای نوشت: یک جهان بینی که قریب دو نسل است بر تمام تفکرات دیگر سیطره داشته در آستانه فروپاشی قرار گرفته است و این جهان بینی هیچ پاسخی برای مخمصه کرونایی که در آن گرفتار آمده ایم ندارد.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ به نقل از فارس جاناتان کوک روزنامه نگار و نویسنده غربی در مقاله ای نوشت: در بحبوحه ای که تشکیلات سیاسی و رسانه ای ما سرانجام در حال سردرآوردن از این واقعیت هستند که ویروس کرونا چه ابعاد گسترده ای دارد، کمابیش می توان بوی عرق وحشتی را که از روزنه های برنامه های تلویزیونی و پست های شبکه های اجتماعی به بیرون نشت می کند استشمام کرد. و البته که از تهدیدی که متوجه سلامت جانمان است حرف نمی زنم.

یک جهان بینی که قریب دو نسل است بر تمام تفکرات دیگر سیطره داشته در آستانه فروپاشی قرار گرفته است. این جهان بینی هیچ پاسخی برای مخمصه ای که در آن گرفتار آمده ایم ندارد. این نوعی تقدیر غمبار برای این واقعیت است که تعداد بسیاری از کشورهای بزرگ - منظور اقتصادهای بزرگ است - امروز توسط همان کسانی اداره می شود که از نظر ایدئولوژیک، عاطفی و معنوی از کمترین آمادگی و قابلیتی برای مقابله با این ویروس برخوردار نیستند.

این وضعیت در همه جای غرب به وضوح خود را نشان داده است، اما بریتانیا نمونه ای خاص از افشای این حقیقت است که می توان مطالعه ای در مورد آن انجام داد.

این دست و آن دست کردن

آخر هفته بود که معلوم شد این دومینیک کامینگز موتورخانه ایدئولوژیک پشت نخست وزیر خل و چل مآب بریتانیا بوریس جانسون بوده که نقشی محوری در تاخیر واکنش دولت انگلیس در قبال ویروس کرونا داشته و به شکل موثری از نظر میزان آلودگی بریتانیا را کاملا به سمت مسیر (ناخوشایندی) سوق داده که ایتالیا پشت سر گذاشته، به جای آنکه کشور را به سمت مسیر (بهتر) کره جنوبی هدایت کند.

بر اساس گزارش رسانه ها در آخر هفته، کامینگز در ابتدا با گفتن اینکه بلای پیش رو «اگر به معنای مرگ تعدادی از مستمری بگیران باشد خیلی بد نیست»، چرخ اقدامات دولت را کند کرده است. این رویکرد دلیل تعلل دولت را برای روزهای متمادی توضیح می دهد و بعد روزهای تردید و تعلل بیشتر بر سر اینکه اگر کمی صبر کنید یک راه حل از راه می رسد.

این برای دو هفته پیش بود. کرونا هزارمین قربانی خود را در سطح جهان گرفته بود و سازمان بهداشت جهانی پیشتر از دولت درخواست کرده بود تا فاصله گذاری اجتماعی و «آزمایش، آزمایش، آزمایش» را به اجرا بگذارد. این سهل انگاری فاحش از سوی دولت جانسون را هرگز نه باید فراموش کرد و نه بخشید.

البته کامینگز انکار می کند که اصولا چنین حرفی را زده است و این ادعا را «افترا» می نامد. اما بیایید مطالب غیررسمی را کنار بگذاریم. آیا کسی واقعا - واقعا - باور دارد که این اولین فکری نبوده که وقتی کامینگز و نیمی دیگر از اعضای کابینه از درپیش بودن یک آلودگی عاجل مطلع شده اند، از سرشان گذشته؟ وقتی که فهمیده اند یک تئوری اجتماعی و اقتصادی که آنها کل دوران حرفه سیاسی شان را برای تبدیل کردن آن به یک فرقه جمعی وقف کرده اند نقش بر آب شده است؟ یک تئوری اقتصادی که - از حسن تصادف - آنها قدرت سیاسی و امتیاز طبقاتی شان را از آن کسب کرده اند.

و قطعا این پول مداران متعلق به هسته سخت این فلسفه، هم اکنون در حال و هوای همان هفته های اول بحران، بی سر و صدا به سوسیالیست های صوری تبدیل می شوند. بحرانی که هنوز ماه های زیادی مانده تا به سر شود.

دور انداختن ریاضت اقتصادی

همانطور که در مطلب قبلی ام پیش بینی کرده بودم، دولت انگلیس هفته گذشته سیاست های ریاضت اقتصادی خود را که برای بیش از یک دهه رکن اساسی ارتدوکسی بودن حزب محافظه کار محسوب می شد دور انداخت و ریخت و پاشی از هزینه ها را برای نجات کسب و کارهای بدون کسب و کار و نیز اعضای جامعه که دیگر در وضعیتی قرار ندارند تا معاش خود را تامین کنند، اعلام کرد.

