10 نکته در 24مین سالروز دوم خرداد به مثابه نقطه عطف
از دوم خرداد به عنوان انتخاباتی یاد میشود که به همه پرسی بدل شد منتها آری یا نه، به صورت دو نام درآمد: ناطق نوری و خاتمی. پس از آن هم در هر انتخابات ریاست جمهوری صحنه به صورت «آری یا نه» ترسیم میشد و مهم ترین میراث دوم خرداد برای بعد همین بود.
عصر ایران؛ مهرداد خدیر - دوم خرداد امروز 24 ساله میشود. 24 سال قبل در چنین روزی رقابتیترین انتخابات ریاست جمهوری در ایران رقم خورد و سید محمد خاتمی با 20 میلیون و 78 هزار و 187 رأی از مجموع 29 میلیون و 76 هزار و 70 رأی به پیروزی رسید و به عنوان پنجمین رییس جمهوری ایران برگزیده شد. دلیل اهمیت دوم خرداد تنها به خاطر این نیست که یادآور برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است چون قبل و بعد از آن هم برگزار شده است. بلکه از این منظر نقطه عطف است که قبل از آن به استنثای دوره اول بر سر یک نامزد اجماع حاصل میشد و بقیه در واقع با آن کاندیدا به جد رقابت نمیکردند. بلکه با رأی به نامزد مورد نظر وفاداری و همراهی مردم ابراز میشد.
10 نکته مرتبط با این رخداد از این قرار است: 1. هرچند خاتمی به صورت مستقل وارد انتخابات شد اما عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز بود. ناطق نوری هم عضو ارشد تشکل روحانی رقیب: جامعه روحانیت مبارز. پس از آن هیچ گاه این دو تشکل اعضای اصلی خود را به میدان رقابت با هم نفرستادند و کار به جایی رسید که در سال 84 مجمع روحانیون حاضر به حمایت از کاندیداتوری دبیر کل خود (مهدی کروبی) نشد و در دورههای بعد جامعه روحانیت از نامزدی عضو اصلی خود (حسن روحانی) حمایت نکرد و نامزد دیگری داشتند! 2. نخستین کسی که تعبیر «حماسه» را برای دوم خرداد به کار برد، شخص رهبری بود. البته نه معطوف به نتیجه که به سبب 30 میلیون رأی ریخته شده به صندوقها. 3. صبح روز شنبه سوم خرداد 1376 رییس ستاد انتخابات کشور اعلام کرد از زمان پایان اخذ رأی در ساعت 10 جمعه شب تا آن ساعت از 8 میلیون و 989 هزار و 65 رأی شمارش شده خاتمی 6 میلیون و 49 هزارو 834 رأی و ناطق نوری 2 میلیون و 498 هزار و 316 رأی به دست آورده اند و مجموع آرای دو نفر دیگر (ری شهری و زوارهای)، کمتر از 400 هزار بوده است. اختلاف آرای دو رقیب اصلی به حدی بود که ظهر همان روز و در حالی که شمارش آرا ادامه داشت ناطق نوری پیام تبریک فرستاد و تصریح کرد: «تمامی مساعی خود را برای همراهی و همکاری با آقای خاتمی به کار خواهم بست.» 4. تیتر روزنامه «ابرار» در صبح چهارشنبه 31 اردیبهشت 1376 و در واپسین روز امکان تبلیغات انتخاباتی این بود: «آیتالله مهدوی کنی: حدس میزنیم نظر مقام معظم رهبری به آقای ناطق نوری است». به همین خاطر همه گوش به رادیو بودند تا بدانند در نطق دیدارهای چهارشنبهها چه خواهند گفت. آیتالله خامنهای در آن سخنرانی گفتند: «به من اطمینان دادهاند اجازه نخواهند داد حتی یک رأی جا به جا شود و گذشته از آن من نیز موظفم و اجازه نخواهم داد کسی به خود حق تقلب در انتخابات را که عملی خلاف شرع و اخلاق سیاسی است بدهد و چنین کاری هرگز انجام نخواهد شد.» درباره ادعای انتساب کاروان عصر عاشورا به یکی از نامزدها (خاتمی) هم گفتند: «ربطی به هیچ نامزدی ندارد. حیله دشمن و غیر خودیهاست. هیچ نامزدی را متهم نکنید.» تا سخنان رهبری و پخش آن از رادیو بعد از اخبار ساعت 14 تمام شد مصطفی تاج زاده فعالترین عضو ستاد مرکزی خاتمی دستهای خود را به