یک لقمه نان در کنار هم
ساری - ایرنا - خمیر میگیرند، در نانوایی متفاوتی که دارند نان میپزند و بی آن که نامی از خودشان به جا بگذارند هر روز نان خانوادههای نیازمندی را که شناسایی کردهاند، به سفرههایشان میرسانند.
شیوع کرونا سر و شکل تازهای به فعالیتهای خیریه و مشارکتهای اجتماعی داد. در سه ماه اخیر تعداد و تنوع فعالیتهای خیرخواهانه و مشارکتهای مردمی در ایران بسیار زیاد شد. هر کسی که اندکی دغدغه داشت و در توان خود میدید که میتواند کاری برای دیگران انجام دهد، سعی کرد گامی بردارد. این روزها هم رزمایش همدلی و کمک مؤمنانه در حال انجام است. عدهای فعالیتهای مقطعی محدود به دوران کرونا را در پیش گرفتند و برخی هم گامهای طولانیمدتی برای امور خیریه برداشتند و قصد دارند این فعالیت را ادامه دهند. مانند تعدادی از جوانان جهادی شهر ساری که همراه با چند نانوا تصمیم گرفتهاند از این به بعد به صورت روزانه نان تعدادی از خانوادههای نیازمند این شهر را تأمین کنند.
چند روزی است که تنور نانوایی را روشن کردهاند و روزی چهار ساعت در آن به پخت نان مشغول میشوند. نان پخته میشود و بدون این که فروخته شود به سفرههای نیازمندانی که توسط اعضای این گروه شناسایی شدند میرسد. خبرش در برخی صفحههای مجازی مرتبط با ساری در قالب فراخوانی برای کمک به تأمین آرد مورد نیاز این جریان خیریه منتشر شده است. اسمش را هم گذاشتهاند: «یک لقمه نان در کنار هم».
نان همدلی
برای این که اطلاعات بیشتری از این نانوایی و بانیان این جریان خیریه به دست بیاورم نخستین راهی که به نظرم رسید تماس با رئیس اتحادیه نانوایان شهرستان ساری است. از «علیاصغر محمودی» پیگیر نشانی این نانوایی و بانیان این کار خیر میشوم. مشخص میشود که نانوایی در کمربندی شرقی ساری و تقریبا روبهروی بیمارستان شفا قرار دارد که توسط یکی از نانوایان در اختیار این گروه خیریه گذاشته شد تا هر روز برای نیازمندان نان پخت کنند.
محمودی به تازه بودن و خاص بودن این جریان در کشور اشاره میکند و میگوید: پیش از این در برخی نانواییهای سراسر کشور پویش نان مهربانی دیده شده بود که هنوز هم انجام میشود. اما این که یک نانوایی به طور دائم برای نیازمندان نان رایگان پخت کند و به دستشان برسد نخستین بار است که با همت چند تن از نانوایان و تعدادی از جوانان به سرپرستی یکی از خیران این شهر انجام میشود.
رئیس اتحادیه نانوایان ساری گلایهای هم از مسئولان و به ویژه فرمانداری و کارگروه آرد و نان شهرستان به زبان میآورد و نمیافزاید: این دوستان بدون این که چشمداشتی داشته باشند پای کار آمدند و این کار ارزشمند را انجام میدهند. اما انتظار ما این است که از آنها حمایت شود تا بیشتر و بهتر بتوانند در این مسیر گام بردارند. آرد این نانوایی با همت خود خیران تهیه میشود.
نان و نام
از محمودی شماره و نام مالک نانوایی و همچنین سرپرست این جریان را جویا میشوم. هر دو را معرفی میکند، اما فقط شماره مالک نانوایی را دارد. با او تماس میگیرم از روند شکلگیری ایده میپرسم. اولین حرفش در پاسخ این است که «توضیح میدم، اما لطفا اسمی از من بیان نکنین.»