از زمان فروپاشی مالی سال 2008 اعضای حزب محافظه کار هزینه های اجتماعی و رفاهی را تا مغز استخوان حذف کرده اند، یک زیرطبقه گسترده را در بریتانیا به وجود آورده اند و مقامات محلی را بدون بودجه و ناتوان از پوشش دادن کمبودهایشان به حال خود رها کرده اند. در طول یک دهه گذشته دولت محافظه کار رویکرد بی رحمانه اش را با این شعار به اجرا گذاشته است که هیچ «درخت پول جادویی» وجود ندارد تا در روزگار سختی و دردسر از آن کمک گرفت.

آنها گفته اند که بازار آزاد تنها مسیری است که از نظر مالی حاکم است. بازار با توسل به خرد لایتناهی خود، تصمیم گرفته است که 1 درصدی ها - میلیونرها و میلیاردرهایی که در آن فروپاشی مالی سال 2008 اقتصاد را با حضور خود پر کردند - حتی ثروتمندتر از آنچه که بودند خواهند شد.

در همین حال بقیه ما باید شاهد بلعیده شدن دستمزدها و چشم اندازهایمان به گونه ای می بودیم که 1 درصدی ها بتوانند باز هم ثروت بیشتری را از جزایر فراساحلی که ما و دولت هرگز دستمان به آنها نمی رسید به دست آورند.

«نئولیبرالیسم» به عبارت کلمه اسرار آمیزی تبدیل شد که برای تصور سرمایه داری شرکتی غیرقابل دوام و واقع در مراحل واپسین خود نه تنها به عنوان یک سیستم منطقی و عادلانه، بلکه به عنوان تنها سیستمی که در آن از گولاگ ها یا صف های نان خبری نیست، مورد استفاده قرار می گرفت.

نه تنها سیاستمداران بریتانیایی (از جمله اکثر اعضای حزب پارلمانی کارگر) به آن گردن نهادند، بلکه کل رسانه های شرکتی نیز این کار را انجام دادند حتی اگر گاردین «لیبرال» خیلی کم و خیلی ناموثر، دست هایش را در این باره به هم می فشرد که آیا زمان آن فرا نرسیده که این سرمایه داری توربوشارژی را کمی مهربان تر کرد. تنها «فرقه گرایان» متوهم و خطرناک کوربین بودند که متفاوت فکر می کردند.

قصه پریانی منفعت طلبانه

اما به نظر می آید که اعضای حزب محافظه کار به ناگهان آن درخت پول جادویی را پیدا کرده اند. درخت حی و حاضر آنجا بود و ظاهرا آنقدر میوه های در دسترس و فراوان دارد که بقیه ما نیز اجازه داشته باشیم اندکی از آنها بهره ببریم.

انسان اصلا لازم نیست مثل دومینیک کامینگز یک نابغه باشد تا بفهمد که این لحظه از نظر سیاسی چه اندازه برای تشکیلات مخوف است. چیزی نمانده برملا شود داستانی که آنها به مدت 40 سال یا بیشتر درباره واقعیت های زمخت و خشن اقتصادی تعریف کرده اند، جز یک قصه پریان منفعت طلبانه نبوده است. به ما دروغ گفته شده و ما به زودی به روشنی تمام از این واقعیت با خبر می شویم.

به همین دلیل است که در هفته جاری زک گلداسمیت سیاستمدار محافظه کار و پسر یک میلیاردر که اخیرا به مجلس اعیان برکشیده شده، گفت هر کسی که وقاحت این را داشته که به یک «منتقد صندلی عقبی» بوریس جانسون تبدیل شود، یک «خوک کثیف» است. و به همین دلیل است که ایزابل اوکشات «روزنامه نگار سیاسی» - که قبلا در ساندی تایمز و از مهمانان همیشگی برنامه کوئسشن تایم بی بی سی بوده - پا وسط گذاشته تا در توئیتر، مت هنکوک و جانسون را به خاطر فداکاری شان و وقف کردن خود در قبال منافع عمومی در مقابله با این ویروس تشویق کند.

آماده باشید. ظرف هفته های آینده تعداد بیشتری از روزنامه نگاران به اعوان و انصار مطبوعاتی کره شمالی شباهت پیدا خواهند کرد، با شعارهای آتشین «ای رییس عزیز» و اینکه «شما بهتر از همه می دانید که در روزگار نیازمندی ما چه باید کنید.»

نجات یافتگان کمک های مالی

استیصال کنونی طبقه سیاسی و رسانه ای یک دلیل مهم دارد، دلیلی که باید ما را بیشتر از خود ویروس نگران کند. دوازده سال پیش وقتی سرمایه داری لنگ لنگان به لبه پرتگاه رسید، نقص های ساختاری آن برای هر کسی که با دقت نگاه می کرد عیان شده بود. فروپاشی سال 2008 سیستم مالی جهانی را تقریبا در هم شکست. این سیستم توسط ما یعنی مردم نجات پیدا کرد. دولت دست هایش را تا عمق جیب های ما فرو کرد و پول ما را برداشت تا به بانک ها بدهد. یا بهتر است بگویم به بانکدارها. ما بودیم که با مساعدت های مالی که بار دیگر با نامگذاری «تسهیل کمی» حالتی مرموز و اسرار آمیز به آن دادند، بانکدارها - و سیاستمداران - را از بی کفایتی اقتصادی شان نجات دادیم. اما پاداشی بابت این موضوع به ما داده نشد. ما مالک بانک ها نشدیم یا سهم معناداری از آنها را به دست نیاوردیم. ما حتی در ازای سرمایه گذاری عمومی هنگفتمان، حق نظارت بر آنها را پیدا نکردیم. بعد از آنکه آنها را نجات دادیم، بانکداران دوباره به همان رویه پر کردن جیب های خود و دوستانشان برگشتند، دقیقا به همان شیوه ای که موجب رکود اقتصاد در سال 2008 شده بود. کمک های مالی سرمایه داری را اصلاح نکرد، بلکه صرفا برای مدتی دیگر فروپاشی اجتناب ناپذیر آن را به تعویق انداخت.

