چهارشنبه 7 آذر 1403

گفتمان مشخصی در عراق نداریم

خبرگزاری مهر مشاهده در مرجع
گفتمان مشخصی در عراق نداریم

بردیا عطاران گفت: ما در سپهر حاکمیتی عراق، اجماع و گفتمان برای دورهم جمع کردن نیروهای نزدیک به خود نداریم که برآیند دو اتفاق است؛ اول، گفتمان مخصوص به خود نداریم ودوم، گفتمان علیه ما جدی است.

بردیا عطاران گفت: ما در سپهر حاکمیتی عراق، اجماع و گفتمان برای دورهم جمع کردن نیروهای نزدیک به خود نداریم که برآیند دو اتفاق است؛ اول، گفتمان مخصوص به خود نداریم ودوم، گفتمان علیه ما جدی است.

به گزارش خبرگزاری مهر، نشست تخصصی «دیپلماسی فرهنگی غرب در عراق جدید» یکشنبه 12 تیر 1401 با حضور محمد نصرآوی (دانش‌آموخته رشته مردم‌شناسی از دانشگاه رویال هالووی لندن و دانشجوی دکتری رشته مردم‌شناسی فرهنگی) و بردیا عطاران (دانشجوی دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی)، از سوی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات، برگزار شد.

در ابتدای این برنامه محمد نصرآوی به توضیح مختصر مفاهیم به کاررفته در عنوان نشست پرداخت و گفت: منظور از غرب، گفتمان‌ها، پارادایم‌ها و کشورهایی هستند که روایت سکولار را دنبال می‌کنند. طبق یک تقسیم‌بندی ما یک عراق سنتی داریم و یک عراق جدید. در حال حاضر عراق سنتی در حال گذار به عراق جدید است. مفهوم دیپلماسی فرهنگی، ابتدا این را به ذهن متبادر می‌کند که یک اتفاق دوطرفه است و رویدادهای فرهنگی یک کشور با کشور دیگر برای ایجاد یک فهم دوطرفه مبادله می‌شود اما کامینگ می‌گوید دیپلماسی فرهنگی می‌تواند یک اقدام یک‌طرفه باشد تا یک مبادله دوطرفه. هنگامی یک کشور می‌تواند وارد عرصه دیپلماسی فرهنگی شود که دارای یک روایت و داستان باشد و بتواند آن‌ها را به کشورهای دیگر منتقل کند. پیش‌زمینه این انتقال، شناخت هویت خود و دیگری است.

او از جمعیت زنان و کودکان و نوجوانان به عنوان مخاطبان عمده هدف دیپلماسی فرهنگی غرب در عراق یاد کرد و افزود: هم‌اکنون جمعیت عراق حدود 42 میلیون نفر است که تا سال 2080 به 100 میلیون نفر خواهد رسید. حدود 51 درصد این جمعیت، مردان و 49 درصد زنان هستند. یعنی زنان نیمی از جمعیت عراق را تشکیل می‌دهند که بسیار قابل توجه است. از طرف دیگر تعداد زیادی از جمعیت کنونی عراق را کودکان و نوجوانان تشکیل می‌دهند. بنابراین دو مخاطب اصلی در عراق این دو گروه هستند. ایالات متحده آمریکا در قسمت دیپلماسی فرهنگی برای عراق، مأموریت مشارکت استراتژیک و راهبردی و پایدار هم با دولت و هم با مردم عراق را برای خود تعریف کرده است.