به گفته او این نانوایی قبلا پخت روزانه داشت و محل درآمد بود. سهمیه آرد هم به این واحد تعلق میگرفت. با فوت پدرش نانوایی تعطیل و سهمیه هم قطع شد:
«یک روز حاجی به من گفت چنین ایده و برنامهای داره. من هم استقبال کردم. اول قصد داشتم که نانوایی را با نصف قیمت اجاره بدم. بعد که با پسرم مشورت کردم به این نتیجه رسیدیم هیچ اجارهای نگیریم. اگه هم زمانی قصد کردیم خودمون پخت داشته باشیم، عصرها بعد از این که پخت نان نیازمندان انجام شد کارمون رو شروع کنیم. صبحها هم که نانوایی خالیه و میتونیم کار کنیم.»
از او درباره هزینههای جاری نانوایی میپرسم. اظهار میکند: «برای تهیه آرد از فرمانداری پیگیر شدیم تا سهمیه آرد این نانوایی رو برگردونن. اگه این اتفاق بیفته برای تأمین آرد مشکلی نداریم. برای هزینههای جاری هم فعلا خیران کمک میکنن. مهم اینه که نمیخوایم اجازه بدیم این جریان قطع بشه. خودم تصمیم گرفتم تا وقتی زنده هستم این کار انجام بشه.»
تنور گرم مهربانی
تصمیم میگیرم که به نانوایی بروم و از نزدیک در جریان فعالیت این گروه قرار بگیرم. کار پخت نان در این نانوایی حدود ساعت 4 بعدازظهر آغاز میشود. برنامهریزی میکنم که از همین زمان در نانوایی حاضر شوم.
نرسیده به محدوده مقابل بیمارستان شفا، بین چند واحد خدماتی و صنعتی تابلوی یک نانوایی به چشم میخورد. از بیرون نانوایی معلوم است که شاطرها پخت نان را آغاز کردهاند و مشغول آماده کردن چانه خمیر هستند. دو پرچم «یا حسین (ع)» در نانوایی دیده میشود. فضای نانوایی کاملا تمیز و بهداشتی است. وارد که میشوم 4 نفر مشغول کار هستند. 3 جوان و یک مرد حدودا 55 ساله که مقابل تنور ایستاده و در حال آماده کردن مقدمات است. یک نفر چانه خمیر میگیرد و یکی دیگر هم چانهها را برای قرار دادن در تنور آماده میکند.
جوان دیگری که در نانوایی حضور دارد سمت من میآید و پیگیر درخواستم میشود. خودم را معرفی میکنم و میگویم که برای تهیه گزارش آمدهام. از تعداد نانی که در روز پخت میکنند و نحوه تأمین آرد میپرسم. میگوید:
«تعداد نانی که اینجا پخت میشه بستگی به درخواست داره. به طور میانگین روزانه 400 تا 500 نان پخت میشه. آرد رو با کمک مردم تأمین میکنیم. خدا رو شکر تا الان بدون این که کمکی از ادارات و مسئولان دریافت کنیم تنور روشن موند. از اینجا به بعد هم خدا بزرگه. مردم پای کارن و کمک میکنن.»
مرورگر شما از ویدئو پشتیبانی نمیکند. فایل آنرا از اینجا دانلود کنید: video/mp4جهاد نانآوران
مرد مسن به سمت فضای پشت تنور میرود. در گوشهای از نانوایی 9 کیسه آرد در دو ردیف چیده شده است. از متفاوت بودن کیسهها معلوم است که آردها از یک کارخانه و یک دفعه تهیه نشدهاند و اهدایی هستند. درباره شکل توزیع نان بین نیازمندان و روند فعالیتشان هم میپرسم. پاسخ میدهد:
«جلوی نانوایی توزیع جزئی نداریم. برای این که درست توزیع بشه نیازمندان رو شناسایی میکنیم و خودمون به دستشون میرسونیم. توزیع فقط توسط گروههای جهادی انجام میشه. دوستانی که به هیچ نهادی وابسته نیستن و خودشون از سر دغدغه پای کار اومدن. خانوادههای نیازمند رو شناسایی کردن و بعد از مشخص شدن نیاز روزانه، هر کدوم در روز اعلام میکنن که چند تا نان میخوان. بعد هم خودشون تحویل میگیرن و توزیع میکنن. اگر هم از مؤسسات خیریه نیکوکاری درخواست داشته باشیم تا حد امکان تأمین میکنیم. برای مراکزی مثل مرکز نگهداری معلولان هم خودمون نان میبریم.»
