یک گزارش دست اول از واقعه «عاشورای ثانی» مشهد
نهم فروردین 1291ش نیروهای نظامی روسیه تزاری مستقر در مشهد، ظاهراً برای خواباندن غائله حضور نیروهای طرفدار محمدعلیشاه، گنبد طلا و صحن و سرای بارگاه منور امام رضا (ع) را به گلوله بستند.
به گزارش مشرق، نهم فروردین 1291ش (10 ربیعالثانی 1330ق) نیروهای نظامی روسیه تزاری مستقر در مشهد، ظاهراً برای خواباندن غائله حضور نیروهای طرفدار محمدعلیشاه که به فرماندهی یوسف هراتی، محمد قورشآبادی و نیز طالبالحق یزدی حرم مطهر رضوی را تصرف و آن را به پایگاه نظامی خود تبدیل کردهبودند، گنبد طلا و صحن و سرای بارگاه منور امام رضا (ع) را به گلوله بستند.
در این هجوم، بخش مهمی از نیروهای شورشی که دست بر قضا، روزگاری مورد حمایت کنسولگری تزار در مشهد هم بودند، از مهلکه گریختند و در عوض، جمع زیادی از زائران و مجاوران حضرت رضا (ع) گرفتار تیغ بیدریغ سالداتها و قزاقهای روس شدند.
به این ترتیب، در آن روز محنتخیز، محشر کبرایی به پا شد و براساس برخی گزارشها، بیش از 70نفر در صحنها، رواقها و حتی روضه منوره بر اثر اصابت گلوله جان باختند. افزون بر این، گلوله توپهای شربنل و مسلسلهای شصتتیر، به بخشهایی از گنبدطلا، فضای داخلی حرم مطهر و تزئینات صحن عتیق اصابت و خسارات سنگینی به این اماکن وارد کرد. نیروهای مهاجم چهار روز در حرم مطهر حضور داشتند و در این مدت، هیچ مسلمانی را به این مکان مقدس راه ندادند.
در عوض، اتباع اروپایی حاضر در مشهد این فرصت را یافتند که از اماکن متبرکه بازدید کنند و برخلاف حکم شرعی، به مکانهایی که نباید، وارد شوند. این واقعه چنان برای مردم مشهد و خراسانیان سخت و سنگین بود که از آن به بعد، دهم ربیعالثانی را «عاشورای ثانی» نامیدند و همه ساله به یاد آن واقعه جانگداز به عزاداری میپرداختند.
این سنت در میان مردم مشهد تا پیش از ممنوعیت عزاداری در دوره رضاشاه، همچنان برقرار بود و احتشام کاویانیان گزارشهای مربوط به آن را در کتاب «شمسالشموس» به تفصیل آوردهاست.
خوشبختانه اسناد مربوط به واقعه دهم ربیعالثانی 1330 امروزه در دسترس است و مقالات متعددی درباره آنها به رشته تحریر درآمده که میتواند جزئیات این رویداد غمفزا را برای اهل تحقیق آشکار کند. با این حال، اسناد تصویری از این واقعه، چندان فراوان نیست و ظاهراً جز چند تصویر از آثار گلولههای توپ روی گنبد مطهر و نیز نقاشی میرزاطاهر مشرف رضوی (*) ملقب به «مُصنعالتولیه» سندی تصویری دیگری از آن رویداد وجود ندارد.
نگارهای که در رواق امروز مشاهده میکنید، یکی از آن معدود اسناد تصویری است که به آنها اشاره کردیم. نقاشی میرزاطاهر که خود از معاصران آن واقعه بوده و باید وی را تقریباً شاهد عینی ماجرا بدانیم، یکی از اسناد بسیار مهم درباره ماجرای هجوم سربازان تزار به حرم مطهر رضوی است.
این نقاشی که نیمه شرقی صحن عتیق را ظاهراً ساعتی پس از پایان آن هجوم سهمگین نشان میدهد، فقط ماهیت خبری و اطلاعرسانی درباره اصل ماجرای اتفاق افتاده ندارد، بلکه محتوای آن، به نوعی گزارشی از جزئیات به توپ بستن حرم مطهر رضوی است که مرور آنها میتواند زوایای کمتر دیده شدهای از این واقعه تاریخی را به ما نشان دهد.
این گزارشهای جزئی، نخست شامل یادداشتهای میرزاطاهر در داخل و اطراف نقاشی و دوم، شامل نگارههای ویژهای است که در آنها برخی جزئیات با زبان تصویر در اختیار مخاطب قرار میگیرد.
برای بازخوانی گزارش میرزاطاهر در این سند تصویری مهم، ابتدا به مرور محتوای متن نگارش یافته در تابلو میپردازم و سپس جزئیات نگاره را بررسی میکنم. خوانش متنهای مندرج در نقاشی مصنعالتولیه، برای نخستینبار است که در یک روزنامه منتشر میشود.
بخش نخست: اشعار و نوشتههای داخل تابلو
ایوانطلا (متن کتیبه پیشانی): «یا غریبالغربا بِفدای غُربتت خوشا [به] آنانیکه قبل از این واقعه بودند».
کنار گنبد طلا، حاشیه نقاشی (دو بیت شعر): «یا صاحبالزمان نظری سوی طوس کن / ما را خلاص از ستم و ظلم روس کن / ای شهریار حُرمَت جدت به باد رفت / ظلم و جفای زاده هارون زیاد رفت».