نصرآوی به دو مورد از اقدامات مهم فرهنگی آمریکا در عراق اشاره و تصریح کرد: یکی از اقدامات مهم آمریکا در این خصوص، تأسیس «کمیته هماهنگی سازمان‌های مردم‌نهاد برای عراق» است که در سال 2003 یعنی همزمان با حمله نظامی او به عراق ایجاد شده است. این کمیته مسئولیت اداره NGOهای عراق را برعهده دارد و حامیان مختلفی چون فرانسه و سوئیس و... داشته است. دومین اقدام مهم در جهت دیپلماسی فرهنگی، تأسیس «دانشگاه آمریکایی بغداد» در سال 2021 است که با شناخت بوم فرهنگی عراق و در یکی از بهترین و امن‌ترین مناطق بغداد ساخته شده است. این اقدام فرهنگی هم همزمان با خروج آمریکا از عراق اتفاق افتاده است. مأموریتی که این دانشگاه برای خود تعریف کرده، عبارت است از خدمت به عراق و جهان از طریق تقویت روحیه تحقیق آزاد و گسترده، از طریق حمایت از تحقیق و تدریس در مورد مسائل منطقه‌ای و جهانی، ایجاد مشارکت دانشگاهی با سازمان‌های برتر بین‌المللی و ایجاد فناوری به سبک آمریکایی است. رئیس و کادر این دانشگاه آمریکایی هستند و این دانشگاه از طرف دولت کنونی عراق هم حمایت می‌شود.

این دانش‌آموخته رشته مردم‌شناسی از بریتانیا و هلند و فرانسه هم به عنوان تلاش‌گران فرهنگی غربی در عراق یاد کرد و ادامه داد: بریتانیا سابقه حضور گسترده‌ای در عراق دارد. بازوی فرهنگی بریتانیا، «شورای فرهنگی بریتانیا» است که بر روی آموزش زبان انگلیسی به عنوان یک قدرت نرم تمرکز کرده است. انگلستان برای دیپلماسی فرهنگی در عراق، از دبستان تا دانشگاه برنامه دارد. کودکان به عنوان نسل آینده عراق، یکی از مخاطبان ویژه دیپلماسی فرهنگی بریتانیا در عراق هستند. سیلابس‌ها و برنامه‌های آموزشی اکثر مدارس، تماماً از انگلستان گرفته شده است. زبان آن‌ها، زبان انگلیسی و اینترنشنال است و زبان عربی در آن‌ها آموزش داده نمی‌شود.

ازجمله نهادهای فرهنگی فعال بریتانیایی در حوزه دیپلماسی فرهنگی می‌توان از شورای بریتانیا، مؤسسه بریتانیایی برای مطالعه عراق، شورای تجاری بریتانیا - عراق و کنسرسیوم دانشگاه‌های بریتانیایی برای عراق، نام برد.

کشور دیگر در این زمینه، هلند است که یکی از نخستین استعمارگران در خاورمیانه محسوب می‌شوند. حضور هلند بیشتر در قالب سازمان‌های وابسته به سازمان ملل همچون یونیسف، کمیساریای پناهجویان و... بوده است. مخاطب هلندی‌ها در عراق هم، زنان و کودکان و نوجوانان هستند. ازجمله اقدامات آن در این زمینه می‌توان به حمایت از سازمان‌های مردم‌نهاد عراقی در حوزه زنان، گسترش و ترویج توانمندسازی اجتماعی و اقتصادی زنان رهایافته از جنگ، برنامه دانش نارنجی در راستای برابری زن و مرد و برنامه آموزش دموکراسی در عراق برای جوانان اشاره کرد.

فرانسه هم بیشتر بر روی گسترش هنرهای معاصر، آموزش زبان فرانسه در دانشگاه‌ها و مدارس عراق، آموزش حمایت از آوارگان و میراث فرهنگی و باستانی، تمرکز کرده است.