هنوز گفتوگوی ما پا نگرفته که مرد مسن جوان را صدا میکند. متوجه میشوم که اسم جوان مرتضاست. من مشغول عکس گرفتن و گفتوگو با یکی از شاطرها میشوم. تصمیم گرفته هر روز بخشی از زمان خود را به پخت نان در این نانوایی اختصاص دهد.
«خیریهست، چشمداشتی نداریم. چی کار کنیم؟ نمیشه که دست روی دست گذاشت. بالاخره باید قدمی برداشت.» این جملهها را در پاسخ به این پرسش من میگوید که رایگان کار کردن آن هم در این شرایط اقتصادی سخت نیست؟
همینطور که مشغول آماده کردن چانههاست میگوید: «صبحها و عصرها توی نانوایی خودمون مشغول کار هستم. تصمیم گرفتم که با این دوستان دو سه ساعت در روز اینجا وقت بذارم.»
شاطر دیگر مشغول پنجه زدن خمیر است. مشغول عکس گرفتن از او هستم که میبینم مرد مسن از نانوایی بیرون میرود. مرتضی هم برمیگردد و میآید کنار من میایستد.
میپرسم: «آقایی که الان رفت سرپرست این کاره؟»
میگوید: «بله. احتمالا هم تا آخر وقت نمیاد.»
نیکوکاری چراغخاموش
شاطری که مشغول پنجه زدن خمیرهاست رو به من میکند و میگوید: «حاجی کلا دوست نداره دیده بشه. آدم چراغ خاموش کار کردنه. راستش اینه که الان هم وقتی فهمید خبرنگار هستین از اینجا رفت. میلی نداره اسمش جایی بیاد.»
به مرتضی میگویم: «هدف اینه که کار خیر شما دیده بشه و مردم بیشتر کمک کنن.»
با ادامه حضورم در نانوایی و عکس گرفتن مخالفتی ندارند. مشروط بر این که نامشان در گزارش عنوان نشود و فقط برای معرفی این جریان خیریه با هدف جذب مشارکتهای مردمی گزارش منتشر شود. در روزهایی که برخیها برای اهدای سبد کالا به نیازمندان گروه تصویربرداری همراه خودشان میبرند، این رفتارها سرمایه است.
از مرتضی میپرسم این کار قرار است همیشه انجام شود یا برای همین دوره خاص است؟ تأکید میکند که هدف ما یک کار جاری و همیشگی است.
شاطر خمیرها را داخل تنور میگذارد و دمای تنور را تنظیم میکند. به ساعت 5 عصر که نزدیک میشویم تعداد تماسهای مرتضی بیشتر میشود. برنامهریزی آماری و توزیع نانها را انجام میدهد. کمکم افرادی که توزیع نان به عهده آنهاست میآیند. نان هم تقریبا پخته و از تنور خارج میشود و در جعبه قرار میگیرد. تعداد افراد بیشتر شده؛ یکی نان میشمرد، یکی جابهجا میکند و بقیه هم تعداد نانی که میخواهند را داخل خودرو میگذارند که با خودشان ببرند و به خانهها برسانند. بدون آنکه مزدی دریافت کنند. نانهای پخت اول تقریبا تمام شدهاند و شاطرها مشغول آماده کردن نان تنور دوم هستند.
از این نانوایی بی آن که پولی به آن وارد شود، نان خارج میشود. این نانوایی احتمالا تنها نانوایی ایران است که دخل ندارد.
*س_برچسبها_س* *س_پرونده خبری_س*