گوشه جنوب شرقی صحن: (شعر اول) «ز چرخ کجمدارِ آبنوسی / شد این گنبد نشانِ توپ روسی» و (شعر دوم؛ داخل کادر) «آنانکه گشتهاند گرفتار نیک بین / ای روزگار نیست کسی غیر... ر. (؟) / با آنکه جمله بیگنه و در دعای خیر / اندر حریم شاه شدندی اسیر کین».
پشتبام سمت شرقی (دوطرف نقارهخانه): «یا صاحبالزمان بنگر فرقه جفا / بستند توپ کین سوی مرقد رضا / این ظلم بس که یکسره با پای چکمهدار / کردند ورود در حرم آن بزرگوار».
پیشانی ایوان نقارهخانه: «یا ولیالله یا حجهالله ادرکنی ادرکنی ادرکنی / السلطان علی بن موسیالرضا [(ع)] / یا ولیالله یا حجهالله یا صاحبالزمان ادرکنی».
گوشه شمالشرقی صحن: (شعر اول) «شکست آمد به کاخ دین چو بگذشت / ز هجرت یکهزار و سیصد و سی 1330» و (شعر دوم، داخل کادر) «این کشتگان دورِ ضریح رضا بود / کابدان جمله خاره (؟) اشقیا بود / چون بیگناه بُدَندی در این مقام / لطف است کو رضا به تمامی رضا بُوَد».
جناح شمال صحن، حاشیه نقاشی: «آن درگهی که ملجأ هر بینوا بُدی / آن شب محل رزمگه اشقیا بُدی / دورِ ضریح اطهرِ شَه از کشتگان فزون / هر یک فتاده بود چو ماهی به بحر خون / چون شکوه من کنم به تو ای سر کردگار / خود آگهی ز فتنه این قوم نابکار».
ایوان عباسی (متن کتیبه پیشانی): «خوشا بهحال اموات بَدا بهحال ما خراسانیان در این زمان / ای قبله هفتم (؟)ای امام هشتم ادرکنی».
علاوه بر مواردی که به آنها اشاره شد، در داخل نقاشی، برخی اطلاعات نوشتاری دیگر هم به چشم میخورد؛ مثلاً نام سه تن از قربانیان این رویداد به نامهای «ملا حیدر»، «سید نوری» و «شیخ بلوجردی (بروجردی؟)» و نیز محل اصابت برخی از گلولهها در داخل صحن عتیق، مانند 21 گلوله برخورد کرده به گنبد طلا و محل اصابت گلوله در حجره فوقانی سمت شرقی پنجره فولاد.
بخش دوم: گزارش واقعه با ظرایف «نگارگری»
در محتوای تصویر طراحی شده توسط میرزاطاهر مشرف رضوی نیز میتوان مطالب جالب توجهی استخراج کرد که برخی از آنها را خدمت شما خوانندگان عزیز عرض میکنم.
1- با توجه به نوع لباس طراحی شده برای نیروهای تزاری وارد شده به حرم مطهر رضوی، در میان آنها هم سالدات (سرباز معمولی) و هم قزاق وجود داشتهاست.
2- نیروهای مهاجم، علاوه بر سلاحهای سبک، توپهای جنگی (احتمالاً شربنِل) و مسلسلهایی شبیه «شصتتیر» را وارد صحن عتیق کردهبودند.
3- در جریان هجوم به حرم مطهر رضوی، تعدادی خانم نیز با کالسکه وارد صحن شدند. میرزا طاهر دو تن از این خانمهای اروپایی را مقابل ایوان طلا نقاشی کردهاست.
4- مهاجمان اسبهای خود را در حاشیه نهر نادری که از میان صحن عتیق میگذشت، بسته بودند.
5- کشتار هم با سلاح گرم و هم با سلاح سرد صورت گرفت؛ یکی از مهاجمان در حال ضربه زدن به یک زائر با چیزی شبیه نیزه است.
6- در میان جمعیت زائران و مجاوران حاضر در حرم مطهر رضوی، زن و کودک وجود داشت. یکی از کودکها سر بر زانوی پدرش گذاشته و در کنار نهر نادری جان باختهاست.
7- پس از پایان کشتار، پیکرهای قربانیان را در شمالشرقی صحن عتیق جمع کردهبودند تا از آنجا برای دفن اجساد اقدام شود.
8- در این هجوم، احتمالاً تعدادی از مردم به اسارت درآمدند که در میان آنها زن نیز وجود داشت. افراد نشسته در جنوب شرقی صحن، احتمالاً چنین وضعیتی دارند.
9- نیروهای مهاجم روی پشتبامهای حرم مطهر رضوی و حتی کنار گنبد طلا مستقر و با خود سگ وارد صحن کردهبودند.
پینوشت:
میرزا طاهر مشرف رضوی فرزند عبدالجواد، مُشرِف روشنایی حرم مطهر، نقاش و شاعر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی بود. او در سال 1281ش از سوی نصیرالملک، نایبالتولیه وقت آستانقدس به «مصنعالتولیه» ملقب شد. میرزا طاهر در سال 1318ش درگذشت و پیکر او را در صحن عتیق به خاک سپردند.
منبع: روزنامه قدس