یادداشت | حاج قاسم شهادت میدهد
خبرگزاری فارس یادداشت میهمان؛ رامین طیارینژاد: رهبر حکیم انقلاب (مدظله)، در کنار یومالله نامیدن روز تشییع پیکر شهید حاج قاسم سلیمانی، اصل شهادت ایشان را نیز یومالله دیگری ذکر کردند و در بیان علت آن فرمودند:
«خود این شهادت هم یکی از آیات قدرت الهی است؛ رسوایی دولت آمریکا، دولت بیآبروی آمریکا، رسوایی این دولت را رقم زد؛ اینها کسی را که سرشناسترین و قویترین فرمانده مبارزهی با تروریسم بود... در میدان روبهروی جنگ با او مواجه نشدند، دولت آمریکا دزدانه و بزدلانه او را ترور کرد، خودشان هم اعتراف کردند؛ این [کار] مایهی روسیاهی آمریکا شد.»[1]
در عین حال بهنظر میرسد شهادت سردار سلیمانی به مثابه یک یومالله، درخور تحلیل بیشتری است. توجه به خصوصیت ایامالله در قرآن و سایر بیانات حضرت آیتالله خامنهای (مدظله) در این رابطه، نشان میدهد رهاورد این شهادت، شاخصی است که میتواند سنجش عیار همه کسانی قرار بگیرد که خود را در جبهه انقلاب اسلامی تعریف میکنند.
اول: ایامالله برای «قضاوت حال» و «آزمون ایمان»
در هر روزی که آیات وحدانیت و ربوبیت الهی در نسبت با سایر ایام ظهور بیشتری یافته باشند، آن روزها ایامالله محسوب میشوند.[2] هر ظهوری از آیات الهی، دعوتکننده مردم به معرفتهایی است که آن آیات متضمن آنها است و از همین رو است که «تذکر به ایام الله... انسانساز است.
قضایایی که در ایام الله رخ داده است، برای تاریخ و انسانها در طول تاریخ آموزنده و بیدارکننده است»[3]. عبارت «ایامالله» فقط دو بار در قرآن مجید آمده است، حال آنکه خدای متعال ایامالله زیادی را در قرآن برای تذکر مردم بیان فرموده است. با بررسی اجمالی این موارد، معلوم میشود بعضی از ایامالله جنبهی «انذار» و بعضی جنبهی «بشارت» دارند و بعضی ضمن انذار و بشارت، اساسا به عنوان یک «شاخص» برای «قضاوت حال» و «آزمون ایمان» افراد مطرح شدهاند. دو نمونهی قرآنی از بارزترین این موارد بیان میگردد:
یکی از دو آیهای که حاوی عبارت «ایامالله» است، این آیه شریفه است: «قل للذین آمنوا یغفروا للذین لا یرجون أیام الله لیجزی قوما بما کانوا یکسبون»[4] بعضی از مفسرین مراد از ایامالله در این آیه را ایام نصرت مؤمنان توسط پروردگار عالم دانسته [5] و مطابق اتفاقنظر مفسران، منظور از «للذین لا یرجون أیام الله» کافران و مشرکان هستند.
بر این اساس، در دستگاه محاسباتی دنیای کفر و شرک، هیچ توقع و تصوری از نصرت الهی برای مؤمنان وجود ندارد و این یکی از مهمترین اشتباهات محاسباتی آنها است. نکتهی مهمی که در اینجا مطمحنظر است، این است که طبق صنعت مقابله و بخاطر ذکر «للذین آمنوا»، ظاهرا باید عباراتی چون «للذین کفروا» یا «للذین أشرکوا» در آیه میآمد، اما عبارت «للذین لا یرجون أیام الله» ذکر شده که در واقع صفت اهل کفر و شرک است.