این دانشجوی دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی با اشاره به فروشگاه‌های عراق و نمادها و نشانه‌های به‌کاررفته در آن، متذکر شد: در بیشتر فروشگاه‌ها غذاهای غربی و حتی کره‌جنوبی پخته می‌شود. در این فروشگاه‌ها انیمه و مانگاهای ژاپنی و کره‌ای را می‌توانیم بیابیم. ورود فرهنگ، همیشه با نمادها و نشانه‌هاست تا اینکه به سطح اثرگذاری بر عقاید و باورها برسد. قفسه فروشگاه‌ها پر از نمادهای این کشورهاست. از نظر فرهنگ لباس، سیاست مصرف‌گرایی و همسان‌سازی در این فروشگاه‌ها دنبال می‌شود. فضا به شدت سکولار است. قبلاً نمادهای دینی و حتی شیعی دیده می‌شد اما امروز در این مال‌ها، نمادهای دینی دیده نمی‌شود. فضای سکولار دین‌گریز است که حتی در آینده، به فضای سکولار دین‌ستیز هم تبدیل خواهد شد. در زمینه کودک و نوجوان، بازار عراق خیلی تشنه است و زمینه بکری‌ست برای کار کردن و کشورهایی که سیاست‌های فرهنگی خود را در این کشور دنبال می‌کنند، به خوبی آن را درک کرده‌اند.

نصرآوی در پایان خاطرنشان کرد: جوانان، کودکان و زنان می‌توانند مخاطب اصلی دیپلماسی فرهنگی در عراق باشند. اقداماتی که ما ایرانی‌ها در عراق انجام داده‌ایم، این گروه‌ها را کمتر دیده است. کارهای فرهنگی در عراق توسط ایرانی‌ها انجام می‌شود. یعنی ما نیروی عراقی را آموزش نداده‌ایم تا او بر اساس زیست‌بوم فرهنگی عراق، کار انجام دهد. ما آموزشگاه‌های زبان فارسی در عراق نداریم که باید آسیب‌شناسی و مطالعه شود. هم‌چنین، ما مدرسه ایرانی در عراق نداریم که در این زمینه می‌توانیم با مشارکت نهادهای خصوصی عراقی، مدارسی را تأسیس کنیم که زبان فارسی تدریس کنند. کارها و اقداماتی که در عراق می‌کنیم، مخصوصاً کارهای ستاد بازسازی عتبات عالیات، نیاز به یک پیوست فرهنگی دارد.

تأسیس برنامه‌های آموزشی پیرامون گسترش آموزش زبان فارسی توسط نهادهای خصوصی عراقی، تأسیس بورسیه‌های تحصیلی به نام چهره‌های ملی عراقی، ایجاد مراکز مطالعات غرب‌شناسی در دانشگاه‌های عراق و عتبات مقدسه و تأسیس مراکز مردم‌نهاد در راستای گسترش هنر و فرهنگ سنتی عراقی از دیگر مواردی بود که نصرآوی در پایان پیشنهاد کرد.

بردیا عطاران سخنران بعدی این برنامه در ابتدا با به کار بردن لفظ «غرب و غربی» ابراز مخالفت کرد و گفت: وقتی ما غرب را دیگری درنظر می‌گیریم و با آن یک مرزبندی انجام می‌دهیم، باعث می‌شود که ادبیات ما هم، ادبیات ایدئولوژیک شود و تا حدی بحث رقابت به حاشیه رود. امروز کره جنوبی هم در عراق ورود کرده، پس مشکل ما با غرب و شرق نیست. مشکل ما این است که در دنیا و تحولات بین‌المللی که رقابت، اصل و بناست، ما رقابت نمی‌کنیم. ما قصدمان رقابت نیست؛ قصدمان صرفاً واکنش به تحولاتی‌ست که جریان‌های رقیب ما دارند. این نقطه آسیب ماست. زمانی که اصلاً فرانسه و کره‌جنوبی و... هم نبودند که در عراق کنشگری کنند، ما اقدامی انجام نمی‌دادیم. چون اصلاً طرحی نداشتیم. بنابراین ما باید بحث رقابت را در محیط بین‌المللی و پیرامونی خود جدی بگیریم.