آسمان بلند کرد و گفت: «دیگر تمام شد. خاتمی رییس جمهور است. - [رمز پیروزی یک رییس جمهور، حمید کاویانی، ص 180] 5. از دوم خرداد به عنوان انتخاباتی یاد میشود که به همه پرسی بدل شد منتها آری یا نه، به صورت دو نام درآمد: ناطق نوری و خاتمی. اولین چهره سیاسی که تعبیریا تفسیر «نه» را برای دوم خرداد به کار برد عزتالله سحابی بود که خود نیز نامزد شده بود اما از فیلتر شورای نگهبان نگذشت ولی انتخابات را تحریم نکرد و مانند برخی چهرههای ملی نگفت رأی سفید می دهد و به خاتمی رأی داد. او در سرمقاله «ایران فردا» نوشت: این یک انتخابات نبود. همه پرسی بود و به جای «نه» نوشتند: «سید محمد خاتمی». پس از آن هم در هر انتخابات ریاست جمهوری صحنه به صورت «آری یا نه» ترسیم میشد و مهم ترین میراث دوم خرداد برای بعد همین بود. بر این اساس میتوان گفت در سال 80 با رأی دوباره به خاتمی همان «نه» تکرار شد. آن هم در حالی که 8 رقیب مأموریت داشتند به میزان پایگاه خود از آرای خاتمی بکاهند. (9 رقیب داشت ولی هاشمی طبا با این هدف نیامده بود). در مرحله اول سال 84 آرا خرد شد چون آری یا نه ها قابل ترجمه به اسامی نامزدها نبود. اشتباه مهلک هاشمی رفسنجانی در کنار نرفتن از مرحله دوم انگیزه آری یا نه در قالب دو نام را احیا کرد و شگفتا که کسانی هاشمی را نماینده قدرت دانستند وبرای نه گویی به او به احمدی نژاد رأی دادند و دیگرانی او را نماد قدرت تلقی کردند و به هاشمی رأی دادند. به بیان دیگر در ترجمه «نه» اختلاف بود نه در اصل آن. در سال 88 باز احمدینژاد به عنوان «نه» به اشرافیگری ظاهر شد و میر حسین موسوی نه به دروغ و هم آن طرف و هم این طرف باز نوشتند: نه و تفاوت در ترجمه بود. در سال 92 این «نه» متوجه سیاستهای انزواجویانه هستهای بود و به حسن روحانی ترجمه شد حال آن که سعید جلیلی به عنوان آری تلقی می شد و آن که در میانه آری یا نه معلق بود باقر قالیباف بود که درباره پرونده هستهای میگفت در اموری که به من مربوط نیست فضولی نمیکنم! 96 باز در نگاه مردم نه انتخابات که همه پرسی بود واکثریت نوشتند روحانی تا بگویند نه به جنگ و نه به بازگشت به دوران تحریم. در حال حاضر اما تبلیغات مخالفان جمهوری اسلامی برای انتخابات پیش رو متمرکز بر این است که نه را به شکل دیگری ابراز کنید نه در قالب نام نامزدها. حال آن که از آن نه ها که در قالب نام خاتمی، هاشمی، احمدی نژاد و روحانی ابرزا می شد گرایش به یک سیاست مشهود بود و مطالبه می شد ودرباره این گونه «نه» گفتن تفسیرهای یکسان در نمیگیرد؛ یکی به حساب بی علاقگی و سیاست زدگی میگذارد، دیگری ناشی از کرونا وسومی حتی به حساب احمدینژادی که اگر سه شنبه پروانه نگیرد گفته رأی نمیدهد. 6. کارگزاران سازندگی به عنوان حواریون هاشمی رفسنجانی اگرچه دیر اما از خاتمی حمایت کردند. خود هاشمی هم در مقام رییس جمهوری در خطبههای نماز جمعه نسبت به تقلب احتمالی هشدار داده بود و این تلقی ایجاد شد که به خاتمی رأی میدهد که مشاور فرهنگی او شد پس از استعفا از وزارت ارشاد. سال ها بعد اما در مصاحبه با جعفر شیرعلی نیا در کتاب «زندگی و زمانه هاشمی رفسنجانی» برای اولین بار فاش کرد رأی خود اوبه ناطق نوری بوده و خانواده به خاتمی و میتوان حدس زد در نظر داشته 4 سال بعد بازگردد چرا که ناطق نوری به عنوان عضو جامعه روحانیت همراهی بیشتری داشته است. حلقه اطراف خاتمی و نیروهای مشارکت اما نه تنها اجازه اجرای این سناریو در سال 80 را ندادند که دو سال قبلتر راه بازگشت او به مجلس را هم بستند و البته سعید حجاریان گفت: شرط ما این بود که نامزد مشترک با جناح راست نداشته باشیم و نامزدهای مشترک دیگر را هم کنار گذاشتیم. 