گزینش؛ مچگیری عقیدتی سیاسی معلم است؟
 
							یک مشاور مدرسه گفت: گزینش مچگیری عقیدتی سیاسی معلم نیست، باید مشخص شود مهارت عاطفی و مدیریتی دارد یا نه.
محمد داوری خشونت عریان شده در مدرسهها را به نوک کوه یخ تشبیه میکند، او معتقد است مدرسه فقط یکی از جاهایی هست که خشونت شکل گرفته از جامعه در آن امکان ظهور و بروز پیدا میکند؛ با این وچود داوری بیان میکند که: «ما آموزش و پرورش خوبی نداریم، اما میتوانیم مدرسه خوبی داشته باشیم.»
خودکشی شدیدترین نوع خشونت علیه خود است
*گمان میکردیم در شروع سال تحصیلی با مسائلی مانند کمبود کلاس درس و معلم مواجه شویم، اما چیزی که در این یک ماه از مدارس جلب توجه کرد، خشونت، تنبیه بدنی، مرگ دانشآموز و در یک مورد هم خودکشی بود، چرا؟
فضای کلی جامعه تحت تأثیر شرایط فرهنگی، اقتصادی و سیاسی پر از آسیبهای اجتماعی است، این فضا خشونت را به شکلهای مختلف بروز میدهد؛ مدرسه یکی از جاهایی است که این خشونت مثل نوک کوه یخ خودش را نشان میدهد طوریکه علاوه بر خشونتهای آشکار مثل ضرب و شتم چه از سوی معلم یا دانشآموزان، با خشونتهای پنهان و نرم مثل خشونت کلامی و تحقیر مواجه هستیم.
* اما میشود این خشونت را در محیط مدرسه کاهش داد، اینطور نیست؟
بله، مدارس باید محیطی باشند که خشونت در آنها کاهش یابد و رفتارهای ناهنجار کمتر دیده شود. مأموریت اصلی نظام آموزشی، اصلاح ناهنجاریها، حمایت از سلامت روانی ذهنی اجتماعی و جسمی دانشآموزان و تقویت مهارتهای زندگی آنهاست.
ولی حداقل در ویترین اینطور نیست و ما شاهد بروز خشونت هستیم، چرا؟
برای اینکه نظام آموزشی ما آموزشمحور و کنکورزده است و با علوم تربیتی و روانشناختی کودکان و نوجوانان فاصله زیادی دارد. هرچند در شعار از سلامت و مهارتهای زندگی صحبت میشود اما در عمل این اهداف اولویت ندارند.
*اما توجه نکردن به اولویتها دارد خسارتهای جبران ناپذیری وارد میکند، مانند ماجرای خودکشی دانشآموزی در شیراز، درباره این پرونده چه نظری دارید؟
خودکشی شدیدترین نوع خشونت علیه خود است و نشاندهنده ناامیدی عمیق از نجات، اصلاح و دریافت کمک است؛ طوریکه فرد خودکشی را یک راه نجات تلقی میکند، تحقیقات نشان میدهد خودکشی ناگهانی نیست و نشانههایی از قبل وجود دارد، اگر مدرسه سیستم مشاورهای قوی داشت شاید میتوانست این نشانهها را شناسایی و از فاجعه جلوگیری کند. البته روی این مورد مشخص که شما پرسیدید باید مطالعه جداگانه انجام داد تا دلایل روشن شود، اما بهطور کلی همین امروز تعداد زیادی از دانشآموزان مستعد خودکشی هستند.
*ریشه این آسیب برای دانشآموزان چیست؟
ریشه این مشکل چندجانبه است. خانواده، جامعه، شرایط اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در شکلگیری این امکان در ذهن دانشآموز نقش دارند، خانوادهها اغلب توان تشخیص نشانههای هشداردهنده را ندارند، نشانهها ممکن است دیده یا شنیده نشوند یا جدی گرفته نشوند، اما مدرسه مکان اصلی برای پیشگیری و کمک است.
گزینش مچگیری عقیدتی سیاسی معلم نیست، باید مشخص شود مهارت عاطفی و مدیریتی دارد یا نه
*با وجود همه این ریشهها که شما شمردید، یک دانشآموز ده دوازده ساله در چه موقعیتی قرار میگیرد که احساس میکند راهی جز خودکشی برای نجات ندارد، کمی چنین تفکری برای این سن سال زود نیست؟
نسل جدید به دلیل شبکههای اجتماعی و ارتباطات، خیلی زود به مفاهیم زندگی مثل اقتصاد و امنیت شغلی دست پیدا میکنند. این بلوغ زودرس هم فرصت است و هم تهدید. وقتی یک دانشآموز 10 یا 12 ساله به این مفاهیم فکر میکند اما شرایط زندگیاش مهیا نیست، تضاد بین ذهنیت و عینیت ایجاد میشود. این مفاهیم باید بعد از متوسطه اول مطرح شوند، چون توان روانی بچهها هنوز آماده نیست. همچنین، والدین دهه 60 و 70 بچهها را درگیر مفاهیم سختافزاری مثل رفاه و پول میکنند. انتظارات بالا میرود، اما جامعه چشمانداز روشنی برای تحقق آنها ندارد، که باعث ناامیدی و حتی تمایل به مهاجرت میشود.
*درهمین چند دقیقه که با هم صحبت کردیم شما چندبار گفتید که مدرسه محل تشخیص آسیبهایی هست که دانشآموز را تهدید میکند، اما ما شاهدیم که این اتفاق نمیافتد، برای تحقق این مأموریت، نظام آموزشی به چه تغییراتی نیاز دارد؟
در گام اول نیاز به تغییر رویکرد در آموزش و پرورش است، سیاستگذاریها باید از پیشدبستانی تا پایان متوسطه بر تربیت شهروند سالم و توانمند برای زندگی فردی و اجتماعی متمرکز شود. 12 سال مدرسه برای دانشآموز باید صرف پرورش مهارتهای زندگی و توانمندیهای اجتماعی شود، نه صرفاً آمادهسازی برای کنکور.
گام دوم اصلاح ساختار است، ساختار متمرکز و دستورالعملمحورِ کنونی با ماهیت تعلیم و تربیت سازگار نیست، دستورالعملهای خشک نمیتوانند به معلم کمک کنند که با دانشآموز چه رفتاری داشته باشد، برعکس توانمندیهای نظری و عملی و آشنایی با روانشناسی کودک و برخورداری از توانِ روانیِ تحمل یک کودک ناهنجار و آسیب دیده هست که سبب مدیریت رفتارهای ناهنجار میشود. اگر یک دانشآموز سر صف یک ناهنجاری میکند یک نشانه هست که میگوید من آسیب دیده هستم و نمیتوانم مدرسه و صف را تحمل کنم، در چنین موقعیتی فهمیدن صحیح این دانشآموز نیاز به دانش و مهارت دارد، مهارتی که هم در گزینش معلم باید مورد توجه قرا ر بگیرد و هم در آموزش آنها.
بخش سایتخوان، صرفا بازتابدهنده اخبار رسانههای رسمی کشور است.