عراق از یک منظر همان عراق قدیم است اما از چند منظر دیگر، عراق جدید است. عراق جدید از منظر سیاسی، اقتصادی و فرهنگی، به‌طورکلی دگرگون شده است. مطالبات جامعه نسبت به ده سال گذشته تغییر کرده که اگر تعبیر به انقلاب کنیم، بیراهه نگفته‌ایم. جامعه سنتی درحال تبدیل به یک جامعه مدرن است. آنچه که به بحث امروز در حوزه عراق جدید مرتبط است، این است که تراز فرهنگی عراق همانند تراز تجاری‌اش، منفی است. عراق در حوزه فرهنگی، چیزی صادر نمی‌کند و به صورت دائم، مصرف می‌کند. یعنی در الگوی تولید و مصرف فرهنگی، عراق مصرف‌کننده مطلق است. حالا اینکه چه کسی متن تولید می‌کند، بسیار مهم است. کشور ما نتوانسته ادبیاتی که اول رقابتی و دوم، جهان‌پسند باشد، تولید کند. روایت ما یک روایت ایدئولوژیک و خودی‌پسند است. یعنی وقتی از خانواده محور مقاومت خود بیرون می‌آییم، دیگر حرفی نداریم با بقیه بزنیم. اتفاقی که درخصوص دیپلماسی فرهنگی ما در عراق افتاده، نداشتن گفتمان مشخص و روزمره‌شدن است. ما در نجف و کربلا مدرسه و تدریس زبان فارسی داریم. اما اینها کارهای معمول و عادی هستند که در بنگلادش هم می‌توانیم داشته باشیم. بنابراین مسأله ما، نداشتن گفتمان و ایده در عراق است. جامعه عراق به سرعت به سمت لیبرال شدن در حرکت است که این مسیر همواری برای اوست. چون هیچ ایده رقیبی برایش وجود ندارد که با ایده تولیدشده در عراق بتواند مقابله کند. کشور ایران و عربستان دو کشور منطقه‌ای مهم و اثرگذار در عراق هستند. عربستان به عنوان یک کشور اهل سنت پیشگام در منطقه است و قسمت اهل سنت عراق به محور سعودی وابستگی دارد اما در مناطق شیعه عراق، ما دچار یک سرخوردگی عمیق هستیم. ما شاید در عراق هیچ‌وقت به دین‌ستیزی نرسیم ولی واقعیت این است که دین‌گریزی‌ای که از آن یاد می‌شود، نتیجه ناکارآمدی کسانی است که خودشان در عراق جایگاه دینی دارند.

دانشجوی دکتری سیاست‌گذاری فرهنگی، انقلاب تشرین و انتخابات اخیر عراق را دو اتفاق مهم اثرگذار در سپهر فرهنگی عراق دانست و اذعان کرد: پیامدهای این دو اتفاق در حوزه دیپلماسی فرهنگی بسیار مهم است. با توجه به انقلاب تشرین که در سال 2019 آغاز شد، آنچه که مهم است این است که الآن زمینه و بستر عراق، بستر بی‌ثباتی و اعتراضات است. مردم از وضع موجود خود در عراق راضی نیستند. یکی از عوامل وضع موجود، محاصصه (تقسیم‌بندی و قطعه‌بندی) است. یعنی احزاب سیاسی کیک قدرت را بین خود تقسیم می‌کنند و در این بین قرار نیست چیزی به ما برسد و همین مسأله، یکی از گفتمان‌های دیپلماسی فرهنگی محور غربی علیه ایران است که ایران را مسبب محاصصه می‌دانند. در این اتمسفر که فضا علیه ایران رقم می‌خورد، چگونه می‌توان گفت مردم دیندار باشید، زبان فارسی بیاموزید و...؟ قبلاً جمهوری اسلامی ایران یک نقطه ثقلی در عراق داشت که در مواقع ضروری، ترمز خود را می‌کشید اما مردم عراق امروز، آن را رد کرده‌اند. شیعیان در نجف و کربلا، علی‌رغم دعوت مرجعیت به شرکت در انتخابات، در آن شرکت نکردند و این زنگ خطری بود برای کسانی که باید می‌فهمیدند! پس انقلاب تشرین مهم است چون بروز و ظهور اجتماعی پیدا کرد و نشان داد که عراق قدیم تمام شد و الآن، لحظه تولد و گریه نوزاد متولدشده است.