سرمایه داری هنوز هم دچار نقص های ساختاری است. وابستگی آن به مصرف همواره رو به فزونی، نمی تواند پاسخگوی بحران های زیست محیطی باشد که نتیجه ضروری مصرف گرایی است. و اقتصادهایی که به طور مصنوعی «رشد کرده اند» همزمان با تحلیل رفتن منابع، در نهایت حباب های متورم «هیچی» را پدید می آورند، حباب هایی که به زودی بار دیگر خواهند ترکید.

روی حالت بقا

در واقع این ویروس تصویرگر یکی از این نقص های ساختاری است؛ یک هشدار اولیه از وضعیت اضطراری گسترده تر زیست محیطی و یک یادآور از اینکه سرمایه داری با در هم تنیدن آز و طمع اقتصادی با آز و طمع زیست محیطی، این ضمانت را به وجود آورده که هر دو عرصه دچار فروپاشی شوند. همه گیری هایی نظیر این همه گیری، از پیامدهای نابودی زیست گاه های طبیعی ماست؛ برای چرای گله های گاو به منظور تولید همبرگر، برای کاشت درختان نخل به منظور تولید کیک و بیسکوئیت، برای تهیه الوار به منظور ساخت مبلمان قابل سوار شدن توسط مشتری. حیوانات به سمت نزدیکی همواره بیشتر با هم رانده می شوند و امراضی را به وجود می آورند که از حدود و ثغور بین گونه ها عبور می کنند. و سپس در یک جهان پروازهای ارزان، امراض راه سفر ساده و سریعی را به هر چهارگوشه جهان می یابند.

حقیقت این است که در زمان فروپاشی نظیر این یکی که یک دهه به طول انجامیده، سرمایه داری تنها با «درختان پول جادویی» باقی مانده است. اولین آنها در اواخر دهه 2000 توسط بانک ها و شرکت های بزرگ به وجود آمد؛ همان نخبگان ثروتی که اکنون دولت های ما را به عنوان توانگرسالاران اداره می کنند. دومین «درخت پول جادویی» برای مقابله با چیزی لازم شده که به دلیل شیوع این ویروس حتی خسارات اقتصادی فاجعه بارتری را به بار خواهد آورد و ثمرات این درخت به اجبار آنقدر بسط پیدا کرده تا ما را نیز شامل شود. اما اشتباه نکنید. دایره این خیرخواهی به این دلیل بسط نیافته که سرمایه داری به ناگهان به فکر بی خانمانان و کسانی که به بانک های غذا متکی هستند افتاده است. سرمایه داری یک سیستم اقتصادی غیراخلاقی است که انباشت سود برای صاحبان سرمایه نیروی محرک آن است. و این صاحبان سرمایه من یا شما نیستیم.

نه، سرمایه داری اکنون روی حالت بقا قرار گرفته است. به همین دلیل است که دولت های غربی برای مدتی تلاش می کنند به بخش هایی از جوامع خود نیز «کمک مالی کنند» ومقداری از ثروت های عمومی را که در طول چندین دهه از آنها استخراج شده، به آنها بازگردانند. این دولت ها تلاش خواهند کرد این واقعیت را برای مدتی دیگر پنهان کنند که سرمایه داری از حل بحران های بسیاری که خود پدید آورده به کلی ناتوان است. آنها تلاش خواهند کرد تداوم تمکین ما را نسبت به سیستمی که سیاره ما و آینده فرزندانمان را نابود کرده خریداری کنند.

همانطور که فقط دومینیک کامینگز خیلی خوب می داند، این نیز قطعا جواب نخواهد داد. به همین دلیل است که دولت جانسون و نیز دولت ترامپ و همتایانشان در برزیل، مجارستان، اسرائیل، هند و هر جای دیگر، دست به کار تهیه پیش نویس قوانین اضطراری سختگیرانه ای هستند که هدف دراز مدت تری را از هدف فوری جلوگیری از سرایت ویروس کرونا دنبال خواهند کرد. دولت های غربی به این نتیجه خواهند رسید که زمان تقویت و کمک به سیستم ایمنی سرمایه داری در برابر جوامع خود آنها فرا رسیده است. این خطر وجود دارد که دست بر قضا آنها به جای ویروس، با ما به عنوان بلیه واقعی به مقابله برخیزند.

انتهای پیام / ک