این نوع انتخاب از سوی خداوند حکیم، لاجرم باید توأم با حکمتی بوده باشد. آنگاه که گروهها و افراد بواسطهی بیان یک صفت در قرآن معرفی میشوند، نشان میدهد آن صفت، یک صفت شاخص است. در اینجا معلوم میشود ایامالله شاخص کفر و ایمان است؛ به این معنا که عدم باور به ایامالله، از «حالت کفر» افراد و باور و اعتماد به ایامالله، از «حالت ایمان» آنها خبر میدهد.
دومین آیه مربوط به جنگ بدر به عنوان یکی از مهمترین مصادیق ایامالله است که در مواضع متعددی، قرآن متذکر این روز شده است. بر اساس آیه 42 سوره أنفال، جنگ بدر، ساخته و پرداخته پروردگار عالم بوده و مسلمانان در یک کار انجام شده قرار گرفتند: «اذ أنتم بالعدو الدنیا و هم بالعدو القصوی و الرکب أسفل منکم و لو تواعدتم لاختلفتم فی المیعاد و لکن لیقضی الله أمرا کان مفعولا... آنگاه که شما بر دامنه نزدیکتر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه] و سواران [دشمن] پایینتر از شما [موضع گرفته] بودند و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید، قطعا در وعدهگاه خود اختلاف میکردید، ولی [چنین شد] تا خداوند کاری را که انجام شدنی بود به انجام رساند...».
منطوق آیه معلوم میکند نه تنها وقوع جنگ از دست مسلمانان خارج بود، بلکه مسلمانان بخاطر کمبود عده و عده، اگر از قبل از وقوع چنین جنگی اطلاع میداشتند، حتما خلف وعده میکردند؛ بنابراین وقوع این جنگ، صرفا ناشی از مشیت خاص الهی با هدف قدرتنمایی خداوند بوده است.[6] اما چرا خداوند باید طراح چنین حادثهای باشد بدون اینکه عامل انسانی در وقوع آن نقش فعالی داشته باشد؟ ادامه آیه، هدف از این کار را بیان میدارد: «... لیهلک من هلک عن بین و یحیی من حی عن بین و ان الله لسمیع علیم: تا کسی که [باید] هلاک شود، با دلیلی روشن هلاک گردد و کسی که [باید] زنده شود، با دلیلی واضح زنده بماند و خداست که در حقیقت شنوای داناست».
به عقیده مفسران، منظور از حیات و هلاکت، «هدایت» و «گمراهی» است.[7] خداوند یوم بدر را با اراده خود بوجود آورد تا آن را «بینهای» در جلوی چشم همه قرار بدهد. آنانکه از این بینه به حق و دست غیب الهی میرسند، هدایت خواهند شد و آنانکه در برابر این بینه صم بکم باشند، اهل گمراهی خواهند بود. بنابراین «یومالله بدر» به عنوان بینهای برای «آزمون ایمان» افراد در نظر بوده است.
دوم: شاخص شهادت حاجقاسم
با عنایت به آنچه در سطور پیشین بیان شد، یومالله میتواند توأم با شاخص باشد؛ هم میتواند «آزمون حال» باشد و از احوال افراد در رابطه با ایمان و کفر خبر بدهد و هم «آزمون ایمان» باشد و به مثابه بینهای، عدهای را به وادی ایمان بکشاند و عدهای را همچنان در وادی گمراهی رها کند.
حضرت آیتالله خامنهای (مدظله) در خطبههای نماز جمعه، شهادت سردار حاج قاسم سلیمانی را یکی از ایامالله ذکر کردند. ایشان در اولین بیانات عمومی خود در دیدار مردم قم، اولین وظیفه ملت ایران و آحاد جمهوری اسلامی در قبال شهادت سردار سلیمانی را اینگونه بیان میفرمایند:
«اولا دشمنشناسی است؛ دشمن را [بشناسیم]؛ در شناخت دشمن اشتباه نکنید. نگویید که خب همه میدانیم؛ بله، همه میدانید که دشمن کیست؛ دشمن استکبار است، دشمن صهیونیسم است، دشمن آمریکا است؛ اینها را شما میدانید؛ اما تلاش وسیعی دارد انجام میگیرد برای اینکه این قضیه را بعکس کنند، نظر مردم را عوض کنند، با شیوههای پیچیده تبلیغاتی؛ همه باید مراقب باشند. دشمنشناسی بسیار مهم است».[8]
تأکید آیتالله خامنهای (مدظله) بر «دشمنشناسی» به عنوان اولین وظیفه مردم در قبال شهادت سردار سلیمانی آن هم در اولین بیانات عمومی خویش و ذیل بحث از شهادت سردار سلیمانی، نمیتواند بیارتباط و بیمناسبت با یومالله شهادت حاج قاسم باشد.