جریان انتخابات و کنار کشیدن مقتدی صدر و لیست پیرو او هم، به ما نشان داد که حتی شیعیان هم دیگر نمی‌توانند با هم به ائتلاف و اجماع برسند. یعنی شیعیان با هم وحدت ندارند. به عبارت دیگر، یعنی ما در سپهر حاکمیتی، اجماع و گفتمان برای دورهم جمع کردن نیروهای نزدیک به خود نداریم. این مسأله برآیند دو اتفاق است؛ اول اینکه گفتمان مخصوص به خود را نداریم و دوم، گفتمان علیه ما یک گفتمان جدی است. گفتمانی که می‌خواهد ما را ویران کند و همه تقصیرات را گردن ما بیندازد و در مقابل، خود را منجی نشان دهد. در این شرایط اگر بخواهیم با همان گفتمان انقلابی خود در عراق حرف بزنیم، دچار اشتباه بزرگ شده‌ایم.

عطاران فهم تحولات فرهنگی عراق را منوط به بررسی چند مؤلفه دانست و اظهار داشت: یکی از بروز و ظهورهای فرهنگی، بحث رسانه است. رسانه‌ها، سکه‌های دورویی هستند که از طریق آن‌ها می‌توان فهمید که در یک جامعه چه می‌گذرد. ما در عراق لیستی از رسانه‌های الحُره (آمریکایی و لیبرال)، الشرقیه (لیبرال و اهل سنت)، السومریه (لیبرال و اهل سنت، دجله (لیبرال و اهل سنت) در یک طرف و چند رسانه نزدیک به مقاومت را در طرف دیگر می‌بینیم که به غیر از 3 الی 4 ساعت تولیدی، مابقی بازپخش هستند که قابل مقایسه با رسانه‌های لیبرال نیستند. به عبارتی، گفتمان حاکم بر قاب تلویزیون یک عراقی، یک گفتمان لیبرالی است. در حوزه شبکه‌های اجتماعی هم چنین است. مثلاً اگر 100 کاربر برتر فیسبوک، یوتیوب و اینستاگرام را که مردم عراق در آن بیشتر حضور دارند، بررسی کنیم می‌بینیم کاربرهای محور مقاومت، 20 الی 30 مورد بیشتر نیست که این، خیلی نکته مهمی است.

مؤلفه قابل بررسی بعدی، سمن‌ها هستند. بین 8 تا 12 هزار سمن خارجی ثبت‌شده در عراق وجود دارد. اگر به ازای هر سمن، 10 نفر هم فرض کنیم، میزان زیادی از افراد را به صورت شبکه‌ای از جامعه جدا می‌کنند. ما هم در عراق سمن داریم ولی در آن‌ها مدیریت نداریم. سمن‌های ما حالت خیریه و کمک‌امدادی دارند که با وجود هزینه‌کرد هم، هم‌چنان تولید فقر می‌کند. بنابراین سمن‌های ما، بیشتر سمن‌های بی‌ضابطه هستند.

اتفاق بعدی که سالانه در عراق روی می‌دهد فستیوال‌های مختلف و موسیقی و... است که نشان می‌دهد عراق از آن جامعه سنتی فاصله گرفته و تابوشکنی خیلی جدی‌ای را رقم می‌زنند. بنابراین ما در عراق به سمت یک جامعه سکولار و دین‌گریز می‌رویم. دین و عربیت، دو عنصر قوام‌بخش هویت عراق بوده‌اند که در حال کم‌رنگ‌شدن هستند. هویت جدید عراق با ماهیت لیبرال از طرف همین فستیوال‌ها در حال بروز است. بنابراین اگر جمهوری اسلامی ایران می‌خواهد با کشور عراق تعامل کند، باید گفتمان خود را تغییر دهد و از برقراری تعامل از طریق کارآمدسازی گفتمان قبلی خود و رفرم جدید آن، پرهیز کند.