7. دوران 8 ساله احمدینژاد دو رقیب دوم خرداد را به هم نزدیک کرد. چرا که او هر دو را نفی می کرد و کاندیداتوری احمدینژاد حاصل سرکشی دربرابر شورای هماهنگی نیروهای انقلاب اسلامی با محوریت ناطق نوری بود. در مصاحبه اخیرهم وقتی از احمدینژاد پرسیده شده سال 76 به کدام نامزد رأی دادید او پاسخ داده: تفتیش عقاید نکنید! چرا که طبعا به خاتمی رأی نداده و اگر فاش کند به ناطق، آن گاه درباره حملات 12 سال بعد در مناظرهها پرسیده خواهد شد. 8. سید محمد زوارهای یکی از 4 کاندیدای تأیید شده در سال 76 بود. او که خود قبل و بعد از آن تعیین صلاحیت میکرد در سال 76 نامزد شد. نوبت بعد اما تأیید نشد در حالی که در آن فاصله درباره دیگران تعیین صلاحیت میکرده است و یکی از رفتارهای اعجاب آور شورای نگهبان نقش مرحوم زوارهای است که تعیین میکرد چه کسی صلاحیت دارد و کی ندارد و صلاحیت خود او یک بار تأیید شد و بار دیگر نشد و معلوم نشد چطور ممکن است کسی که صلاحیت او احراز نشده قبل از آن احراز صلاحیت می کرده است؟ [تصور کنید 4 سال بعد آقای عباسعلی کدخدایی سخن گوی شورای نگهبان و همه کاره انتخابات از نظر صد و سیما کاندیدای ریاست جمهوری شود و بگویند صلاحیت او احراز نشد!] 9. جوانان نقشآفرین در دوم خرداد 1376 زادگان و بالیدگان دهههای 50 و 40 خورشیدی بودند و متأثر از گروه های مرجع سیاسی متعلق به دهه های 30 به قبل. اکنون اما اصطلاح جوانان درباره زادگان و بالیدگان دهه های 70 و 80 اطلاق میشود با حال وهوای متفاوت و متأثر در یا تأثیرگذار از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی. مهم ترین تفاوت در این 24 سال جدای امیدهایی که به یأس گرایید، همین تفاوت است و ظهور شبکههای اجتماعی و از این رو تعجبی ندارد که جوان امروزی نه تنها خاطره ای نداشته باشد که در تاریخ هم نخوانده باشد. دغدغه کتاب تاریخ مدارس ما اینهاست: اگر کاشانی نبود، نفت ملی نمیشد و مصدق اشتباه کرد و شیخ فضلالله نه مخالف مشروطه که یکی از رهبران آن بوده و گروههای غیر روحانی در انقلاب 57 نقش چندانی نداشتند و از این دست و دوم خرداد هم تنها روز برگزاری انتخاباتی بوده مثل بقیه انتخابات دیگر نه بیشتر. 10. دوم خرداد بیش از نوستالژی و دریغادریغ به بازخوانی و فهم چرایی علاقه ردی دهندگان به تبدیل انتخابات به همه پرسی دارد. نویسنده این سطور اما در هر رخداد تاریخی جنبههای موفقیت را پررنگتر میبیند و به شکست مطلق در هیچ رخداد سیاسی باور ندارد چرا که در همه اتفاقات 120 سال اخیر حرکت به سوی عقلانیت و دور شدن از تخیل و آرمان مشهود است. با این نگاه نه انقلاب مشروطه شکست خورده، نه نهضت ملی شدن نفت، نه آرمانهای انقلاب 57 و نه دوم خرداد 76. در همه گامهایی رو به جلو برداشته شده چرا که مردم ما را از وادی خیال به دنیای خرد رهنمون شده ولو نه کامل. کافی است به مباحث اخیر پیرامون نظارت استصوابی توجه شود که نقل همه محافل است. 30 سال پیش تنها روزنامه سلام بود که در مخالفت با نظارت استصوابی مینوشت و حالا مهمترین منتقد آن محمود احمدینژاد است. گیرم به خاطر خودش باشد. این مهم نیست. مهم این است که مردم دیگر سیاست را امری انتزاعی نمیدانند و به زندگی روزانه و تأمین آب و برق ترجمه میکنند.
لینک کوتاه: asriran.com/003IMW