کمااینکه ایشان در پیام تسلیت خود به مناسبت شهادت سردار سپهبد سلیمانی، بر وجه دیگری از دشمنشناسی تأکید کردهاند: «خون پاک او به دست شقیترین آحاد بشر بر زمین ریخت».[9] همهی این قرائن نشان میدهد یومالله شهادت حاجقاسم سلیمانی، از بارزترین بینات الهی و «شاخص دشمنشناسی» ملت ایران است. نگاهی مختصر به شرایط چند سال اخیر در فضای سیاسی جامعه، نشان میدهد جامعه به چنین شاخص بینی نیاز داشته است.
قرائن نشان میدهد یومالله شهادت حاجقاسم سلیمانی، از بارزترین بینات الهی و «شاخص دشمنشناسی» ملت ایران است. نگاهی مختصر به شرایط چند سال اخیر در فضای سیاسی جامعه، نشان میدهد جامعه به چنین شاخص بینی نیاز داشته است.
سوم: مروری بر فضای سیاسی کشور
طی چند سال اخیر بخصوص با اعمال تحریمهای ظالمانه آمریکا، بحث مذاکره و تعامل با آمریکا یکی از پربسامدترین مسائل مطروحه در فضای سیاسی و اجتماعی کشور بوده است.
عدهای با پافشاری بر مذاکره، معتقد بودند بخش عمدهای از مشکلات کشور با فتح باب مذکرهی مستقیم با آمریکا، رفع خواهد شد.
انعقاد برجام، محصول چنین اندیشهای بود. رهبر انقلاب (مدظله) در این باره بر بیاعتمادی کامل به آمریکا تأکید میکردهاند:
«راجع به برجام؛ خب، بنده از روز اول بارها و بارها گفتم به آمریکا اعتماد نکنید! هم در جلسات خصوصی این را گفتم، هم در جلسات عمومی مردمی گفتم...»[10]
این بیاعتمادی البته ناشی از نگاه واقعبینانه نسبت به ماهیت استکباری دشمن بوده است:
«دولت آمریکا یک دولت استکباری است، حق مداخلهی در کشورها را برای خود قائل است، جنگافروزی میکند... ادامه رویکرد استکباری که آمریکائیها دارند... موجب شده است که در ملتهای دنیا یک احساس بیاعتمادی و بیزاری نسبت به دولت آمریکا بهوجود بیاید».[11]
تجربههای گذشته مؤید دیگری بر این بیاعتمادی است: «ما یک جاهایی اعتماد کردیم به دشمن، ضربه خوردیم؛ با اینکه میتوانستیم اعتماد نکنیم، با اینکه گمان نمیکردیم اعتماد کنیم، اما کردیم».[12]
عدهای که بر مذاکره و تعامل با آمریکا اصرار میورزیدهاند، برای توجیه این عقیده، تلاش میکردند سطح دشمنی فیمابین آمریکا و ایران را در اذهان عمومی تقلیل دهند، آن را سطحی، موقتی و ناشی از برخی سوءتفاهمها جلوه دهند. حال آنکه دشمنی آمریکا با ایران «دشمنی عمیق است، دشمنی سطحی نیست»[13] و در واقع «ذات نظام سلطه اقتضا میکند که با نظامی مثل نظام جمهوری اسلامی دشمن باشد».[14]
واقعیت این است که عدهای شاید متأثر از فضای سیاسی مزبور، در عمق دشمنی آمریکا تردید کرده بودند. این تردیدها، میتوانست پیام ضعف به دشمن بدهد و او را در دشمنی با انقلاب اسلامی و ملت ایران جریتر هم بکند. شهادت حاجقاسم سلیمانی به عمق کینهتوزی و بغض آمریکا شهادت داده و در طول زمان همچنان شهادت میدهد و اینجاست که اولین درس ملت ایران و جمهوری اسلامی، باید همین دشمنشناسی باشد.
همچنانکه یکی از برجستهترین آثار شهادت اباعبدالله (ع)، رفع جهالت و تردید مردم نسبت به دشمنی دشمنان اسلام و پرده برداشتن از عمق کینهتوزی دشمن و لزوم مرزبندی با آن بوده است و حکمت مداومت بر صد لعن و صد سلام در زیارت عاشورا، همین است تا انسان مؤمن، عمیقا دشمنی دشمن را باور و با او مرزبندی کند و عمیقا با ولی حق اتصال ولایی یابد.
واقعیت این است که عدهای شاید متأثر از فضای سیاسی مزبور، در عمق دشمنی آمریکا تردید کرده بودند. این تردیدها، میتوانست پیام ضعف به دشمن بدهد و او را در دشمنی با انقلاب اسلامی و ملت ایران جریتر هم بکند. شهادت حاجقاسم سلیمانی به عمق کینهتوزی و بغض آمریکا شهادت داده و در طول زمان همچنان شهادت میدهد و اینجاست که اولین درس ملت ایران و جمهوری اسلامی، باید همین دشمنشناسی باشد.
جمعبندی
شهادت حاج قاسم سلیمانی به دست دولت شریر آمریکا، امروز و فردا بینهای در جلوی چشم ملت ایران خواهد بود؛ این شهادت، شاخص دشمنشناسی و مرزبندی ظاهری و باطنی با دشمن است.
زینپس شاخص «قضاوت حال» و «آزمون ایمان» افرادی که خود را در جبهه انقلاب اسلامی تعریف میکنند، همین شهادت است و همه آنچه مورد قضاوت قرار میگیرد، رفتار مسئولان و مردم در مواجهه با آمریکا است؛ آنانکه «همتشان این باشد که قوی بشوند»[15]، سرافرازان این قضاوت و آزمون هستند و آنانکه همچنان به تطهیر چهرهی آمریکا بپردازند و دنبال تعامل و مذاکره باشند، مردودان این عرصه خواهند بود.
[1]. خطبههای نماز جمعه تهران: 27/10/1398
[2]. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج12، ص18
[3]. امام خمینی (ره)، صحیفه نور، ج16، ص485
[4]. جاثیه، آیه 14: «به کسانی که ایمان آوردهاند، بگو: از خطای کسانی که به روزهای خدا باور ندارند درگذرید، تا خود، آن مردم را به جزای اعمالی که مرتکب شدهاند پاداش دهد».
[5]. سید محمدتقی مدرسی، من هدی القرآن، ج13، ص80
[6]. علامه طباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج9، ص92
[7]. ناصر مکارم شیرازی، نمونه، ج7، ص189
[8]. بیانات در دیدار مردم قم: 18/10/1398
[9]. پیام تسلیت رهبر انقلاب در پی شهادت سردار شهید سپهبد قاسم سلیمانی و شهدای همراه او: 13/10/1398
[10]. بیانات در دیدار دانشگاه فرهنگیان، 19/02/1397
[11]. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، 12/08/1392
[12]. بیانات در دیدار مسئولان نظام، 22/03/1396
[13]. بیانات در دیدار مسئولان نظام، 02/03/1397
[14]. بیانات در در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)، 14/03/1395
[15]. خطبههای نماز جمعه تهران، 27/10/1398
انتهای پیام /
رامین طیاری حاج قاسم سلیمانی ایام الله رهبر انقلاب